مشکلات عصر امام حسن عسگری(ع)؛
امام حسن عسگری(ع) و ایجادآمادگی برای غیبت
دشوارترین کاری که امام عسکری (ع) به عنوان پدر مهدی (ع) متحمل آن بود و مسئولیت آن را بر عهده داشت، این بود که مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است
به گزارش گلستان24، یازدهمین امام شیعیان در حالی به امامت رسید که امت اسلامی با چالش های جدی مواجه شده بود.عمده ترین مشکل جامعه اسلامی نابسامانی های سیاسی و فرهنگی بود و مشکلات دیگر نیز در سایه همین مسائل به وجود آمده بودند. از عصر خلیفه معتصم عباسی عناصر دیگری نیز به سیستم لشگری خلافت عباسی افزوده شدند که آنها ترکانی از ماورء النهر بودند که کم کم در هرم قدرت جای گرفتند و به مرور زمان توانستند مقامات زیادی را کسب کنند به گونه ای که خلفای ضعیف عباسی عملا دیگر هیچ قدرتی نداشتند. از سوی دیگر، فکر و اندیشه از جامعه رخت بربسته بود و مسئله خلق قرآن به یکی از چالش های جدی جامعه تبدیل شده بود. همچنین شیوع اندیشه های شبه آمیز و بدعت های جدید در دین در این دوره به روشنی خود را نشان می داد.
حال در چنین شرایطی امام حسن عسگری(ع) به امامت رسید.خلافت عباسی که می دانست تنهای کسی که می تواند جلو این نابسامانی ها را بگیرد فردی از خاندان اهل بیت(ع) و عالم ترین فرد آن عصر یعنی امام حسن عسگری(ع) است. ولی این موضوعی نبود که خلفای عباسی تاب تحمل آن را داشته باشند. از اینرو حضرت نیز به مانند پدر بزرگوارش تحت تدابیر شدید نظارتی قرار گرفت و مجبور ساختند از مدینه به سامراء بیاد و در یک پادگان نظامی زندگی کند.خفقان سیاسی، زندگی در پادگان نظامی و عدم دسترسی آسان به شیعیان در اقصی نقاط عالم اسلامی، مشکلاتی بود که در مسیر امام قرار گرفته بود. با این حال هیچ کدام از اینها نتوانست مانعی در برابر انجام وظیفه امام باشد.
یکی از عناصری که در این عصر به امام کمک کرد، سیستم وکالت بود. سیستمی که از دور ائمه معصومین پیشین وجود داشت و در دوره امام موسی کاظم(ع) لو رفت ولی مجدد احیا گردید. در این دوره امام به واسطه وکلای مورد وثوق خود در قلمرو اسلامی از جمله در عراق، سند، فارس، خراسان و ماورء النهر...شیعیان خود را مورد هدایت قرار می دهد و بواسطه سیستم وکالت به سوالات آنها پاسخ می داد و دستورات لازم را صادر می کرد.همچنین بواسطه همین سیستم وکالت و وکلای مورد وثوق خود وجوهات شرعی نیز جمع اوری می شد و در مصارف مورد نیز امت اسلامی صرف می گردید.
اما بعد دیگری از فعالیت امام در جهت مبارزه با انحرافات فکری و فرهنگی در جامعه اسلامی شد. در این مسیر امام با مباحثه و نامه نگاری و یا از طریق اصحاب مورد وثوق خود به روشنگری می پرداخت که تاریخ نمونه های بسیاری را در این باره ثبت کرده است.
امام حسن عسگری و زمینه سازی برای غیبت:
یکی از مباحث بسیار مهمی که در عصر امام حسن عسگری(ع) مطرح است، زمینه سازی حضرت برای غیبت امام عصر(ع) است. بحث مهدویت و غیبت مسئله ای تازه در جامعه اسلامی نبود، چرا که رسول خدا(ص) و دیگر ائمه معصومین(ع) به صراحت درباره این موضوع سخن گفته بودند و به جز جوامع شیعی، جوامع حدیثی مهم اهل سنت از جمله صحاح سته نیز در این باره روایات و احادیثی زیادی را از پیامبر(ص) نقل کرده بودند.
دشوارترین کاری که امام عسکری (ع) به عنوان پدر مهدی (ع) متحمل آن بود و مسئولیت آن را بر عهده داشت، این بود که مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن امر در شخص فرزندش امام مهدی (ع) صورت گرفته است. این معنی بالنسبة به فردی عادی، امری دشوار بود، چه، امکان داشت آن فرد، ناگهان ایمانش متزلزل گردد.
حال این سوال مطرح می شود که چه اقداماتی باید از طرف امام صورت می پذیرفت که مردم آمادگی های لازم را برای آغاز غیبت امام زمان(ع) در این عصر پیدا می کردند. چرا که بدون زمینه سازی امام عسگری(ع) این امر امکان پذیر نبود.
1.نهان سازی خود: یکی از عواملی که می توانست مردم و پیروان اهل بیت را که کم کم در مسیر غیبت امام زمان(ع) یاری کند، این بود که امام حسن عسگری کمتر خود را به مردم نشان دهد. از اینرو امام عسگری(ع)، برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی(ع)، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات می داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت. به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی شد و از پشت پرده، با آنان سخن می گفت.[1]
2.نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم: نامه های بسیاری از طرف حضرت (ع) صادر شده است که بررسی این نامه ها نشان می دهد که امام حسن عسگری(ع) در راستای نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم تلاش های بسیاری انجام داده است. این نامه ها در ارتباط با موضوع فوق در چند محور صادر شده اند:
الف. دربارهی صفات مهدی (ع) پس از ظهور و قیامش در دولت جهانی که تشکیل میدهد. چنان که در پاسخ به پرسش یکی از یاران خود راجع به قیام مهدی (ع) چنین فرمود: «وقتی قیام کند، در میان مردم با علم خود داوری خواهد کرد مانند داوری داود که از بینه و دلیل پرسشی نمیکرد»[2] همچنین علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسگری(ع) بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می کند و گویا به پرچم های سپیدی می نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است»[3]
ب.ظهور مهدی و مبارزه با انحرافات؛وقتی حضرت ظهور کند با انحرافات ایجاد شده در دین مبارزه خواهد کرد؛«وقتی قائم خروج کند به ویران کردن منابر و جایگاههای خصوصی در مساجد فرمان خواهد داد. این جایگاهها به منظور امنیت و محافظت خلیفه از تعدی، و برای افزودن هیبت او در دل دیگران بنا شده است»[4]
ج.انتظار برای فرج امام زمان(ع)؛ امام (ع) به ابن بابویه نامهای نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردباری و انتظار گشایش. پیمبر فرمود: برتر عمل امت من انتظار کشیدن گشایش است و شیعهی ما پیوسته در اندوه است تا فرزندم ظهور کند. پیامبر اکرم مژده داده است که او زمین را از قسط و عدل پر میسازد، آن سان که از جور و ستم آکنده شده است. ای شیخ من، شکیبا باش. ای ابوالحسن علی، همهی شیعیان مرا به شکیبائی فرمان ده که زمین از آن خدا است .[5]
بدین ترتیب امام حسن عسگری(ع) برای آن چه که فرزندش، مهدی (ع) در غیبت صغرای خود بایستی، عمل میکرد، ایجاد آمادگی مینمود حال آن که بایستی از مردم پنهان میماند و به وسیلهی تعلیمات خود با آنان رابطه برقرار میکرد. اگر این مسأله بدون مقدمه و آمادگی قبلی برقرار میماند، برای مردم امری شگفتآور و حیرت بخش و غافلگیر کننده بود. از این جا بود که امام حسن عسکری (ع) این اسلوب را عمل کرد و آن، برنامهای ویژه برای آماده کردن ذهنیات امت و آگاه شدنشان بود تا آن روش را بپذیرند و بدون حیرت و شگفتی نمودن و همراه داشتن عواقب ناخوشایند و نامحمود، آن را حفظ کنند.
این روش، به گونهای بسیط و ساده در دورهی امام هادی (ع) آغاز شد که او (ع) به واسطهی جور و ظلم حکام، از انظار پنهان شد و از راه توقیعات و نامهها برای پیروان خود پیام میفرستاد و با آنان تماس میگرفت تا شیعیان، به تدریج به این معنی عادت کنند و این روش با فهم و درک مردم بیشتر سازش داشت. دوستان و طرفداران او عادت کردند که به وسیلهی مکاتبه و مراسله با او تماس گیرند و از او (ع) پرسش کنند. همچنین نظام و روش وکالتی و وساطتی که امام حسن عسکری (ع) با پایگاههای مردمی خود برگزید، روشی دیگر از روشهایی بود که برای آن، مسأله غیبت آماده شده بود. [6] در این باره می توان از نامه های بسیاری که توسط امام حسن عسگری(ع) به اصحاب و یارانش در شهرهای مختلف نوشته شده است، سخن گفته که در موضوع مهدویت و غیبت، مباحث بسیاری را مطرحکرده اند.
پی نوشت ها:
[1] - ابن شهرآشوب، محمد بن علی،المناقب، قم، المطبعهالعلمیه، ۱۴ق، ج 3 ص 526.
[2] - شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حججالله علیالعباد، قم، تهذیب، 1389،ج2،ص 323.
[3] - صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی أکبر الغفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ ق ، ج2، ص119.
[4] - ابن شهرآشوب، همان، ج 3 ص 536.
[5] - ادیب، عادل، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازدهگانه (ع)، ترجمه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370،ص278
[6] -همان،ص279
منبع: فرهنگ نیوز
ارسال نظر