سیر و سلوک العبد، آیت الله بهجت فومنی
من در تمام مدت سؤالی از مرحوم قاضی نکردم ولی هیچ سوالی در ذهن من بی پاسخ نماند، 2- 3 بار حتی استاد نام مرا برد و گفت: این هم پاسخ سؤال بهجت. به طوری که یک بار کنار دستی من، به من نگاه کرد و گفت تو که سؤالی نپرسیدهای چرا استاد میگویند در پاسخ به سؤال تو؟
حضرت آیتاللهالعظمى شیخ محمدتقى بهجت (قدسسره) در اواخر سال ۱۳۳۴ ه.ق. در شهر فومن، واقع در استان «گیلان» به دنیا آمد. هنوز شانزده ماه بیشتر از عمر او نگذشته بود که مادر خود را بر اثر بیماری وبا از دست میدهد. کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می پرداخت و اسناد مهم و قبالهها به گواهی ایشان می رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت(ع) به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) شعر می سرود، مرثیه های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.(1)
تحصیلات ابتدایى حوزه را در مکتبخانه فومن به پایان رساند و پس از تحصیلات ادبیات عرب در سال ۱۳۴۸ ه.ق. هنگامى که تقریباً ۱۴ سال از عمر شریفش مىگذشت، براى تکمیل دروس حوزوى عازم عراق شد و پس از آن به حوزه علمیه نجف مهاجرت کرد علاوه بر تحصیل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان بهرهها برد.
ایشان در سال 1324 هجری شمسی با کوله باری از علم و معرفت به میهن خویش باز میگردد. او ابتدا قصد بازگشت به نجف را دارد ولی با شنیدن خبر رحلت مراجع بزرگ شیعه که در نجف اقامت داشتند، همانجا در محضر بارگاه کریمه اهل بیت رحل اقامت میافکند و شروع به تدریس خارج فقه و اصول میکند و به تربیت شاگردان میپردازد.
سرانجام در غروب یکشنبه، بیستوهفتم اردیبهشت سال ۱۳۸۸ پس از سالها مجاهدت در راه خدا به دیدار محبوبش شتافت. وقتی خبر رحلت این عالم ربانی منتشر شد عاشقان و شیفتگان ایشان از سراسر ایران در حرم حضرت معصومه گرد هم آمدند و به سوگ نشستند. مدفن این عالم و عارف جلیل القدر در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) در مسجد بالا سر قرار دارد.(2)
کسب فیض از محضر اساتید
آیت الله محمدتقی بهجت سطوح عالى حوزه را در محضر آیت الله العظمی شیخ مرتضى طالقانى (قدسسره) به پایان رساند و در دروس خارج محضر آیات عظام: آقا ضیاء عراقى و میرزاى نائیینى، آیتالله حاج شیخ محمدحسین غروى اصفهانى، سید ابوالحسن اصفهانى، شیخ محمدکاظم شیرازى را درک کرد. در فلسفه، کتاب الاشارات والتنبیهات و اسفار را نزد آیتالله سید حسین بادکوبهاى فراگرفت. (3)
شاگردان
ایشان شاگردان بسیاری در زمینههای علمی مختلف تحویل جامعه حوزوی دادند. آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، آیت الله صدیقی، حجت الاسلام آقاتهرانی، حجت الاسلام و المسلمین صالح نیا(امام جمعه غرب تهران) از جمله شاگردان ایشان میباشند.
تألیفات علمی
ایشان نه تنها عارفی والا مقام بودند بلکه در زمینه علمی هم بسیار جایگاه رفیعی داشتند. اکثر کتبی که از ایشان به چاپ رسیده با اصرار و پشتکار شاگردان ایشان بوده و خودشان تمایلی به چاپ آنها نداشتند و در پاسخ به درخواستهای شاگردان مبنی بر اجازه جاپ کتبشان میفرمودند هنوز خیلی از کتابهای خطی ارزشمند به چاپ نرسیده و هنوز نوبت به کتابهای من نرسیده است.
از جمله تالیفات ایشان میتوان به این موارد اشاره کرد: رساله توضیح المسائل (فارسی و عربی)، مناسک حجّ، وسیله النجاة، جامع المسائل. کتب دیگری هم متعلق به ایشان است که در دست چاپ است یا هنوز به چاپ نرسیده است از جمله: کتاب صلوه، دوره اصول، تعلیقه بر مناسک شیخ انصاری، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری.(4)
شهادت میدهم که تو فاضل هستی
در زمینه اخلاق و تذهیب نفس ایشان از همان ابتدا در فومن از محضر عالم بزرگوار سعیدی بهره برد. تا اینکه به نجف رفت و گمشده خویش یعنی آیت الله قاضی را یافت.
حجت الاسلام و المسلمن علی بهجت فرزند ایشان، نحوه آشنایی آیت الله بهجت با آیت الله قاضی را از زبان خود آیتالله بهجت این گونه میگوید: که من در کربلا بودم که یک آقایی شبهای پنجشنبه برای زیارت از نجف به کربلا میآمد و در مدرسه ما وضو میگرفت من تعارفش میکردم که به حجره ما بیاید و او نیز دعوت مرا میپذیرفت از طریق این فرد که برادر علامه طباطبایی بود نام آقای قاضی را شنیدم.
از آن طریق ایشان با یکی از مفاخر کم نظیر دوران تشیع آشنا میشود و از محضر او کسب فیض میکند. در عظمت آیت الله قاضی طباطبایی همین بس که علامه طباطبائی در شان ایشان میفرمود: ما هر چه داریم، از مرحوم قاضی داریم. چه آنچه را که در حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم، چه طریقی که خودمان داریم، از مرحوم قاضی گرفتهایم.(5)
در دوران نوجوانی در حوزه نجف، پس از حلّ مشکلی علمی، مرحوم قاضی به وی گفت: «أشهد أنّک فاضل» و از آن پس او را «فاضل گیلانی» خطاب میکرد. هرگز در کلاس آقای قاضی سؤالی نپرسید و هرگز نیز سؤالی نداشت مگر این که استاد پاسخش را میداد گاهی حتی به اسم میگفت این هم در پاسخ سؤال بهجت!(6)
گوشههایی از کرامات معنوی آیت الله بهجت
کرامات و مقامات معنوی نتیجه و ثمره مجاهدت مستمر در خدا و مخالفت با هوای نفس است. آیت الله بهجت نیز با تهذیب نفس و خودسازی به آنها رسیده بود. بسیاری از کسانی که با ایشان معاشرت داشتند، نمونههایی از آن را بازگو کردهاند.
حجة السلام والمسلمین علم الهدی می گوید: یکی از طلاب نقل می کرد که سالی برای تبلیغ می خواستم به گیلان بروم، مخارج خانواده را فراهم کردم ولی هزینه راه را نداشتم ناچار به زیارت کریمه اهل بیت حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شدم و گلایه و درددل کردم، ما که دربست در اختیار شما اهل بیت علیهم السلام هستیم و می خواهیم شریعت جدّتان را تبلیغ نماییم ولی کرایه راه نداریم، بالاخره بعد از زیارت قصد کردم به نماز جماعت حضرت آیت الله بهجت بروم.
بعد از شرکت در نماز ظهر و عصر، هنگامی که ایشان می خواستند بروند، ناگهان به طرف من که در صف دوم نشسته بودم اشاره نمودند، من خیال کردم با کسی دیگر کار دارد دوباره اشاره کردند و فرمودند:
با تو هستم. بلند شدم و به حضورش رسیدم. فرمودند: پشت سر من بیا.
همراه با عده ای در رکاب ایشان رفتیم تا به دم در منزل ایشان رسیدیم. فرمودند: اینجا بایست تا من برگردم. داخل منزل تشریف بردند و بعد از چند دقیقه کوتاه برگشتند و دویست تومان پول ( که آن زمان خیلی ارزش داشت) به من دادند. عرض کردم: چه کنم؟ فرمود: مگر پول نخواستی؟ جریان یادم آمد.
عرض کردم: این پول زیاد است. فرمود: نه، چند نفر دیگر هم احتیاج دارند آنها را هم تأمین می کنی. به هر حال خداحافظی کردم و عازم تهران شدم، در خیابان چراغ گاز که ماشین های گیلان از آنجا حرکت می کردند دیدم چند نفر از رفقا نیز می خواهند برای تبلیغ به گیلان بروند ولی پول ندارند. گفتم: نگران نباشید پول رسیده است، اول رفتیم و نهاری صرف کردیم و بعد سوار ماشین شدیم و به محض رسیدن به مقصد آن دویست تومان نیز تمام شد.(7)
جناب حجة السلام والمسلمین حاج آقا شوشتری میگویند:
شخصی خدمت آیت الله بهجت می رسد و می گوید: آقا! من اکثر شبها برای نماز شب خواب میمانم چه کار کنم؟ دعایی بفرمایید. آقا هم می فرمایند: چه ساعت دوست داری بیدار شوی؟ میگوید: ساعت سه نصف شب. آقای بهجت به ایشان می فرمایند: برو ان شاءالله بیدار میشوید.
حاج آقا شوشتری ادامه می دهد: اینک چندین سال است از آن جریان می گذرد، و آن شخص به من گفت: از آن تاریخ به بعد هر شب سر همان ساعت بیدار می شوم، هر چند یک ساعت قبل خوابیده باشم، و هیچگاه نماز شبم ترک نشده است.(8)
آیت الله حاج شیخ عباس هاتف قوچانی می فرمایند: آیت الله بهجت بسیار به مسجد می رفتند و شبها تا به صبح به تنهایی بیتوته می کردند. یک شب که بسیار تاریک بود و چراغی هم در مسجد روشن نبود ایشان در میانه شب برای وضو گرفتن به بیرون از مسجد میروند و در محل وضوخانه که بیرون مسجد و در سمت شرقی آن واقع است وضو می گرفتند. ناگهان در اثر عبور این مسافت در شب و تنهایی، مختصر احساس ترسی در ایشان پیدا میشود، به مجرّد این خوف، یک مرتبه نوری همچون چراغ در پیشاپیش ایشان پدیدار می شود و همراه ایشان حرکت میکند و ایشان با آن نورخارج شده و وضو می گیرند و سپس به جای خود بر میگردند و در همه این احوال آن نور در برابرشان حرکت می کرده تا اینکه به محل خود میرسند و آن نور از بین میرود.(9)
با این همه فضائل معنوی اگر کسی جلو رویشان از کرامات ایشان تعریف میکرد به شدت عصبانی میشد. به طوری که حجت الاسلام علی بهجت در این مورد میگوید:
یک موضوعی که به شدت ایشان را عصبانی میکرد این بود که بگویید من فلان کرامت را از شما دیدهام. این حرف باعث ناراحتی و عصبانیت ایشان میشد طوری که با ناراحتی میگفتند من چکارهام؟ من کارهای نیستم من گدا هستم. در صورتی که فرد میدانست این از کرامات آقا بوده است.(10)
مرجعیت آیت الله
تا قبل از فوت آیت الله اراکی به دلیل مشهور بودن مراجع و متفق بودن جامعه دینی بر اعلمیت یک نفر از علما، در بین مقلدین سرگردانی وجود نداشت و آنها به راحتی توان تشخیص مرجع تقلید اعلم را داشتند. ولی پس از فوت امام خمینی(ره) و به فاصله نزدیکی پس از آن فوت آیات عظام گلپایگانی و اراکی نوعی سرگردانی و تحیر در بین مردم بوجود آمد. در رسالههای عملیه سه راه برای انتخاب مرجع تقلید وجود دارد: 1-شخص مقلد خود قادر به شناخت مرجع اعلم باشد. ۲- دو عالم عادل اعلم بودن یک مجتهد را تصدیق کنند. ۳- عده ای از علمای مورد اطمینان، مجتهدی را اعلم و شایسته تقلید بدانند
بر اساس مورد سوم علمای جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به عنوام مهمترین تشکلهای روحانی کشور تصمیم گرفتند وارد عمل شوند و به سرگردانی جامعه پایان دهند. در نتیجه هر کدام لیستی جداگانه منتشر کردند. یک روز پس از درگذشت آیت الله اراکی جامعه روحانیت مبارز تهران با صدور بیانیه ای حضرات آیات عظام خامنه ای، فاضل لنکرانی و میرزا جواد تبریزی را به عنوان علمای جایزالتقلید اعلام کرد. در بیانیه این تشکل دینی – سیاسی پایتخت آمده بود: اسامی آیات عظام و فقهای والامقامی که تقلید از آن بزرگواران جایز و عمل به فتاوی آنان صحیح و مبرء الذمه می باشد اعلام می دارد.
یک روز پس از صدور بیانیه جامعه روحانیت، مهم ترین و عالی ترین تشکل حوزوی کشور نیز با صدور بیانیه ای اسامی هفت نفر از علمای کشور را به عنوان مراجع جایز التقلید اعلام کرد. علاوه بر سه مجتهد مذکور در لیست جامعه روحانیت، نام حضرات آیات عظام محمد تقی بهجت، حسین وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی و ناصر مکارم شیرازی در لیست مورد نظر این نهاد عالی حوزوی به چشم می خورد.
به این ترتیب آیت الله بهجت به عنوان یکی از مراجع تقلید معرفی شد. ایشان مقلدین زیادی داشت به گونهای که بسیاری معتقدند تعداد مقلدین ایشان بیشتر از علمای دیگر بود. آیت الله بهجت یکی از عارفان کم نظیر دوره معاصر بود که نه تنها در به درجات عاای تقرب به درگاه خداوند رسیده بود بلکه از لحاظ علمی و فقهی نیز جایگاه والایی داشت.
ارسال نظر