«پناهی»؛ در پناه سیاستمداران غربی
نگاهی به فعالیت یکی از فیلمسازان حامی فتنه/ وقتی «این یک فیلم نیست» با هیاهوی غربی ها تبدیل به فیلمی هنری می شود!
هیاهوهای رخ داده از سوی رسانه های حامی جریان فتنه در داخل و جشنواره های سیاست پیشه خارجی با شکلی برنامه ریزی شده از ماجراهای فتنه گری پناهی چنان حادثه قهرمان نمایی ساخت که جشنواره های کن و برلین حتی صندلی هایی خالی برای پناهی در نظر گرفتند
به گزارش گلستان24، وقتی جریان فتنه را از میان غبارهای نشسته در سیمای برخی به اصطلاح هنرمند داخلی- چنان که شرح حالشان در یادداشت پیشین آمد- تا سیمای شکل یافته از تفکر غربی در داخل این سرزمین مرور کنیم، به جریانی زنجیروار از تلاش فیلمسازانی می رسیم که روحشان در انواع زرق و برق های جشنواره های سیاست زده خارجی گرفتار شده و دلشان مانده در نگاهی فتنه گر گیر کرده است!
از این رو تصور دوری نیست که بسیاری از فیلم های تولیدی در داخل ایران را با قاطعیت نشان یافته از برنامه های پشت پرده سازندگان با جریانات و افراد متصل به گروه های معاند با جمهوری اسلامی ایران بدانیم که از این زاویه نه تنها فیلم هایی با بودجه مستقیم موسسات فیلمسازی وابسته به سیاسیون غربی ساخته می شود، بلکه آثاری با بودجه دولتی و در خاک این دیار و با استفاده از امکانات و ابزار سینمایی این سرزمین اما با نگاه و تفکر غربی ها ساخته می شود که هر کدام از این سرشاخه ها و انواع تفکر نشسته در نزد جشنواره های خارجی نیاز به تحلیل و تامل دارد.
اگر موج فیلم های جشنواره ای را از دهه 60 تاکنون مرور کنیم، خواهیم پنداشت که بسیاری از آثار ساخته شده که عناوین و تندیس هایی را هم در جشنواره های الف بین المللی کسب کردند، با سرمایه مستقیم کمپانی های فیلمسازی در خارج از کشور که وابستگی هایی به دولت های اروپایی و آمریکایی دارند، ساخته شده است که به طور حتم این گونه فیلم های سفارشی غرب در راستای منویات سیاست ها و برنامه های راهبردی آن ها در جهت ارائه تصویری تاریک و غبارآلود از سرزمین اسلامی، نمایان سازی نحوه زیست محرومانه مردمان ایرانی در مناطق مختلف کشور، نمایشی فریبنده از فضای ناگوار تربیتی ایران، ایجاد فاصله میان مردم و نظام اسلامی و ترویج سبکی نامناسب از نحوه زیست ایرانی است و انواع فیلم ها با چنین نگرشی در ایران ساخته شده و با توجه به قصد و غرضی آن سویی وارد جشنواره های خارجی شده است که در میان آثار فوق ساخته هایی در تصویرنمایی جریان فتنه گر معاند نیز به چشم می خورد. فیلم هایی که با عدم نظارت مسئولان فرهنگی و نظارتی در داخل کشور ساخته شده و به طرق مختلف راهی جشنواره هایی گردید که آماده محصول سفارشی خود بودند و فیلمساز مربوطه هم با پُز روشنفکری و با عکس های یادگاری از کسب جایزه های مهم خود را به عنوان فیلمسازی پیشرو در نزد رسانه های حامی داخلی از طیف اصلاح طلب و رسانه های مغرض خارجی معرفی کرد که از جمله شناخته شده ترین افراد این دسته می توان جعفر پناهی را نام برد.
جعفر پناهی که در پناه سیاست های جشنواره های خارجی و سردمداران غربی، در حال ساخت فیلمی علیه نظام اسلامی ایران و در دفاع از اغتشاشگران سبزپوش بازداشت شد و با اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به 6 سال حبس تعزیری و 20 سال محرومیت از فیلمسازی محکوم شد، نه تنها به راحتی توانست در ایران فیلم بسازد، بلکه فعال تر از گذشته هم شد و در این فاصله 6 ساله از اعلام حکم فوق تاکنون 3 فیلم بلند سینمایی را ساخته و در جشنواره های خارجی مانند برلین نمایش داده و در برخی کشورها مانند فرانسه اکران کرده است. این در حالی است که این فیلمساز سیاسی از ابتدای فعالیت خود تا پیش از دستگیری تنها 5 فیلم ساخته بود و با همه اغتشاش رخ داده توسط وی که بار اول در روز 8 مرداد 1388 هنگامی که به برای گرامیداشت کشته شدگان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به بهشت زهرا رفته بود و دومین مرتبه در روز 10 اسفند به همراه 18 نفر از اعضای خانواده و دوستانش در منزل وی رخ داد و منجر به بازداشتش شد، پس از مدتی کوتاه با قرار وثیقه آزاد شد و به راحتی در ویلای خود زندگی و کار کرد.
هیاهوهای رخ داده از سوی رسانه های حامی جریان فتنه در داخل و جشنواره های سیاست پیشه خارجی با شکلی برنامه ریزی شده از ماجراهای فتنه گری فیلمساز چنان حادثه قهرمان نمایی ساخت که جشنواره های کن و برلین حتی صندلی هایی خالی برای پناهی در نظر گرفتند و طی پروپاگاندای رسانه ای بسیاری از عوامل سینمایی در داخل نیز به حمایت از وی پرداختند که نامه 45 تن از اهالی سینما در دفاع از وی و در واقع در حمایت از جریان فتنه از آن جمله است که امضای افرادی شناخته شده چون رخشان بنی اعتماد، تهمیه میلانی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و اصغر فرهادی در آن وجود داشت! همچنین عباس کیارستمی در واکنش به بازداشت جعفر پناهی و محمد رسول اف در نامه ای سرگشاده نوشت: «مسئولیت وخیم و بازتاب عواقب زشت و غیر فرهنگی جهانی این بازداشتها متوجه مدیریت سوء و سیاستهای غلط وزارت ارشاد در این سال هاست.» در واقع اعتراض به چنین بازداشتی فراتر از مساله ای فرهنگی بلکه به عنوان هجمه سازی علیه دولت اصولگرا و در مرتبه ای بالاتر نظامی اسلامی بود که طی ماه ها مجاهدت حلقه به دوشان غرب صورت یافت؛ افرادی که پیش و پس از این نمک گیر جشنواره ها و کمپانی های غربی هستند!
پُز روشنفکرانه و در بند مانده جماعت فریبکار از اقدامات امنیتی پناهی چنان هیاهویی در دوران اغتشاش داخلی به پا کرد که جمعی از فیلمسازان و بازیگران هالیوودی هم به دفاع از پناهی، جولانی برای نمایش خادم بودن خود برای سیاستمداران صهیونیسم غربی یافتند. همچنین در همدلی میان اهالی سینما با سیاستمداران فعال در فضای مشوش فتنه گری نوبت به گشایش دست های پشت پرده غربی شد و برنار کوشنر، وزیر خارجه و فردریک میتران، وزیر فرهنگ فرانسه بیانیه ای را در حمایت از فیلمسازی قانون شکن صورت دادند و این مسیر کارگردانی سیاسی و فتنه گر بود که با استفاده از فضایی فتنه گر، اثری درهم و برهم مانند «این یک فیلم نیست» را در نزد منتقدان و رسانه های وادی فتنه به عنوان فیلمی هنرمندانه جا زد! و با فیلم «پرده»، پرده دری های وقیحانه ای از نسبت اخلاقی لجام گسیخته در سیاست را نمایان کرد و با «تاکسی» خود مسیری دربست تا قلب نگاهی فریفته در فتنه را در پیش گرفت.
ارسال نظر