جهاد فی سبیل الله برای او مقدم بر همه چیز بود؛

زمانی که قرار گفت‌وگو با سردار شهید محمد ناظری هماهنگ شد، او در میان آب‌های خروشان خلیج‌فارس و روی عرشه یک قایق حضور داشت، اما با همان لحن گرم و مشتی مآبش بسیار با انرژی درباره نیروی شهیدش‌ امیر سیاوشی با ما صحبت کرد ...

گفته های سردار حاج محمد ناظری درباره شاگردش شهید مدافع حرم امیر سیاوشی

به گزارش گلستان24، زمانی که قرار گفت‌وگو با سردار شهید محمد ناظری هماهنگ شد، او در میان آب‌های خروشان خلیج‌فارس و روی عرشه یک قایق حضور داشت، اما با همان لحن گرم و مشتی مآبش بسیار با انرژی درباره نیروی شهیدش‌ امیر سیاوشی با ما صحبت کرد و حتی تیتر مطلب را هم خود سردار ناظری به ما پیشنهاد داد. دست تقدیر این طور رقم خورد که قبل از انتشار این گفت و گو، فرمانده به نیروی شهیدش بپیوندد و امروز در مطلبی که پیش رو دارید، دو شهید داشته باشیم. سردار شهید ناظری در گفت و گویش با ما از جانفشانی‌های جوانان امروز در مأموریت‌های سخت و دشوار می‌گوید، او که خود عمر و جوانی‌اش را صرف تربیت رزمی و اعتقادی جوانان مومن و انقلابی این مرز و بوم کرده بود.


شما فرمانده شهید سیاوشی بودید و قطعاً شناخت لازم را نسبت به نیرویتان داشته‌اید. ایشان از چه سالی وارد نیروی دریایی سپاه شدند و چطور نیرویی بودند؟


شهید سیاوشی از سال 1388 وارد نیروی دریایی شد. البته من از قبل به واسطه برادرشان نسبت به شهید شناخت داشتم. خاطرم هست آن زمان شهید برای ورود به نیروی دریایی خیلی انگیزه داشت. نیروی دریایی جایی است که اگر به آن علاقه نداشته باشید، نمی‌توانید کار کنید. اینطور بگویم کسی شانسی وارد نیروی دریایی نمی‌شود و حتماً باید علاقه جزو اولویت‌هایش باشد. به هرحال شرایط سختی است و اگر کسی علاقه و انگیزه نداشته باشد نمی‌تواند هفته‌ها در وسط آب، دریا و اقیانوس کار کند. 

شهید سیاوشی در کنار عشقی که به این کار داشت، بدنی ورزیده و آماده و در کل آمادگی روحی و بدنی بالایی داشت که مجموع این ویژگی‌ها خیلی به کارشان کمک می‌کرد. امیر به بچه‌ها از علاقه‌اش به نیروی دریایی گفته بود و وقتی بچه‌ها به من معرفی‌اش کردند و من هم علاقه و شرایط و خصوصیاتش را دیدم، قبولش کردم. پس از اینکه آموزش‌های لازم را دید، ما از وجود امیر در کارهایمان استفاده می‌کردیم. مدتی در کارهای ویژه شرکت داشت و بعد از مدتی عضو تیم گارد امنیتی شد که کشتی‌ها را در آبراهه‌های بین‌المللی محافظت می‌کنند. بعد یک مدت هم به خاطر استعداد و توانمندی‌اش به عنوان سرتیم عملیات ویژه حفاظت از کشتی‌ها به کار گرفته شد، یعنی سرتیم گارد امنیتی بود.

گفته های شهید حاج محمد ناظری درباره شاگردش شهید امیر سیاوشی

پس داشتن آمادگی بدنی و ذهنی یکی از اصول مهم کار در نیروی دریایی است؟


بله، دقیقاً. اولین شرطی که شما باید در نیروهای ویژه داشته باشید صلاحیت فیزیکی، مهارت، تخصص و تیزهوشی است که به قول معروف شما را جزو نیروهای ویژه قرار می‌دهد.


با شهید از لحاظ مسائل عقیدتی و اعتقاداتی صحبت داشتید؟ می‌خواهیم بدانیم انگیزه‌های حضور ایشان در سوریه از کجا رقم خورده است.

از نظر ایشان جهاد فی سبیل الله مقدم بر همه چیز بود. حتی اگر می‌خواهید تیتر بزنید این را بنویسید که در عقیده امیر سیاوشی جهاد فی سبیل الله مقدم بر همه چیز بود. کار ایشان محافظت از کشتی‌های تجاری و نفتکش به عنوان سرتیم گارد امنیتی بود و درآمد خوبی هم داشت. به لحاظ مادی تأمین بود و جایگاه و مسئولیتی داشت ولی باز تمام اینها را رها کرد و برای دفاع از حرم خانم زینب(س) به جبهه‌های محور مقاومت در سوریه پیوست. از نظر نظامی هم بسیار شجاع و متخصص بود و همیشه داوطلب مأموریت‌های سخت. کار هر کسی نیست مدت زیادی در اقیانوس و دریاها به مأموریت برود ولی ایشان این توانمندی را داشت که دورترین مسیرها را انتخاب کند و برود؛ مدت‌های زیادی روی آب بماند و مأموریت‌های سخت را انجام دهد. 

از لحاظ اخلاقی هم خیلی خوش‌برخورد بود و حسن خلق داشت. بردباری و متانت در معاشرتش با دیگران کاملاً مشهود بود. خیلی هم شوخ و با روحیه بود. در کنار اینها یک بچه هیئتی واقعی و خادم امامزاده علی‌اکبر چیذر بود و به اهل‌بیت و ولایت واقعاً عشق می‌ورزید. خیلی ساده زیست و بدون تکبر بود. به ریش هم فوق‌العاده علاقه داشت؛ نه اینکه ریش بگذارد که بگوید من حزب‌اللهی‌ام تا تحویلش بگیرند. ریش‌هایش را بیش از حد بلند می‌کرد و ما هم همیشه به شهید گیر می‌دادیم که ریش‌هایت را کوتاه‌تر کن و می‌گفتیم با این ریش‌ها شبیه داعشی‌ها شده‌ای که می‌خندید. حتی یک بار من بهش گیر دادم و گفتم نمی‌گذارم مأموریت بروی تا ریش‌هایت را کوتاه‌تر کنی که او هم به من کلک زد. رفته بود زیر ریش‌هایش را با ژل به زیر گلویش چسبانده بود و یک دستمال گردن هم انداخته بود و از دور می‌گفت نگاه کن ببین الان خوب شده. من هم وقتی این کارهایش را دیدم گفتم امیر را بفرستید به مأموریت برود. 

از اینهایی بود که ریش را برای بلند بودنش دوست داشت و این دوست داشتن هم برای دل خودش بود. از نظر روحیه در بین بچه‌های تکاور همیشه در هر جمعی بود روحیه آن تیم و گروه خوب و بالا بود. به خاطر همین خصایص اخلاقی بچه‌ها دوست داشتند در مأموریت‌ها با امیر باشند. مردمدار بود و مردم‌آزار نبود. خیلی به دیگران به ویژه پدر و مادر و خانواده‌اش احترام می‌گذاشت. این احترام گذاشتن را هم همیشه به زبان می‌آورد. ایام محرم در چیذر ایستگاه صلواتی داشت و حتی یک سال هم تعطیلی نداشت و هر سال بدون وقفه دایر می‌کرد. فردی بود که مردم از دست و زبانش در امان بودند و کاملاً بچه‌ای مثبت و دوست‌داشتنی بود که وارد هر جمعی می‌شد با خودش روحیه مثبت می‌برد.

چه زمانی تصمیم گرفت به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) به سوریه برود؟


ما بچه‌های علاقه‌مندی داریم که عاشق جهاد هستند. این افراد داوطلبانه مدت کوتاهی به سوریه می‌روند. ایشان هم که آنجا رفته بود، 20 کیلومتر در عمق منطقه دشمن پیشروی می‌کند و هدفش را هم می‌زند که در برگشت مورد اصابت تک‌تیراندازهای دشمن قرار می‌گیرد. پیکرش هم 72 ساعت در منطقه ماند و امکان دسترسی به آن پیش نمی‌آید. بعد از گذشت این مدت سایر بچه‌ها با فداکاری موفق می‌شوند پیکر مطهرش را به عقب برگردانند و به ایران بفرستند.

قبل از اعزام در رابطه با شهادت با شما صحبت کرده بود؟


بچه‌ای که میاندار هیئت است شور عجیبی برای امام حسین(ع) دارد و ذاتاً و طبیعتا دارای شور و شوق و اشتیاق شهادت هستند. در هیئت‌ها و مراسم‌های عزاداری این بچه‌ها طلبه شهادت هستند. اگر طلبه شهادت نبود که از اینجا به سوریه نمی‌رفت. شب تولد پیامبر(ص) قرار بود مراسم عروسی‌اش را برگزار کند و وضع زندگی‌اش را میزان کرده بود و آماده تشکیل زندگی مشترک بود. اما همانطور که گفتم جهاد در راه خدا را به همه چیز ترجیح داد و به سوریه رفت و ثابت کرد مرد است. اتفاقاً خودم در حال آماده کردن یک پوستر برای شهید هستم که روی پوسترش این شعر را نوشته‌ام: « مردی مرام ما و شهادت شعار ما/ مردن بنام به ز زندگی ننگین است/ إنی لا أری الموت إلاّ سعادةً ».

اینگونه که شما شهید امیر سیاوشی را توصیف کرده‌اید به دلیل داشتن این روحیه جهادگری و شجاعت ایشان هر لحظه خودش را آماده شهادت کرده بود؟


کار ما کاری است که دائم در آن احتمال درگیری وجود دارد. شما همین بچه‌هایی را که در دستگیری تفنگداران امریکایی بودند، نگاه کنید. این یک موضوع دائمی است که ما در خلیج فارس همیشه با این خطرات مواجه هستیم. یا در آبراهه‌های بین‌المللی با دزدان دریایی یا با کشتی‌های فرامنطقه‌ای هر لحظه امکان درگیری وجود دارد. مخصوصا با شرایطی که الان در منطقه وجود دارد و همه از آن آگاهیم، همیشه بستر درگیری‌های نظامی در کارمان فراهم است.

پس این اتفاقات و حوادث بچه‌های نیروی دریایی را هر لحظه تهدید می‌کند؟


بله، به همین دلایل در اول صحبت‌هایم گفتم که کار در نیروی دریایی کار هر کسی نیست. این مخاطرات در کار بچه‌های جاری است. این کار خطرات و استرس زیادی دارد. هر لحظه امکان درگیری وجود دارد.

زمانی هم که بحث رفتن شهید سیاوشی مطرح شد، کسی مخالفتی نکرد؟


نه، اصلاً. پدر شهید یکی از مَشتی‌های چیذر تهران و از پهلوان‌های منطقه تهران است. اتفاقا در عکس‌هایی که در دیدارم با پدر شهید درآمده خانمم می‌گفت شما رفتید به پدر شهید سر بزنید، بعد نشسته‌اید با هم می‌خندید. گفتم از بس پدر شهید باروحیه است. آنجا به من می‌گفت از بچه‌هایی که اینجا نشسته‌اند از طرف امیر از همه‌شان حلالیت بخواه. چون امیر شوخی زیاد می‌کرد و اگر حال هر کدامشان را گرفته از طرف من حلالیت بطلب. پدر شهید خیلی با روحیه است. مادر شهید هم در بسیج فعال است و فکر می‌کنم مسئول پایگاه باشند. برادر شهید هم با ما کار می‌کند. خانواده سیاوشی از خانواده‌هایی هستند که مبارزه در بطن خانواده‌شان است. شهید از میانداران هیئت «رایت العباس» در چیذر بود. می‌توان گفت امیر دائم فلاشر من شهیدم را می‌زد.

شما فرمانده هستید و با نیروهایی مثل شهید سیاوشی کار می‌کنید. به نظرتان وجود افرادی مثل ایشان در بدنه نیروی دریایی به خصوص با شرایط امروز منطقه چقدر به بنیه نظامی نیروی دریایی کمک می‌کند؟


شاید بعضی‌ها صحبت کنند و بگویند این جوان‌ها مثل جوان‌های نسل قدیم نیستند ولی به نظر من هر گلی یک بویی دارد. آن زمان جوان‌های نسل قدیم در دفاع مقدس امتحان پس دادند و الان جوانان نسل امروز به این خوبی امتحان پس می‌دهند. شما نگاه کنید از سالیان قبل ما سه مورد برخورد با امریکایی‌ها داشته‌ایم که منجر به دستگیری‌شان شده است. یک بارش اعلام نشده و دو بار دیگرش اعلام شده است. آن یک باری که اعلام نشده بچه‌های اروند پایگاه منطقه سوم نیروی دریایی سپاه حضور داشتند. انگلیسی‌ها و سایر کشورهایی که جزو نیروهای ائتلاف هستند و نیروی ویژه دریایی و تفنگدار دریایی در منطقه دارند، همه ضرب شست سپاه را نوش‌جان کرده‌اند. تمام این کارها را همین جوانان عزیزمان انجام داده‌اند. جوانانی که الان هستند با توجه به شرایطی که امروز هست فداکارتر، جانفشان‌تر و پا در رکاب‌تر هستند. نمونه‌اش همین بچه‌هایی هستند که غائله فتنه 88 را از کف خیابان جمع کردند. 

این بچه‌ها از همان جنس و بدنه هستند و حاضرند برای حفظ امنیت کشورشان بالاترین بها را بپردازند. این کار را عملاً ثابت کرده‌اند. الان همین جوانان در مناطق مرزی چه زمینی، ‌دریایی و هوایی با جانفشانی و مهارت این مرز و بوم را حفظ کرده‌اند تا همه از این امنیت بهره‌مند شوند. این جوانان از جنس همان‌هایی هستند که حضرت امام(ره) آن زمان به آنها اتکا کرد و گفت ما متجاوز را از کشورمان بیرون می‌کنیم. الان هم که رهبرمان فرمودند اگر کشوری بخواهد تعدی کند و پای تجاوز داخل کشورمان بگذارد، ما آن پا را قلم می‌کنیم. شما نگاه کنید جوابش را بچه‌های منطقه دوم نیرو دریایی سپاه در جزیره فارسی دادند. دشمنان یک مقدار پایشان را این طرف گذاشتند، این جوانان جواب‌شان را دادند. این جوانان پیرو ولایت هستند و آن زمان جانشان را برای امام خمینی‌(ره) دادند و الان هم جانشان را برای رهبرشان می‌دهند. به نظرم با شرایط دشوار امروز جوانان این نسل خیلی فداکارتر از ما هستند و خودشان را برای انجام هر مأموریتی در هر زمان و مکانی آماده کرده‌اند. من که فرمانده‌شان هستم این موضوع را با چشم خودم دیده‌ام. آدم لذت می‌برد با این بچه‌ها کار می‌کند. همه‌شان عشق خدمت به وطن و دین‌شان دارند و اگر در راهشان شهید شوند، آن را به منزله یک انجام وظیفه شرعی داوطلبانه می‌دانند که جایگاهشان بهشت است. 

منبع: روزنامه جوان

 

ارسال نظر

آخرین اخبار