نگاهی به ورود سرمایه های مشکوک در عرصه فرهنگ و هنر
آقازاده های رشد یافته از کانالی نامعتبر/ لزوم نظارت و برخورد با جریان پولشویی در سینما
سینمای امروز به لحاظ جاذبه هایی وسیع تر، رسانه هایی گسترده تر و سرمایه در گردشی بالاتر از دوران گذشته می تواند جایی باشد برای عرض اندام دلالان و مفسدان و قدرت طلبان زور و تزویر و از این رو می بایست با نگاهی دقیق تر به پروژه های سینمایی و همکاری و مشارکت با چنین پروژه هایی پرداخت
به گزارش گلستان24، چندی پیش خبر بازداشت سرمایه گذار و تهیه کننده سریال «شهرزاد» دل خیلی ها را تکان داد و احساسشان را لرزاند که چگونه 28 هفته همراه با فصل های سریالی شدند که پول ساختش همراه با شبهات بسیاری بوده و در حالتی خوش بینانه حداقل نیمی از این مبلغ به گفته شریک سرمایه گذار محمد امامی در این پروژه همراه با شبهه پولشویی بوده است. از قضا تهیه کننده متهم این روزها در زندان به سر می برد و شریکش هم نامه ندامت و کناره گیری از تولید سری دوم «شهرزاد» را رسانه ای کرده است. تا این جای قصه را بدانید تا برسیم به جریان خزنده ای که در این سال های اخیر از عرصه سیاست و اقتصاد وارد حوزه فرهنگ و هنر شده است که نمونه ای شناخته شده از این افراد را می توان در سیمای بابک زنجانی و محمد امامی مشاهده کرد! افرادی که در ارتباط با منابعی دولتی و با وجود جریان هایی مالی همچون اتهام در پرونده 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان، نقش آفرین عرصه فرهنگی کشورمان شدند!
خوب می دانیم که عرصه تصویر به همراه مستطیل سبز فوتبال در ایران و جهان جایی برای قرار گرفتن در مقابل دوربین های رسانه ها و نگاه های مردمانی به وسعتی بی انتها است و از این رو سیاسیون جدا از اعمال همقرینگی سیاست های تفکری خود با عالم تصویر، در راستای کسب آرای مردمی در کنار سوپراستارهای سینما عکس یادگاری می گیرند! نگره ای که این روزها توسط رقبای احزاب سیاسی آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری در برگزاری نشست ها و برنامه های عمومی همراه با ستارگان هالیوودی جلب توجه می کند. اما انگار در داخل کشور هم بخشی از قدرت طلبان و زراندوزان دولتی با استفاده از حال و هوای پُرجاذبه هنر و با برخورداری از رانت فرهنگی درصدد پیشروی هستند که تاکنون 2 مورد در این شمایل شناسایی و بازداشت شده و از قرار معلوم و طبق علائمی که ردیابی شده است موارد دیگری نیز در راه خواهد بود.
حال باید دید که ایجاد این بستر رانت خواری در عرصه فرهنگ و هنر از چه طریقی میسر می شود و چگونه است که سرمایه گذاران گمنام و تهیه کننده هایی بدون عقبه فرهنگی یک شبه رخت فرهنگ به تن کرده و سودای فعالیت در این عرصه می کنند؟ آقازاده هایی که به واسطه عقبه خانوادگی و با حمایت سیاستمداران قدرت طلب و با همراهی رسانه های همسو به دنبال تجارتی کثیف با پوشش فعالیت فرهنگی بوده و بعد از مدتی مشخص می شود که آن ها سوداگران فرهنگ هستند تا منجیان جریان سالم فرهنگی!
البته برخی از خوش بینان و فعالان عرصه فرهنگ و هنر ورود هر نوع سرمایه گذاری را به این حوزه به فال نیک گرفته و با اذعان به این که ابعاد گسترده هنر در جهان امروز به لحاظ برخورداری از تجهیزات تکنولوژیک نیاز به سرمایه هایی کلان داشته و دولت ها به دلیل طبقاتی دانستن تفکرات در شاخه ها و نگاه هایی متفاوت و متغیر در هر دوره زمانی هر نوع فیلمی را مورد الطاف خود قرار نمی دهند! وجود سرمایه گذار از نوع خصوصی را مرهمی بر دردهای بسیار سازندگان مستقل و خلاق سینما دانسته و از این ورود ناگهانی افرادی حتی گمنام در حوزه هنر علی الخصوص سینما استقبال کرده و حتی آن را معجزه حاصل شده در این عرصه می دانند!
همین چند روز پیش بود که مجوز ساخت فیلمی با سرمایه گذاری آقازاده ای که فرزند سیاستمدار شناخته شده اصلاح طلب است، برملا شد و پیش از این هم به شکلی مستقیم و غیرمستقیم آثاری با سرمایه افرادی گمنام و وابسته به شخصیت هایی سیاسی تولید شده است. فیلم هایی که ساخت آن ها نه تنها در مسیر فعالیت های هنری کشور نبوده و موجبات شکوفایی فضای هنری نخواهد شد بلکه فضایی مسموم و ارقامی نجومی و افرادی مساله دار و البته تزریق سبک زندگی مغایر با فرهنگ ایرانی را پدیدار ساخته است.
اما آیا زاویه نگاهی که برخی دلخوشان! نسبت به ورود هر نوع سرمایه بخش خصوصی به سینما دارند، درست می باشد؟ در واقع باید عنوان کرد که ورود بخش خصوصی در سینمای ایران همانند زدن برچسب شماره های لاتین به پشت پیراهن بازیکنان فوتبال لیگ ایران جهت نمایش ظاهری از «رقابتی بین المللی» بوده و در واقع امر همان لیگ محلی و کم مایه در جریان است و شکلش جهت فریب نگاه عمومی بزک و دوزکی یافته است! حکایت سرمایه گذاران فرهنگی در کشورمان این چنین بوده که عنوانی فریبنده از «خصوصی سازی» دارند اما ماهیتی کاملا دولتی و وابسته به اشخاص بانفوذ سیاسی در ماهیت وجودی شان بیداد می کند. در واقع این نوع سرمایه گذاران تقلبی، ارتزاقی دولتی و عنوانی خصوصی داشته و با بهره مندی از معافیت های مالیاتی در حوزه فرهنگ کاسبی می کنند و نتیجه آثارشان هم ماحصل همین تفکر آلوده خواهد بود. در واقع این گونه مفسدان اقتصادی در پشت نگاهی فریبنده از عنوان «خدمات رسانی فرهنگی» به «رانت خواری اقتصادی» می پردازند و هر دو جنبه از پولشویی دولتی و هواخواهی مردمی را در کنار هم داشته و با انواع تظاهرنمایی نقش «ناجی فرهنگی» یا «خادم مردمی» را ایفا می کنند!
آن چه پیداست سینمای امروز به لحاظ جاذبه هایی وسیع تر، رسانه هایی گسترده تر و سرمایه در گردشی بالاتر از دوران گذشته می تواند جایی باشد برای عرض اندام دلالان و مفسدان و قدرت طلبان زور و تزویر و از این رو می بایست با نگاهی دقیق تر به پروژه های سینمایی و همکاری و مشارکت با چنین پروژه هایی پرداخت. در این باره لازم است از طریق نهادهایی شناخته شده و افرادی معتبر و خوشنام در سینما به تولید آثار دست زد و از ورود افراد ناشناس و سرمایه داران مشکوک در عرصه پاک هنر جلوگیری کرد و این مساله نیاز به عزمی جدی در نظارت و نیز برخوردی قاطع با جریان های پولشویی در سینما دارد.
ارسال نظر