شهیده شهربانو نجاتی نماد شجاعت و فداکاری زن ایرانی برای پیروزی انقلاب اسلامی ‌است که با خون خود، مهر تأییدی بر حماسه زنان مبارز این مرز و بوم زده است.

 تنها زن شهیده انقلاب در کردکوی، شهربانو نجاتی را بشناسید+عکس

زنان در تاریخ انقلاب اسلامی‌ به منزله بازوان توانمند انقلاب و برانگیزنده شعله‌های فروزان آن به شمار می‌آیند؛ چراکه نقش به‌سزایی در راهپیمایی‌ها، تظاهرات و فعالیت‌های سیاسی نهضت امام خمینی (ره) ایفا کردند.

امام خمینى (ره): عواطفى که در بانـوان است، مخصـوص خـودشان است و در مـردها ایـن عواطف نیست. لهذا آن چیزى که در پشت جبهه از روى عواطف از بـانـوان صـادر مـى شــود، بیشتر و بالاتـر و ارزنـده تـر است از آن چیزى که از مـردها صادر مـى شـود. به مـوجب عواطفـى که بانـوان دارنـد، آنها بـراى جبهه کارهاى بسیار مفید انجام داده اند و مـى دهند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: اقتدار و جَذبه‌ی تازه‌ای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید، ظهور کرده است که دیر یا زود در سرنوشت و جایگاه زنان جهان، اثرگذار خواهد شد.

پس از آغاز درگیری در شهر گنید، شهر از کنترل خارج گردید و صدای تیراندازی متناوب به گوش می‌رسید و به جز گروهک‌های درگیر و آمبولانس‌ها که زخمی‌ها را به بیمارستان می‌رساندند فرد دیگری در خیابان‌ها دیده نمی‌شد.

در سرمای 18 بهمن جمع زیادی از مردم ترکمن اعم از شیعه و سنی در مقابل چریک های فدایی موضع گرفتند و اعلام کردند محال است در سرزمین اسلام ما زنده باشیم و داس و چکش در وسط میدان شهر آویزان شود.

01

شهیده شهربانو نجاتی تنها زن شهید انقلاب کردکوی

شهیده شهربانو نجاتی فرزند صفرقلی نجاتی متولد ۱۳۲۹ در روستای النگ از توابع شهرستان کردکوی استان گلستان به دنیا آمد.

شهید والامقام از بدو طفولیت به علت دیدگاههایی که پدر و مادر داشتند، مبنی بر اینکه دختر نباید درس بخواند از رفتن به مدرسه محروم ماند و در کار منزل و کشاورزی کمک قابل توجهی برای خانواده بود تا اینکه پس از گذشت چندین سال از عمرش روزها کار کشاورزی و منزل و شبها در کلاس نهضت سوادآموزی شرکت می کرد و پس از چندین سال مدرک پنجم ابتدایی را با جدیت و کوشش خود دریافت نمود و در پی ادامه تحصیل به شهر رفت.

و از آنجا که خانواده وضعیت اقتصادی چندان خوبی نداشت در شهرستان گنبد به پرستاری بیمارستان آن زمان به نام شیر و خورشید مشغول به کار شد و شبانه به ادامه تحصیل پرداخت و پس از یکسال و اندی کار در بیمارستان و تحصیل شبانه به استخدام آن بیمارستان در آمد.

تا اینکه در آغاز درگیری های منافقین کوردل در مرحله اول که به مدت ۸ روز طول کشید در حمل مجروحین و پرستاری آنان کوشش بسیاری می نمود.

شهیده شهربانو نجاتی در مرحله دوم درگیری ها در مورخه 4/ 1/ 1358 با دو تن دیگر از همکارانش با اصابت ۴ گلوله به فیض شهادت نائل آمدند و پیکر مطهرشان پس از چند روز که مورد طعمه ضدانقلاب قرار گرفته بود.

که در نهایت با شهادت چندین نفر و با تلاش نیروهای گردان اعزامی از مشهد مقدس با تانک آمبولانس حامل شهدا را به عقب کشیدند و بعد از آن ساعت ۲ نیمه شب مورخه 7 / 1 / 58 رادیو شهادت شهیده شهربانو نجاتی را اعلان کرد که به گوش خانواده و دیگر اعضای فامیل و بستگان رسید.

برای دریافت پیکر مطهرش اقدام شد و از آنجا که اولین شهید روستای النگ بوده و آن هم زن، جهت تشییع پیکر مطهر وی بی نهایت استقبال شد و از تمام روستاهای دور و نزدیک که تعدادشان قابل شمارش نبود و قابل تقدیر و تشکر است در تشییع پیکر مطهرش شرکت کردند.

پیکر پاک و مطهر شهیده شهربانو نجاتی در جوار آستان مقدس امامزاده ابراهیم (ع) روستای النگ در آرامگاه ابدی به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یاد و راهش پر رهرو باد…

IMG_5058

تجزیه و تحلیل شهیده شهربانو نجاتی در رابطه با تظاهرات و ادامه راه امام خمینی (ره)

از آنجا که خانواده وی سطح پایینی داشت و مزه فقر و نداری را کاملا حس کرده بود و می دانست فقر اقتصادی و مالی و فقر فرهنگی بابی سوادی ایشان به انحطاط می کشاند و در طول بیست و اندی سال از عمرش مزه هر دو را چشیده بود با ندای این پیام حضرت امام (ره) با تمام خستگی های مفرط و تحمل نخوابیدنها در شیفت شب بازهم روزها در پیشاپیش تظاهرات با دستهای گره کرده به تظاهرات می پرداخت و هیچگونه ترس و واهمه ای از خود بروز نمی داد.

برادر ایشان بیان می کند که با اینکه سال اول دبیرستان بود از این همه رشادت خواهرش دائما درحال ترس و وحشت بود و از او سوال می کرد که چرا اینقدر ناترس هستی؛ شهیده در جواب می گفت: “ از چه بترسم از توپ و تفنگ این مزدوران، نه انسان باید از جهل و نادانی فکری که از مردم سواری می گیرند و دائما در مقابل بیگانگان مورد تحقیر قرار می گیریم و وابسته به اجنبی هستیم بترسیم؛ پس من آنقدر در حمایت از امام (ره) و رهروانش ثابت قدم هستم تا به شهادت برسم و آن زمانی است که به آرزوی خود رسیده ام “.

و این طرز فکر و ایده بحث شد که نه تنها خود در صف اول تظاهرات باشد بلکه مرا هم هر روز با خود به راهپیمایی می برد.

همکارانش اظهار نمودند: که آن روزی که برای جمع آوری مجروحین، نیروی کمکی خواستند کسی استقبال نکرد و ایشان با جرأت و جسارت زیاد به جلو آمد و گفت: “من آمده ام در تمام مراحل جمع آوری مجروحین کمک کنم و پس از چندین مرحله اعزام توسط منافقین کوردل به رگبار بسته شد و به شهادت رسید “.

نظرات شهیده شهربانو نجاتی در رابطه با خواهرانش و الگوی زینب گونه

شهیده شهربانو نجاتی در بین هشت فرزند خانواده چهارمین نفر بعد از سه خواهر دیگر بود که قبل از ایشان یک خواهر بزرگتر از او به علت بیماری فوت کرد و بعد از چهار بردار کوچکتر او که مسئولیت بزرگ کردنشان را به عهده  گرفت و چون خانواده پرجمعیت و کشاورز بودند پدر و مادر و دیگر خواهران به سرکار می رفتند. گاه گاهی مسئولیت بزرگ کردن برادران کوچکتر به عهده ایشان بود.

علاوه بر بی سوادی حاکم بر روستا شهیده نجاتی باتوجه به هوش سرشارش در پای منبر آقایان روحانی شرکت می کرد و با راه و رسم شهادت حضرت زینب (س) کاملا آگاه بود و هر زمان که فرصت میشد در بحث و تبادل نظر به دیگر خواهرانش راه و رسم زندگی حضرت زینب (س) و درس رشادت و شهادت را برای خواهرانش بازگو می کرد و تاکید می کرد که اگر ما مانند خیلی ها نمی توانیم در جنگ و جهاد شرکت کنیم می توانیم کار زینبی (س) انجام دهیم و اولین تیر به سوی دشمن را حجاب می دانست.

ایشان دائما تاکید می نمود: که “باید حجاب اسلامی را حفظ نمود و پس از آن امر به معروف و نهی از منکر را سرلوحه آموزش خود می دانست” و این ایده تا سال ۵۷ و انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) ادامه داشت تا آنجا که همکارانش اظهار می کردند که ثابت قدم بود و به تمامی همکارانش تاکید می کرد که با حجابمان و الگو گرفتن از ایثار و صبر حضرت زینب (س) تمامی استکبار را به خاک و خون خواهیم کشید.

وصیتنامه شهیده شهربانو نجاتی از زبان برادرش

 

شهید شهربانو نجاتی در طول عمر کوتاهی که منجر به ازدواج ایشان هم نشد پیوسته تاکید داشت: شهیده شهربانو نجاتی در بیمارستانی کار می کرد که دائما مجروحین جنگی داخلی و حتی بیماران بسیار لاعلاج و فقیر که حتی برای درمانش پول کافی نداشتند و همان فقر و بی پولی که باعث مرگ آنها می شد رنج می برد و من که برادرش بودم به تنهایی با او زندگی می کردم هر روز ساعتها با من درد و دل می کرد و حتی در بسیاری از اوقات بلندبلند گریه می کرد و در حال گریه می گفت داداش دوست دارم بیمارستانی بنا کنم که تمامی بیماران را رایگان مداوا نمایم تا دیگر شاهد مرگ بیماران نباشم که به علت فقر خانوادگی عزیزانشان را از دست می دهند.

“دوست دارم تا آنجا که ممکن است دست یتیمی را بگرمی بفشارم تا شاهد بی کسی او نباشم و در راهی قدم بگذارم که در آن جز خیر نباشد“.

گفتنی است: (( تاریخ تولد شهیده شهربانو نجاتی را وقتی برای خواهر بزرگوار ایشان خواندیم فرمودند اشتباه شده و تاکید داشتند که حتما در تمام اسنادی که داریم این تاریخ را به سال ۱۳۲۹ اصلاح کنیم)).

شهید شهربانو نجاتی نماد شجاعت و فداکاری زن ایرانی برای پیروزی انقلاب اسلامی ‌است که با خون خود، مهر تأییدی بر حماسه زنان مبارز این مرز و بوم زده است. شهربانو نجاتی اولین شهید زن و از شهدای انقلاب اسلامی شهرستان کردکوی است. روحش شاد و یادش گرامی باد.

انتهای پیام/

ارسال نظر

آخرین اخبار