آینده ای روشن در عصر یخبندان

داروی تلخ مصطفی کیایی در فیام برای بهبود جامعه و رفع خطر مدرنیته هر چند تلخ است اما قطعا به دنبال سیاه نمایی نیست و با مخاطب خود به دنبال هدفی روشن حرکت می کند.

نمایشی تلخ از خیانت ولی به دور از سیاهی نمایی/دارویی که در "عصر یخبندان" برای جامعه لازم است
 مصطفی کیایی که پیشتر با ضد گلوله و خط ویژه توانسته بود در کنار انتقادهای بسیاری که به فیلم های وی بود، طرفداران و مخاطبان زیادی را جذب نماید، حال می توان گفت با فیلم "عصر یخبندان" دوباره به این مهم دست پیدا کرده است، فیلمی با درون مایه اجتماعی و تلخ اما نه سیاه وارد میدان شده است.
 
به گزارش گلستان 24 ، فیلم سینمایی عصر یخبندان داستان آدم های یک جامعه است که به دلیل مشکلات خود ساخته به هم گره می خورند و برای حل آن دست به کارهای بدتری می زنند.
 
منیره و بابک (مهتاب کرامتی و فرهاد اصلانی)، زن و شوهری هستند که پس از 12 سال زندگی و با داشتن یک فرزند زندگیشان رو به سردی رفته و منیره که زنی امروزی و مدرن است در پی جبران کمبود احساسات و سرد شدن زندگی، رو به مواد مخدر و دوستی با فردی به نام فرید (بهرام رادان) می آورد. اما از آنجایی که فرید شخصی هوس ران و خلافکار است، با چند زن دیگر نیز رابطه دارد. بابک که به زن خود شک کرده است به دنبال کشف حقیقت است پس از اتفاقاتی متوجه می شود همسر خود با فرید روابطی دارد و متوجه می شود فرید در حال حمل جنازه است و تازه اینجاست که درام داستان شکل می گیرد.
 
نقد مدنیته از طریق مدرنیته
شاید در نگاه اول، چنین القا شود که عصر یخبندان دنباله فیلم هایی با درون مایه خیانت و اعتیاد است و با همان نگاه کلیشه ای مرسوم و خالی از فکر که تنها به دنبال مقصر است و هیچ جایگاهی را برای اراده انسان ها قائل نیست و شرایط پیرامون و جامعه را باعث به وجود آمدن بزهکاری ها می داند. اما با توجه به نگاه منطقی و به دور از سیاه نمایی مصطفی کیایی، هر چند عصر یخبندان تلخ است اما سیاه و تاریک نیست.
 
 
فیلم کاملا جهت دارد و در حال انتقاد از جریانات مدرن و امروزی است اما نه با نگاه بی منطق و به دور از علت و معلول، وقتی مخاطب اثر را می بیند می تواند کاملا حس کند که اگر مشکلی برای شخصی به وجود می آید، این نتیجه اعمال و رفتار خود اوست هر چند شرایط پیرامون می تواند بر روی آن اثر بگذارد اما قدرت کنترل او را ندارد.
 
وقتی فیلم درباره بی کاری و اعتیاد حرف می زند با مخاطب خود صادق است و به راحتی به او می فهماند که هرچند شرایط زندگی را برای انسان سخت می کند اما می توان در شرایط سخت هم کمی خوب بود و به دام اعتیاد نیوفتاد و هر چند می شود اشتباه کرد اما به کسی یا چیزی آسیب نرساند.
 
خیانت و اعتیاد این بار به دور از سیاه نمایی
یکی از مسائلی که باید به آن پرداخته و درباره آن فکر شود اعتیاد زنان و خیانت است، شاید به جرأت بتوان گفت آنچه درباره خیانت تاکنون در سینمای ایران ساخته شده است، نتیجه مهمی را در بر نداشته و نهایتا پس از پایان فیلم به جای آن که مخاطب را از چنین مسئله ای آگاه کند و او را به سمتی سوق دهد که از خیانت و اعتیاد دوری کند، فقط رنجی را به نمایش گذاشته و به بیان مسئله آن هم به بدترین شکل موجود پرداخته است.
 
 
اما در فیلم سینمایی عصر یخبندان هر چند مسائلی از قبیل خیانت اعتیاد و قتل مطرح می شود، اما برایند آن طوری طرح ریزی گشته که نهایتا منجر به انزجار مخاطب از فضای مدرنیته حاکم بر عده ای از اجتماع می شود که عده آنان روز به روز در حال افزایش است و اگر آگاهی از این مسئله ایجاد نشود می تواند تبعات سنگین تری را برای اجتماع در بر داشته باشد .
 
فیلمنامه غیر خطی کلید کشش اثر
اما اگر کمی سینمایی تر به عصر یخبندان نگاه کنید نباید از خلاقیت نویسنده، مونتور و کارگردان آن غفلت کرد که روایت خطی داستان را شکسته و با بهم ریختگی زمان توانستند فیلم را از یک اثر معمولی به یک اثر با کیفیت تبدیل کنند.
 
فیلم از وسط شروع می شود و با فلش بک هایی همراه است که هر چند در نگاه اول مخاطب متوجه نشود و کمی برایش گنگ باشد اما همین اتفاق باعث کشش بیشتر داستان و جذب مخاطب عام می شود و با رسیدن نقاط موازی فیلمنامه در او ایجاد لذت و شعف می کند. شاید ایده فیلمنامه غیر خطی در سینمای دنیا یک امر مرسوم بوده و مخاطبان حرفه ای تر کاملا با این سبک آشنایی داشته باشند اما وقوع این امر در سینمای ایران که کمتر کسی جرأت دارد آن را اجرا کند، خود نقطه ای مثبت برای عصر یخبندان می باشد.
 
دوربینی که می فهمد و منطقی است
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، فیلمبرداری صحیح و منطقی فیلم است که کاملا فهمیده عمل می کند ، استفاده به موقع از هلی کم و فیلمبرداری هوایی در جایی که نیاز است به درستی اتفاق افتاده و باعث شده هیچ چیز از کادر بیرون نزند و مخاطب را با خود همراه کند، دوربین در شرایط مختلف تغییر لحن می دهد و در هرجایی که نیاز است روی دست می رود و حد و اندازه خود را می داند.
 
بازی بد کرامتی همراه با دیالوگ هایی  فیلم فارسی  
اما نکته منفی عصر یخبندان را می توان در دیالوگ های سطحی و کوچه بازاری آن جست و جو کرد که در مواقعی آن را به فیلم فارسی تبدیل می کند، استفاده از الفاظ رکیک در حجم بالا نه تنها نمی تواند مردم اجتماع را با فیلم همراه کند که قطعا اثر منفی خود را در ذهن مخاطب به جای می گذارد. 
 
همچنین عدم غنا در دیالوگ ها و در مواقعی سرسری رد شدن از کنار آنها کمی به فهم مخاطب لطمه وارد می کند به عنوان مثال زمانی که مادر منیر داخل کیف او را می گردد و جعبه مواد مخدر او را بر می دارد و منیر سرگردان از اینکه موادش کجاست و در خماری به سر می برد، مدام یک دیالوگ را تکرار می کند و حرفی برای گفتن ندارد و از آنجایی که بازی بد مهتاب کرامتی به آن کمک کرده لحظات بدی را برای مخاطب به وجود می آورد.
 
یکی دیگر از مواردی که باید به آن اشاره کرد بازی بد مهتاب کرامتی و اجرای بد او و تکرار بی مفهوم اکت ها از شخصیت یک فرد معتاد است که مدام با دست آب دهان خود را پاک می کند و با بطری آب می نوشید و با دست موی سر خود را شانه می کرد و تنها در حال ادا درآوردن است و هیچ گاه به شخصیت تبدیل نشده.
 
روزنه ای برای امید به آینده
از آنجایی که کیایی در پایان بندی فیلم خلاقیت نشان داده تا همه چیز را سطحی و باسمه ای تمام نکند و به اصطلاح بیننده با فیلم هندی روبه رو نشود و همچنین فرصتی دیگر به جامعه خود و افراد گناه کار بدهد تا بتوانند گذشته خود را جبران کنند، با نمایش تصادف بابک و فراموشی گرفتن او مقداری امید را به بیننده خود می دهد که هنوز هم فرصتی برای جبران اشتباهات وجود دارد و می توان گذشته را جبران کرد.
 
 
در پایان باید گفت گاهی تلخی های دارو را باید پذیرفت تا به سمت درمان شدن حرکت کرد اما دارو هایی که بدانیم عوارض جانبی آن بیشتر از خود درد نیست و به بهبود جامعه کمک می کند، که عصر یخبندان را می توان با کمی اغماض از این نوع دانستد که تلخ هست اما به بهبود شرایط جامعه کمک می کند، هرچند عوارضی دارد که نباید از آن چشم پوشی کرد .

ارسال نظر

آخرین اخبار