"ستایش"جنایتی مشابه فیلم "کلکسیونر" در دنیای واقعیت/نمونه‌هایی از بدآموزی‌های آثار سینمایی

به گزارش گلستان24، مرتضی اسماعیل دوست: خبر کوتاه بود و تلخ؛ به تلخی همه غصه هایی که آوار می شوند بر روح آدمی و چه سخت است شنیدن و به حزن نشستن در غبار برخی اتفاقات روزگار. دلهره ها از راه می رسند و زخم های زمانه ای که چرک بی اخلاقی ها از آن بیرون زده است؛ خبری کوتاه: دختر بچه ای 6 ساله مورد تجاوز قرار گرفته و به شنیع ترین شکل ممکن به قتل رسید. دختری هم سرزمین ما که ریشه ای افغانی دارد اما از کیش انسانیت بوده است و دلهره انگیز تر این که قاتل ماجرا، پسربچه ای است حدودا 17 ساله که در همسایگی خانه ستایش قریشی زندگی می کرد و به شکلی حیوانی دست به این اقدام جنون آمیز زد.

از دریچه های مختلف جامعه شناختی و روانشناسی و بررسی طبقه اجتماعی به این واقعه رخ داده در منطقه خیرآباد ورامین که شر از آن شعله زده است، می توان تحلیل هایی صورت داد، اما در این یادداشت به دنبال ارائه نگاهی متفاوت از منظر فرهنگی بوده و سعی دارم دریچه هایی روانی از ارائه اتفاقی چنین دردآور را به نشان گیرم.

در تشریح صحنه قتل عنوان شده است که پسر قاتل پس از تجاوز به دختر بچه با چاقو او را به قتل رسانده و پیکر به خون نشسته اش را در وان حمام گذاشته و رویش اسید می‌ ریزد! مشابه این تصویر را در برخی آثار ساخته شده سینمایی دیده ایم؛ شاید کمی متفاوت اما آشنا. در دسترس ترین و آخرین موردی که تبلیغات گسترده ای بر آن شکل گرفت، سریال «برکینگ بد» بود که پس از اکران گسترده جهانی چندی است همراه با سریال «شهرزاد» در شبکه های خانگی توزیع می شود و نکته جالب این که صحنه قتل و جزئیات آن مشابه سکانسی از سریال فوق بوده و از این رو می توان به تاثیر مخرب رسانه های تصویری در ایجاد فرآیند انحراف در جامعه و به خصوص نسل جوان به عنوان عاملی مهم و تاثیرگذار یاد کرد.

برای ردیابی دامنه تاثیر جنون آمیز آثار تصویری بر روی مخاطبان می توان نمونه های مختلف سینمایی و واقعی را به مثال درآورد تا مشخص شود همان طوری که از فجایعی حقیقی، آثاری سینمایی به بار نشسته است، در رویه ای معکوس این متن زندگی بوده که از داده های حاصل شده از تصاویر سینما به سمت قتل و جنایت و بزهکاری گرایش یافت. شاید فردی کلگ، کاراکتر منزوی فیلم «کلکسیونر» که از سوی کارگردانی خلاق چون ویلیام وایلر جان گرفته بود، هرگز باور نمی کرد که افرادی پیدا شوند که از روی دست او اقدام به تولید رفتارهایی ناهنجار کرده و همچو او دست به ربایش «میراندا» ها زده و فجایعی را به بار بنشانند.

از سویی تنها 2 سال پس از تولید فیلم «پرتقال کوکی» ساخته استنلی کوبریک، فیلسوف سینما بود که پسرانی نوجوان در مکان هایی مختلف به جنایت‌هایی شبیه به داستان فیلم دست زدند. از این دست اقدامات بسیار بوده است؛ هنگامی که در سال 1980 «می ‌کی کالپاپر» تحت تاثیر فیلم مطرح «شکارچی گوزن» ساخته مایکل چمینو به سبک رولت روسی خودش را کشت و این ها گوشه ای از جنایانت شکل گرفته از بدآموزی های آثار سینمایی بوده است.

سینمای هالیوود سال ها است که با استفاده از عناصری چون خشونت و مسائل جنسی در پی جذب تماشاگر بوده و با ایجاد سکانس هایی مهیج و صحنه هایی فریبنده در پی ارضای تفکر بیننده می باشد و از این ساخته ها به عنوان محصولاتی جهت جلب رضایت مخاطب جهانی استفاده کرده است و از این رو می توان آثار مختلفی را در این سینما یافت که هر کدام در پی انتقال این گونه آثار مخرب برای گستره اذهان تماشاگران بوده اند و رواج رفتارهایی نامطلوب در جامعه همچون مصرف گرایی، جنایت، فساد و تباهی را در پی همین ربایش تصویری سردمداران غرب باید جست. چرا که براساس یافته های علمی تاثیر فزاینده داده های تصویری بر روح و روان مخاطبان چیزی نیست که بتوان آن را به گوشه ای از رینگ بی توجهی کشاند!

از این رو توجه سازندگان ایرانی برای خارج شدن از فضای فکری داده هایی بیگانه و تمایل نویسندگان و سازندگان ایرانی به نگاه هایی اصیل از منابعی درس آموز و وطنی می تواند ما را از لغزش نگاه هایی منحرفانه مصون نگاه دارد. لازم به توجه مسئولان فرهنگی می باشد که با درک موضوع و موارد یادشده باید اهتمام ویژه ای به تولید و توزیع آثار تصویری در ایران داشته باشند و در انتخاب آثار برای مخاطبان دقت لازم را صورت دهند، چرا که بخش قابل توجهی از مخاطبان آثار سینمایی و تلویزیونی را اقشار کودک، نوجوان و جوان با خیال هایی قابل پرورش به جهاتی مختلف در بردارند.

منبع: سراج24