حاج آقا سید مهدی موسوی
حجاب و عفاف، دو روی یک سکه یا دو سکه متفاوت
انسان عفیف به کسی گفته می شود که سه عنصر عفت گفتار، رفتار، و پوشش در او مشاهده گردد. و به هر نسبتی که حضور حجاب و عفاف در هر یک از سه محور تغییر کند عفت آن شخص نیز دارای نوسان خواهد بود.
حاج آقا موسوی، فعال فرهنگی شهرستان کردکوی، در یک مصاحبه تفصیلی با گلستان 24، درباره موضوع حجاب و تفاوت آن با عفاف نوشت:
به جرأت میتوان گفت نگاه غیر جامع به این مقوله ی مذهبی- فرهنگی- اجتماعی-سیاسی، از جمله مواردی است که آسیب های جدی فراوانی به طرح درست آن در فضای عمومی جامعه وارد نموده است. و این به گونه ای است که شاید بتوان نام این نگاه غیر جامع و برنامه ریزی بر اساس آن را «خودزنی فرهنگی» گذاشت. البته فرهنگ در این عبارت من، مقولهای که دارای ابعاد پیش گفته میباشد.
اگر چه، طرح های اجرا شده در حوزه حجاب و عفاف را متهم به غیر کارشناسی بودن نمیکنم، اما غیرجامع بودن برخی طرح ها، شبیه سواری بر شتر است که نمی توان با دولا نمودن سوار، آن را مخفی نمود. به قول معروف داستان قسم حضرت عباس است و دم خروس.
وقتی میخواهیم یک پدیده چند بعدی را با نگاه تک بعدی – در هر یک از ابعاد پیش گفته به تنهایی- تحلیل و بر اساس آن تحلیل تک بعدی، برنامه ریزی و بر اساس آن برنامه ریزیی که لاجرم ناقص خواهد بود، اجرا و در فضای عمومی به جریان در آوریم، نتیجه این روند، تولید کاریکاتوری است که طنز تلخ و شیرینی را برای دوستان و دشمنان به ارمغان خواهد آورد. شاید لازم باشد که بگویم برای تولید یک کاریکاتور کافیست، بخشی از تصویر را از اندازه طبیعی آن خارج کنید چه بزرگ یا کوچک شود. متأسفنه چند وقتیست شاهد این کاریکاتور و لبخندهای تلخ و شیرین آن هستیم.
حجاب، بحثی فرا جنسیتی
مباحث حجاب و عفاف تنها مربوط به زنان نمی شود، بلکه مردان نیز در حوزه مخاطبان مباحث حجاب قرار دارند و همانگونه که به زنان نگاهداری و حفاظت از نگاههایشان را توصیه میکند که به مردان دستور داده است. اگرچه زیباست که در همین راستا بدانیم دستور به مردان، قبل از توصیه به بانوان مطرح شده اما نباید و نمیتوان و نیازی هم نیست این واقعیت را نادیده انگاشت که نگاه ویژه این مقوله، به ساحت بانوان میباشد.
حجاب در فضای لغت
اگر از فضای شعاری و ژورنالیستی خارج شویم و به کتابهای لغت مراجعه کنیم برای این لفظ معنای جز محدودیت و مانع شدن نمی یابیم و این حقیقتی است که باید آن را دانست و عاقلانه با آن رفتار نمود.
با این وجود آیا حجاب محدودیت نیست؟ آیا نباید در مفهوم «محدودیت» با چشمانی که شسته شده نگاهی دوباره انداخت تا جور دیگر و بهتر بتونان واقعیت را دید؟
آیا «محدودیت» چیز بدیست؟ باید قبول کرد که انسانها در بسیاری از موارد محدود هستند. و نه تنها این محدودیت ها را پذیرفته بلکه آن را مهم و حتی ارزشمند می دانند. مثلاً دست نزدن به مال دیگران و دزدی نکردن از آن ها و یا بدون اجازه وارد خانه کسی نشدن یا رعایت حقوق دیگران در هر زمینه ای نوعی محدودیت به همراه دارد که همه آن را خوب و پسندیده می دانند.
پس تنها حجاب نیست که محدودیتی را به همراه می آورد بلکه در زندگی اجتماعی که انسانهای اجتماع گرا دارند، انواع محدودیت ها پدید می آید که مورد قبول و برای تک تک افراد ارزشمند و مفید است . حجاب نیز نوعی محدودیت است مثل دیوارهای اطراف یک خانه است که هرچه صاحب خانه لوازم و وسائل و چیزهای مهمتری در خانه دارد دیوارها بلند تر و محکمتر و نفوذ ناپذیر تر است.
عفاف در همان فضا
با مراجعه به همان منابع پیشگفته متوجه میشویم که عفاف نیز واژه ای عربی است که با فرهنگ اسلامی و دینی وارد زبان فارسی شده است. عفاف را به معنای خود نگهداری و باز داشتن نفس انسانی از محرمات و خواهش های شهوانی، دانسته اند.
حجاب در قرآن
با نگاه در آیاتی که منتسب به بحث حجاب است میتوان به یک تقسیم بندی نسبتا مناسب دست یافت و گفت:
به نظر میرسد قرآن بحث حجاب را در سه حوزه گفتار، رفتار، و پوشش مطرح مینماید که رجوع به مصحف شریف، مؤید این تقسیم بندی خواهد بود(احزاب:32-32، 59 و نور 31 )
عفاف در قرآن
عفاف در قرآن معنای وسیعی از پرهیز را شامل میشود. و میتوان گفت این عبارت اغلب ناظر به اعتدال است. اما عفاف شاخصه ی ظریف و دقیق دیگری را نیز در بر دارد و آن این است که با رعایت عفاف در بعضی ابعاد، میتوان حاشی های امن برای اخلاق و رفتار انسان ایجاد نمود.
در یک عبارت ساده اما دقیق میتوان چنین گفت که عفت باعث میشود انسان دست به هرکاری نزند. هرچند که انجام آن کار نیاز فعلی او را دفع نماید.
جایگاه حجاب در تعالیم وحیانی
آیا دوستداران دین و مذهب و نظام، تا کنون با خود اندیشیده اند که جایگاه بحث حجاب و عفاف از چه اولویتی در احکام و تعالیم اجتماعی دین آسمانی اسلام برخوردار است؟
کسی نمیتواند ضروری بودن مباحث حجاب و عفاف را در این دسته از تعالیم انکار کند اما آیا در مسائل ضروری دین، اولویت بندی وجود ندارد؟
دو روی یک سکه یا دو سکه متفاوت
خلاصه و دقیق باید گفت اگر حجاب و عفاف قابلیت اندکی برای تفکیک از هم نیز دارند اما تأثیر متقابل و پیوستگی این دو مقوله به اندازه ای است که عموما آن دو را یک مقوله دانسته و بی حجابی را مساوی با بی عفتی قرار داده اند.
اگرچه هر بی حجابی اعم از مرد و زن را نمیتوان متهم به بی عفتی نمود اما در معارف اسلام حجاب، بازتاب بیرونی عفاف شناخته میشود. پس همانگونه که حجاب در سه محور مورد توجه قرآن است، میتوان عفاف را که بستر و بن مایه حجاب است را در همان سه محور مورد کاوش قرار داد.
به دیگر سخن عفاف دارای دو ساحت درونی و بیرونی است که ساحت درونی آن منشأ فضایل اخلاقی مربوط به آن مانند حجاب و حیا و غیرت و... گردیده و ساحت بیرونی آن در رفتارهای ظاهری افراد و در زندگی و معاشرت اجتماعی او آشکار میگردد.
نتیجه ی این قسمت از این نوشتار این میشود که انسان عفیف به کسی گفته میشود که سه عنصر عفت گفتار، رفتار، و پوشش در او مشاهده گردد. و به هر نسبتی که حضور حجاب و عفاف در هر یک از سه محور تغییر کند عفت آن شخص نیز دارای نوسان خواهد بود.
محدودیت در فعالیتهای اجتماعی
به نظر میرسد آنچه که بسیاری از دردمندان و حتی مخالفان منصف این عرصه را به ورطه ی تفهیم نادرست مقوله حجاب کشانده این است که تصور نموده اند حجاب طرحی برای خانه نشین کردن زن ها و بیرون کردن آنان از صحنه ی اجتماع است. در حالیکه باید بگویم شواهد حکایت از آن دارد که این برداشت، بسیار ابتدایی و کاملا غلط است.
همسران در کنار یکدیگر و در خلوت خود نیاز به چه حجابی دارند؟ آیا باید نگاه خود را حفظ کند؟ نوع صحبت کردن را رعایت نموده و حواسش باید باشد که با ناز و کرشمه سخن نگوید؟ یا جوری راه نرود که دل شوهرش بلرزد؟ یا جور لباس بپوشند که تحریک کننده نباشد؟ جواب کاملا روشن است. هیچ حجابی بین همسران وجود ندارد.
دقیقا بحث حجاب از جایی آغاز میشود که انسان، آزادانه تصمیم گرفت وارد اجتماع شده و نقش خود را به عنوان یک مادر، پدر، برادر، خواهر، ... و در نهایت یک انسان - نه یک کالا- ایفا نماید. پس به نظر میرسد بحث حجاب برای آن است که پای انسان و به ویژه زن، به شکل صحیح به اجتماع باز شود و او به عنوان یک واحد اجتماع نقش خود را به درستی و کامل ایفا کند.
ارسال نظر