یوسف محمودی، در مصاحبه با گلستان24؛
افزایش قدر و منزلت دانشندان سرعت رشد علمی را بالا می برد/ نحوه گزینش و جذب معلم بسیار نادرست است
برای خرید میوه حداقل نیم ساعت وقت می گذاریم تا یک میوه کیفی از آب در بیاید. آنوقت برای جذب معلم که اشرف مخلوقات را بدستش می سپاریم نیز نیم ساعت وقت می گذاریم. که عبارت است از یک مصاحبه ولاغیر
یوسف محمودی، استاد دانشگاه های مرکز استان، در مصاحبه اختصاصی با گلستان24، با توجه به دغدغه مقام معظم رهبری درباره کاهش دو پله ای رتبه رشد علمی کشور، به چند سوال ما در این باره پاسخ می دهد:
1. مقام معظم رهبری فرمودند:« روزی دانشگاه ما به مثابه پلی به سمت غرب بود، تا کسی که با استعداد بود جذب آن ها بشود. امروز دانشگاه یک نردبانی است به سوی آرمان های بلند. عده ای می خواهند این نردبان را از بین ببرند و دوباره همان پل را به سمت غرب برقرار کنند.» چگونه می توان راه این پل به غرب را بست؟
نکته اول این است که مقام معظم رهبری بعنوان یک دیده بان بصیر از دو ابزار استفاده می کنند ومنویاتی بصورت پخته ودقیق در اختیار اندیشمندان ومردم عادی جامعه خودمان و سایر علاقمندان قرار میدهندکه عبارتند از :1-اسناد موجود که از طرق گوناگون بدست می آورند 2-بینش وسیعی که دارند وبعنوان یک انسان شناس واسلام شناس برجسته و حق شناس و باطل شناس مسائل را تحلیل و تبیین نموده و ریل گذاری های لازم را در عرصه های معرفتی وفرهنگی وسیاسی انجام می دهند.
اگر می فرمایند: طیفها و گروهها و افرادی وجود دارند که می خواهند نردبانی را که بسوی آرمانهای بلند امتداد دارد را به سمت غرب ببرند، هم مصادیق آنان را دقیق می دانند و هم افراد مورد نظر را می شناسند. اما مثل همیشه از کسی نام نمی برند که دراین باره عده کثیری مصادیق و افراد را می شناسند و گاهی معرفی نیز می کنند. بنابراین فرمایش رهبری حکایت از یک اقدام عملی درجامعه دارد و یک حدس و یا یک تحلیل صرف نمی باشد.
چگونه می توان راه این پل را بست ؟ ابتدا باید ببینیم چه کسانی در این امر دخیل هستند. یقینا عده ای که در وزارت علوم عهده دار مناصب هستند می توانند یکی از آنها باشند.گروه دیگر دانشجویانی که از مدت ها قبل شاید به این امید رتبه های برتر را کسب کرده اند که بتوانند درادامه زندگی وتحصیل به کشورهای غربی مهاجرت نمایند.گروه دیگر کسانی هستند که از دانشگاه های کشورهای مقصد تطمیع های لازم را برای جذب آنها درنظر گرفته اند.
گروه دیگر خانواده های دانشجویان است که بواسطه تغییر ارزش های صورت گرفته در جامعه ما ولع شدیدی در این امر دارند. طبیعتا نسخه واحدی برای این چهار گروه نمی توان داشت. برای گروه اول شاید بتوان با اعمال قانونی محکم و تلقی جرم تاحدودی جلوگیری کرد اما برای گروه دوم یعنی دانشجویان باید مشوق های لازم ومشابه را در داخل ایجاد کرد تا یک دانشجوی نخبه با افتخار درس بخواند ، استخدام شود و فرصت تحصیلی در غرب هم داشته باشد. برای گروه سوم یعنی کسانی که در دانشگاههای مقصد هستند نیز قوانین بازدارنده وتوافق نامه مبنی بر استرداد و یا خدمت در کشور تا چند برابر و یا سایر قوانین را ایجاد کرد تا روند کاهش آغاز شود.
اما برای خانواده ها باید وقت بیشتری صرف کرد چون اشکال موجود در آنجا فرهنگی است وکار فرهنگی زمان بر است.
2. دانشگاه های ما چگونه می توانند منویات رهبری را جامه عمل بپوشانند؟
دانشگاه ها از یک نقص ساختاری رنج می برند که هنوز هم اصلاح نشده است. نقص اول کتب درسی است که هنوز هم در رشته علوم انسانی از کتب ترجمه ای استفاده می شود.
نکته دیگر اساتید هستند که ولو اینکه کتب مورد نظرتهیه شود ذهن وفکرشان هنوز دنبال تقلید وناخودباوری است . چند روز پیش با استادی که دررشته علوم تربیتی تدریس می کند روبرو شدم با یک شوق وعلاقه ای از فرصتی صحبت می کرد که بدست آورده تا با آخرین شاگرد جان دیویی ملاقاتی داشته باشد تا بوی جان دبویی را از او استشمام نماید.گو اینکه اصولا جان دیویی انگشت کوچک شهید مطهری ویا علامه جعفری و یا امام و غیره میشود؟
نقص دیگر مدیران و اساتید می باشند که می بایستی افرادی علاقمند به نظام ، باورمند به شکوفایی نظام، باورمند به حفظ نظام ومعتقد به صدور ارزش های آن باشند. چند نفر چنین برداشتی در دانشگاهها دارند؟ چقدر از اساتید دغدغه ای مثل شهید حسن طهرانی مقدم دارند؟ نمی گویم نداریم. چرا بقیه نیستند. وقتی افرادی مثل زیباکلام ها نان جمهوری اسلامی را می خورند و به قلب آن قمه فرو می کنند! اصولا چرا باید افرادی مثل ایشان نباید در یک مناظره علمی ودقیق شکست نخورند وحذف نشوند؟
3. بنظر شما فعالیت های فرهنگی در دوره متوسطه تا چه میزان می تواند در رشد فعالیت های فرهنگی در دوره های بعدی عالی آموزشی اثرگذار باشد؟
درخصوص این سوال ، باید گفت: دبیرستان پایان تربیت مرحله پیش از دانشگاه است و تمرکز در این دوره بسیار نادرست است. تربیت باید از خانواده شروع شود.1 _دانش آموز معلمی داشته باشد که عاشق انقلاب وارزش های آن است و وقتی چیزی می گوید خانواده سمعا وطاعتا قبول می کند. چون خانواده هم با معلم هم فکر است. در این بین کودک چگونه تربیت خواهد شد؟ الان کودک چه گناهی دارد؟ هرچه معلم می بافد،تازه اگر بنفع ببافد،خانواده رشته می کند تازه کاش رشته می کرد؛ می سوزاند.چون برخی خانواده ها الگویشان برنامه های ماهواره است وفرستنده های آنها هم که معلوم است چه کسانی هستند.
نکته بعدی این است که نحوه گزینش وجذب معلم بسیار نادرست است. دریک جلسه ای که بنده بعنوان مسئول جذب معلم در گلستان شرکت کرده بودم قراربود درباره ایرادات فرایند جذب معلم صحبت کنیم که بنده عرض کردم ما برای خرید میوه حداقل نیم ساعت وقت می گذاریم تا یک میوه کیفی از آب در بیاید. آنوقت برای جذب معلم که اشرف مخلوقات را بدستش می سپاریم نیز نیم ساعت وقت می گذاریم. که عبارت است از یک مصاحبه ولاغیر. چون بامصاحبه قرار است اورابشناسیم وجذبش کنیم.
ضمنا بعداز استخدام اگر کسی خلافی کرده باشد فرایند درستی برای تنبیه وجودندارد. درحالی که بجای نیم ساعت مصاحبه می توان چهارسال او را زیرنظر داشت نه از همه جامانده هارا بلکه عاشقان معلمی را جذب کرد.
متاسفانه معلمی را بعنوان یک شغل در نظر می گیرند و نه بعنوان یک رسالت. به همین منظور می گویند باید ایجاد شغل شود و یکی از جاها آموزش وپرورش است.
فعالیت های فرهنگی در دوره دبیرستان درصد کمی از دانش آموزان را پوشش می دهد واکثر آن ها بواسطه ضعفی که از خانواده به همراه دارد وخانواده سیاست های لازم را برای فرزندش درجهت تربیت سیاسی و عقیدتی نداشته است درگیر نمی شوند. برای یک نوجوان باید یک فعالیت حاوی شور وهیجان باشد که درنماز و قرآن و سایر فعالیت ها وجود ندارد. اما همان دانش آموز همان علاقه ای که به ورزش دارد را در سینه زنی وارد و به نمایش می گذارد چون آنجا شور وجود دارد وهوش هیجانی درگیر است.
زمان برنامه های فرهنگی هم اصولا متناسب نیست وهمه زمان ها برای آموزش صرف می شود و مربیان و معاونان پرورشی گاهی برای یک برنامه از معاون آموزشی باید اجازه بگیرند درحالی که معلم اگر آنطور که باید باشد ،باشد دیگرنیازی به مربی ومعاون پرورشی نیست چون همه زمان ها درمدرسه می شود آموزش وپرورش.
4. چطور می توان سرعت روند رشد علمی را افزایش داد؟
سرعت روند رشد علمی در یک صورت امکان دارد و آن زمانی است که دانشمند هرجا رود قدر بیند و درصدرنشیند و از دانش آموز و دانشجو و معلم و استاد تکلیف خواسته شود. الان فقط از دانش آموزان و تا حدودی از اساتید دانشگاه ها تکلیف خواسته می شود . تکالیف هم باید ارائه ای باشد یعنی یک دانشجو تکلیفش را توضیح دهد ودفاع کند نه اینکه تحویل بدهد و برود.
5. با توجه به تجربه شما در مدیریت عالی سازمان آموزش و پرورش استان و تدریس جنابعالی در دانشگاه های استان به نظر شما نیاز سنجی علمی لازم از مدرسه تا دانشگاه انجام می پذیرد چه پیشنهادی دارید؟
نیاز سنجی که حتما انجام می شود اما سیستماتیک نیست و کسی که بعنوان متولی امر است نظر خود را می دهد وهمان می شود مبنا . اما با تعویض آن کارمند شخص دیگر نظر دیگری ارائه می دهد و این امر در مدیریت کلان هم وجود دارد .
ارسال نظر