گاهی بر نقد فیلم دوران عاشقی
هم بود، هم نبود... بالاخره مسئله چیست!؟
پس از گذشت 6 سال، بالاخره علیرضا رئیسیان دوران عاشقی را جلوی دوربین برد. در این فیلم بیتا (لیلا حاتمی) نقش وکیلی را بازی میکند که به «بهترین وکیل برای زنان» معروف است. حمید (شهاب حسینی) همسر بیتا، با میترا (مینا وحید) که خواهرزادهی آقای زندی (فرهاد اصلانی) است، رابطهی عاطفی برقرار کرده است. حمید و میترا در شرکت آقای زندی کار میکنند...
بالاخره بستر اصلی داستان این فیلم کجاست؟
به گزارش گلستان 24 ، پس از گذشت 6 سال، بالاخره علیرضا رئیسیان دوران عاشقی را جلوی دوربین برد. در این فیلم بیتا (لیلا حاتمی) نقش وکیلی را بازی میکند که به «بهترین وکیل برای زنان» معروف است. حمید (شهاب حسینی) همسر بیتا، با میترا (مینا وحید) که خواهرزادهی آقای زندی (فرهاد اصلانی) است، رابطهی عاطفی برقرار کرده است. حمید و میترا در شرکت آقای زندی کار میکنند. ماجرا از جایی آغاز میشود که میترا حامله شده است، اما حمید ادعا میکند که از مدتی قبل از شروع رابطهاش با میترا، با انجام عملی دیگر قدرت بچهدار شدن را ندارد. البته این ادعای او دروغی است. زندی از طرفی میترا را برای تشکیل پروندهی حقوقی علیه حمید نزد بیتا میفرستد و از طرف دیگر حمید را تهدید میکند و از او میخواهد که بیتا را طلاق بدهد.
ماجرای دوران عاشقی در چند محور اتفاق میافتد که در هر زمینه ضعفهای قابل توجهی در فیلمنامه نمایان است، بدین معنا در نهایت مشخص نمیشود سازنده به دنبال طرح کدامین مسئلهی اساسی در فیلم است. در دوران عاشقی «بحران خانوادگی در گیرودار مسائل روز جامعه» به عنوان خلاصه داستان توسط سازنده مطرح شده است. براین مبنا باید بیشتر به تبیین 3 موضوع پرداخت:
1. بحران خانوادگی
همانطور که در مقدمهی بحث به فرازهایی از داستان فیلم اشاره شد، منظور سازنده از «بحران خانوادگی» همان بروز طلاق عاطفی و تشکیل روابط عاشقانهی مثلثی است که یک معضل بسیار خطرناک در حوزهی خانواده بشمار میرود. در این فیلم بیتا به عنوان وکیلی که روز و شبش با اختلافات خانوادگی موکلینش میگذرد –در سکانسی پسر بیتا، برخی پاسخهای او به موکلینش را پیشبینی میکند- دیگر در این زمینه و توجیههایی که زنان و مردان برای اعمال مختلفشان میآورند آبدیده شده است. حال بیتا باید تصمیم بگیرد که در رابطه با پروندهی میترا، طرف حمید (شوهرش) را بگیرد یا میترا را برکرسی حقانیت بنشاند. این یک تزلزل بسیار جدی در خانواده است. در این میان حمید تمایل بیشتری به زندگی با همسر اصلیاش دارد. میترا رابطهی خود با حمید را یک رابطهی عاشقانه توصیف میکند، اما در نهایت بار سفر به اروپا میبندد. با این قصد که بچهی خود را در اروپا به دنیا بیاورد.
در ابتدای فیلم متوجه میشویم که آقای زندی هم خود درگیر مسئلهای مشابه است. این رابطه میان آقای زندی، همسرش و دختری که از او حامله شده است نیز وجود دارد. زندی و همسرش به هیچ وجه تمایلی به حضور آن دختر در زندگی مشترکشان ندارند به همین خاطر او را با پول (خرید آپارتمان) راضی میکنند تا در مورد پرونده رضایت بدهد.
2. مسائل روز جامعه
زندی مدیرعامل شرکتی است که کار آن دلالی، واردات اجناس مختلف، خرید و فروش ارز و مواردی از این دست است. حمید هم از جمله کارمندان ارشد شرکت اوست. فرهاد اصلانی در نقش زندی، استرسها، واکنشهای دستوری ناشی از عصبانیتها، توصیههایی که چنین شخصیتهایی در آرامش دارند را به خوبی به نمایش میگذارد. به جز شخصیتهای اصلی داستان که به آنها اشاره شد، دیگر افرادی را که در فیلم مشاهده میکنیم عبارتند از: مشتریان رستوران، خلافکارانی که در راهروهای دادگاه مشاهده میشوند، قاضی و افراد وابسته به دادگاه، پلیس و افرادی که برای خرید مقداری سهم یا ارز از سر و کول یکدیگر بالا میروند.
مسائل روز جامعه در این فیلم، طمعورزی و حرص مردم برای کسب پول بیشتر و وجود افرادی است که اغلب به دنبال سودجوییهای خود هستند. این افراد حاضرند به راحتی دست به کارهایی چون احتکار اجناس زده و در موقعیتی مناسب که سود چند برابرشان تضمین شود دست به فروش آن بزنند.
3. بحران خانوادگی در گیرودار مسائل روز جامعه
دوران عاشقی تمام مواردی که در دو بخش گذشته به آنها اشاره کردیم را به یک دیگر مرتبط میکند و اینجاست که ضعف اساسی فیلم شکل میگیرد.
در این فیلم بالاخره متوجه نمیشویم که بستر اصلی داستان کدام است. دفاع از حقوق زنان، خواستههای ناروای برخی زنان، رخنهی حرص و طمع در مردم،به هر حال اسم فیلم دوران عاشقی است، محتکرانی که روابط خانوادگیشان متزلزل میشود، طلاقهای عاطفی و غیره، همگی در این فیلم مطرح میشوند اما نه بطور کامل! ضمن اینکه پایان فیلم در رابطه با تصمیم بیتا و حمید برای ادامهی زندگی با یکدیگر، باز و نتیجهگیری برعهدهی مخاطب گذاشته شده است که میتوان آن را یک استفادهی نابجا از پایان باز دانست.
در نهایت فیلم دوران عاشقی به لحاظ تعدد عناصری که در داستانش گنجانده است، نتوانسته به نحو احسن شعار اصلی خود را بطور برجسته در معرض نگاهها و قضاوت مخاطب قرار دهد. از نظر کارگردانی نیز شاید بتوان گفت که شاهد اتفاق جدید و منحصربهفردی از سوی کارگردان نیستیم، بلکه بیشتر تجارب یک کارگردان بزرگ را مشاهده میکنیم که البته هر هنرجویی در حوزهی سینما، میتواند درسهای ارزندهای از کار وی در دوران عاشقی بگیرد.
ارسال نظر