در هوای کوی توام، در کوچه های شهر در پی نامت ، مولام حسین!!!

حاج محمد حسین زیّانی، مداح و پیرغلام گلستانی نیز خودش را برای این ماه آماده می کند. این پیرغلام نمونه کشوری صدایش را وقف امام حسین(ع) کرده است. زیّانی درسال 1386 به عنوان پیرغلام نمونه کشوری انتخاب می شود. برای آشنایی بیشتر، پای صحبت این خادم 80 ساله که بیش از 70 سال از عمرش را در خدمت عزاداران مولا حسین(ع) مداحی کرده است نشسته ایم.

مداح گلستانی : فقط با خلوص نیت و از ته دل با اعتقاد قلبی صدایش کن

ziani-268x300

محرم از را ه رسید. حسین جان !!!خادمانت،  از مداح تا جارو کش عزادارانت، نوکری تو را با جان و دل خریده اند..حاج محمد حسین زیّانی، مداح و پیرغلام گلستانی نیز خودش را برای این ماه آماده می کند. این پیرغلام نمونه کشوری صدایش را وقف امام حسین(ع) کرده است. زیّانی درسال 1386 به عنوان پیرغلام نمونه کشوری انتخاب می شود. برای آشنایی بیشتر، پای صحبت این خادم 80 ساله که بیش از 70 سال از عمرش را در خدمت عزاداران مولا حسین(ع) مداحی کرده است نشسته ایم:

پدرم تاکید داشت یا نوکر امام حسین(ع) باشید یا نوکر پول

به گزارش گلستان 24، مداح گلستانی این که عمری را به صورت افتخاری برای امام حسین مداحی کرده است را یک نعمت می داند و می گوید: "مرحوم پدرم تاکید داشت که کاری که برای امام حسین(ع) انجام می دهی خود آقا پاداشت را می دهد و تاکید داشت یا نوکر امام حسین(ع) باشید یا نوکر پول. و من هم با این باور بزرگ شدم و در دوران زندگیم هم به آن رسیدم و صدایم را وقف امام حسین(ع) کرده ام."

 حاج محمد حسین زیّانی شفای همسرش را که دچار بیماری سرطان بوده از برکت مداحی هایش می داند. همچنین بر این باور است که  شفای خودش را نیز که سرطان حنجره داشته از دعای خیر مردم گلستان و نتیجه و پاداش مداحی برای اهل بیت بدست آورده است. می گوید: "شفایم را از حضرت زهرا(س) گرفته ام و معنویت را از حسین (ع)."  

آقایی نورانی که من صورتش را نمی دیدم دستور دادند که من را برگردانند

 از وی درباره شفای همسرش جویا شدیم. اشک در چشمانش جمع شد و پاسخ داد: "همسرم کیست سرطانی داشت که به یکباره ترکید و ما ایشان را به بیمارستان رساندیم. دکترها او را معاینه کردند و به اتاق عمل بردند. دراتاق عمل فشارش پایین می افتد. به من خبر دادند همسر شما مرحوم شده. من همان لحظه به امام حسین(ع) متوسل شدم و خیلی درددل با آقا کردم. خیلی داد و فریاد میزدم. همینطور اشک می ریختم که یکباره احساس آرامش کردم. آمدم وضع همسرم را پرسیدم، گفتند بردند سردخانه. سریع رفتم و از دکتر معالجش خواستم تا همسرم را از سردخانه خارج کنند. گفتم همسر من  زنده است. آنها قبول نمی کردند اما من اصرار داشتم تا اینکه بالاخره دکتر معالج همسرم من را جلوی کشوی سردخانه برد و گفت همسر شما تمام کرده الان خیلی سرد شده ببینید! اما من باز هم اصرار کردم تا همسرم را خارج کنند. بعد از این پرستاران بیمارستان همسرم را خارج کردند و دیدند که نبض دارد. همسرم دوباره به زندگی برگشت و بعد از گذشت یک ساعت به بخش منتقل شد. بعد از چند روز از همسرم پرسیدم چه اتفاقی افتاد که حالت بد شد؟ گفت من وقتی روی تخت بودم دیدم روحم ازبدنم خارج شد. من را دو نفر بالا می بردند. وسط راه آقایی نورانی که من صورتش را نمی دیدم دستور دادند که من را برگردانند. تا اینکه متوجه شدم داخل جسمم هستم."

لحظه استجابت دعا پوست صورتتان از گرمی اشک خواهد سوخت

وی در مورد سرطان حنجره اش هم گفت: "من یک شب در رادیو 6 برنامه را یکجا برای ضبط خواندم. بعد متوجه شدم که صدای من ناهنجار شده و وقتی به دکتر مراجعه کردم گفتند جوشهای ریزی در حنجره شما هست که به احتمال زیاد سرطانی شده. رفتم شیراز و به یک متخصص مراجعه کردم. گفتند بله حنجره شما سرطانی شده. من دیگر صدا نداشتم. بسیار ناراحت بودم و تا مدت ها نمی توانستم مداحی کنم. مردم گرگان خیلی برایم دعا می کردند. تا اینکه به مهدیه شیراز دعوت شدم. وقتی از من خواستند تا مداحی کنم گفتم نمی توانم. گفتند پس دعا کنید. وقتی میکروفون را در دست گرفتم دلم شکست."

 زیّانی ادامه داد: "یادتان باشد اگر خدا می خواهد نظری و لطفی به شما داشته باشد و دلتان آن لحظه شکست و اشک از چشمانتان جاری شد و پوست صورتتان از گرمی اشک سوخت، آن لحظه، لحظه استجابت دعای شماست. با همین اشک روی گونه هایم در دلم  به مولا  گفتم:  یا حسین اگر شفای من را ندهی من از مادرت می خوام تا من را شفا بده. حداقل بتوانم در این مجلس دو بیت شعر بخوانم. در همین حالت بودم که یکدفعه صدایم باز شد و شروع به خواندن کردم! بطوریکه که صدایم بهتر از قبل شده بود. به دکتر که مراجعه کردم با تعجب پرسید چه کار کردی؟ جوش ها ناپدید  شده اند! "

افتخار تربیت 35 شاگرد مداح در کارنامه اش به ثبت رسیده

وی در طی این سالها افتخار تربیت 35 شاگرد مداح را در کارنامه اش به ثبت رسانده است. زیّانی مداح افتخاری است که تاکنون ریالی برای مداحیش پول نگرفته است. این مداح اهل بیت تصریح می کند: "خدمت به مردم را دوست دارم و خودم را از مردم می دانم. سالها در اداره راه خدمت کردم. با مدرک ششم استخدام شدم. با کمک همسرم موفق شدم دیپلم بگیرم و مدت 18 سال هم هست که بازنشسته هستم. در سالهای دفاع مقدس مسئولیت توزیع قطعات مکانیکی بین 8 شهرستان مناطق جنگی به عهده من بود. دارای سه فرزند پسر و 2 دختر هستم که یکی از فرزندان پسرم در اثر سانحه رانندگی مرحوم شد. بنده بیشتر دوران عمرم را در محله گرگان جدید زندگی کردم و مسجد قائم گرگان جدید هم به همت پدر مرحومم و مردم ساخته شده است."

پیرغلام گلستانی هم شاعر است و هم دیوان شعر دارد

پیرغلام گلستانی که هم شاعر و هم دیوان شعر دارد و آهنگساز اشعار مداحیش نیز هست بر این باور است که مداحی امام حسین افتخار بزرگی است. یعنی کسی که افتخار نوکری آقا به او محول شده است و مردم به وی احترام می گذارند باید قدر و منزلت این مقام را بداند و نیاید خیلی از کارهای غیراخلاقی و غیرعرفی را انجام دهد. شعری که بر اساس آن مداحی می کند از اشعار حماسی باشد. شعری باشد که در شـان آقا باشد. همچنین از بسیاری از اشعار بی محتوا و اشعاری که در شان و منزلت امام حسین(ع) نیست پرهیز نماید. مداحی موفق است که زحمت بکشد و سعی کند آهنگ و شعر مداحیش را خودش بسازد.

خودم را متعلق به گرگان می دانم و عاشق گرگان و مردم خوبش هستم!

 پیرغلام گلستانی 80 ساله است و از 7 سالگی مداحی را زیر نظر مرحوم پدرش حاج ماشاال.. که سمت استادی بر وی داشته فرا می گیرد. دارای مدرک دیپلم بوده و بازنشسته وزرات راه است. مداح هیئت مذهبی جان نساران ابی عبدالله و همچنین هیئت قائم است. وی از دوران کودکیش می گوید: "یک ساله بودم که به همراه خانواده ام از شیراز به گرگان مهاجرت کردیم. پدر و پدربزرگم مداح بودند. مرحوم پدرم هم مداح بود و هم شاعر حماسی و بیشتر در وصف ائمه و امام حسین(ع) شعر می گفت. پدرم در گرگان هیات جانساران  را تاسیس کرد و من هم همراه پدرم هر شب جمعه در یکی از منازل اعضای هیئت مراسم برگزار می کردیم. در سن 7 سالگی زیر نظر پدرم شروع به تمرین مداحی کردم و برای اولین بار در مسجد جامع گرگان نوحه خواندم. در شهر گرگان بزرگ شده ام و همیشه گفتم خودم را متعلق به گرگان می دانم و عاشق گرگان ومردم خوبش هستم! "

 ماه رمضان در گرگان، مردم سحر و افطار با صدای توپ بیدار می شدند

حاج حسین زیّانی از خاطرات قبل از انقلاب و مداحیش در ماه مبارک رمضان می گوید: "من 9 سال بیشتر نداشتم و در شهر گرگان رسم بود که در ماه مبارک رمضان مردم هنگام سحر و افطار با صدای توپ بیدار می شدند. در تپه قلعه خندان توپی گذاشته بودند و با صدای توپ مردم را بیدار می کردند. هیئتی ها خواستند تا مردم با صدای دعا و مناجات بیدار شوند. من به همراه فرد دیگری به میدان شهرداری(وحدت) می آمدیم. در این محل اتاقک کوچکی بود که ما آنجا دعا و مناجات می خواندیم تا مردم را هنگام سحر بیدار کنیم. هر نیمه شب با شوق، دعای سحر و مناجات می خواندم. تا اینکه رییس بانک که بهایی بود اعتراض کرد که چرا شبها نمی گذاری ما بخوابیم! و به من چند سیلی زد و من با چشمان گریان به خانه برگشتم. یکی دو شب نرفتم. مردم متوجه شدند و اعتراض کردند و شهر شلوغ شد. رییس بانک از ترس، شبانه فراری شد. تا اینکه چند نفر از جوانان شبها جلوی منزل ما می آمدند و  من را تا میدان شهرداری همراهی می کردند. سپس رادیو در سال 1338 در گرگان افتتاح شد و من از همان سال به صورت افتخاری وارد رادیو شدم و تا الان نیز هم با صدا و هم با سیما همکاری دارم."

کابل فشار قوی پاره شد و به داخل پیراهن من افتاد

پیرغلام گلستانی معجزه دیگری که برایش اتفاق افتاد را اینگونه تعریف می کند: "در شب هشتم محرم در چهارراه میدان یا میدان عباسعلی که تمام هیئت ها آنجا جمع می شوند داشتم نوحه خوانی می کردم تا اینکه از دور اشاره های مردم را دیدم ولی توجهی نکردم. یکباره متوجه شدم چیزی به روی سرم و سپس داخل پیراهنم افتاد. ابتدا فکر کردم مار بوده! حتما از پشت بام منازل اطراف که قدیمی هم هستند به داخل لباسم افتاده. سریع خواستم آن را از لباسم خارج کنم که دیدم کابل فشار قوی است که پاره شده و به داخل پیراهن من افتاده! با دست آن را خارج کردم. هیچ اتفاق برای من نیفتاد! کابلی که دست هر کس می خورد در جا برق خشکش می کرد! اما به لطف امام حسین(ع)  برای من هیچ مشکلی بوجود نیامد."

در مراسم مولا فقط با خلوص نیت و از ته دل با اعتقاد قلبی صدایش کن

حاج محمدحسین زیانی نمونه های زیادی از معجزات حسینی داشت که همه اش به این مطلب ختم می شد که اگر خالصانه صدایش کنی مطمئن باش از مولا حسین(ع) جواب و حاجتت را خواهی گرفت. وی خطاب به عزاداران حسینی گفت: "هر کجا که هستید، هر کار غیراخلاقی که کرده باشید اگر در مراسم مولا فقط با خلوص نیت و از ته دل با اعتقاد قلبی صدایش کنی حتما نگاهت خواهند کرد و جوابت را خواهند داد."

 ایام محرم را قدر بدانیم و با یک یا حسین! دوباره متولد شویم. در رکاب حسین وارد شدند عشق می خواهد و یک دل شکسته. که هر دوی آن را در ایام عزاداری به دست خواهیم آورد. وقتی دلتان شکست، به یاد ما هم باشید! التماس دعا

رقیه بشارت نیا

 

 

ارسال نظر

آخرین اخبار