راهپیمایی خانمهای بیحجاب در خیابانهای تهران / تصاویر
آیا از روز ۲۲ بهمن ۵۷ که انقلاب پیروز شد، همه اقشار بلافاصله با حجاب در جامعه ظاهر شدند؟
به گزارش گلستان 24، عکس ها و فیلم های به جا مانده از دوران مبارزات انقلابی مردم ایران در قبل از ۲۲ بهمن ۵۷، نشانگر آن است که زنان بسیاری در این انقلاب حضور داشتند که مقید به حفظ حجاب نبودند، هر چند تعدادشان بسیار کمتر از زنان محجبه ای بود که در فعالیت های انقلابی مشارکت داشتند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، مدت زمانی طی شد تا قانون حجاب تصویب شد و جامعه به شکل اسلامی درآمد، در اینجا این فاصله زمانی را بررسی کرده و نحوه برخورد مسئولین وقت و مخالفان را بیان می کنیم.
پیش از انقلاب و حجاب
پیش از انقلاب زنان کارمند بخش عمده طبقه متوسط جامعه را تشکیل می دادند که بی حجاب و دارای گرایش های لائیک بودند. دغدغه عمده این گروه از زنان مشخص نبودن وضعیت شغلی شان بعد از انقلاب بود. برای مثال، در اوج درگیریهای انقلاب (۱۰ آبان ۱۳۵۷ ) خبرنگار روزنامه« گاردین » از حضرت امام درباره وضعیت آینده این دسته از زنان پرسید: « آیا [زنان] قادر خواهند بود به طور آزادانه بین حجاب و لباس غربی حق انتخاب داشته باشند؟ » حضرت امام با زیرکی تمام در جواب فرمودند:
زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینی آزادند و تجربه کنونی فعالیت های ضد رژیم شاه، نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادی خود را در پوششی که اسلام می گوید یافته اند.(۱)
امام خمینی رحمه الله با بیان دو شرط، یعنی « رعایت موازینی » و « پوششی که اسلام می گوید ». در حقیقت، آب پاکی را روی دست آنها ریخت و از همان اول مشخص بود که وضعیت آینده چگونه رقم خواهد خورد.
ماجرای حجاب در بعد از انقلاب
بعد از پیروزی انقلاب بخش عمده ادارات دولتی و کارهای دفتری در دست طبقه متجدد متوسطی بود که نظام تجدد طلب حکومت شاه ایجاد کرده بود. از این رو، مشکل اساسی در روزهای آغازین پس از پیروزی انقلاب، وجود هزاران کارمند زن لائیک و بی حجاب در ادارات دولتی بود. از سوی دیگر، اقشار انقلابی که به خاطر حفاظت از ارزش های معنوی قیام کرده بودند این وضع را تحمل نمی کردند. از این رو، حضرت امام خمینی رحمه الله در پانزدهم اسفند ۱۳۵۷ در یک سخنرانی فرمودند:
وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه های اسلامی نباید زن ها لخت بیایند؛ زن ها بروند؛ اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند. (۲)
به دنبال سخنرانی امام و تقارن آن با گرامیداشت روز جهانی زن، مراسم این روز با حرکتهای اعتراض آمیز برخی زنان همراه شد. از روز ۱۶ اسفند زنان سکولار با اجرای مراسم گوناگونی در سالن های مختلف گرد آمدند و مخالفت خود را با حجاب اعلام کردند.
در سالن ورزشی دانشگاه صنعتی ، شهلا روزبه، برادرزاده خسرو روزبه، درباره کشف حجاب در زمان رضاشاه سخنرانی کرد و به تعریف و تمجید از این عمل که ترقی خواهانه قلمداد می شد، پرداخت.(۳) در این روز همچنین گروه هایی از زنان با حرکت به سمت دانشگاه تهران در دانشکده های این دانشگاه اجتماع کردند. حدود ۱۵ هزار نفر نیز در دانشکده فنی دانشگاه تهران گرد آمدند و به دنبال یک رأی گیری، تصمیم به راهپیمایی گرفتند و در حالی که گروهی از مردان آنان را همراهی می کردند به طرف نخست وزیری حرکت نمودند.(۴)بحث درباره حجاب به اداره ها و وزارتخانه ها نیز کشیده شد و در برخی از واحدها کارها برای چند ساعت دچار وقفه گردید. (۵)
صبح روز ۱۷ اسفند ماه رادیو ایران در گفت و گویی با حجت الاسلام اشراقی، داماد امام خمینی رحمه الله، نظر امام را درباره حجاب از او پرسید. وی در پاسخ گفت:
باید حجاب رعایت شود و قوانین اسلامی مو به مو اجرا گردد و در همه مؤسسات و ادارات و مدارس و دانشگاه ها به این موضوع توجه شود؛ اما باید در نظر داشت که حجاب به معنای چادر نیست همین قدر که موها و اندام خانم ها پوشیده شود و لباس آبرومند باشد، حالا به هر شکلی که باشد، مهم نیست، چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است، اما به خاطر طرز کار و نوع کار خانم ها شدید گاهی پوشیدن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد، حرفی نیست، باید طبق نظر مبارک امام، حجاب اسلامی در سطح کشور توسط خانم ها با اشتیاق اجرا شود. ولی مردم هم نباید منکر را با منکر دیگری دفع کنند.(۶)
از ایشان همچنین درباره وضعیت اقلیت های دینی سؤال شد. وی در پاسخ با تأکید بر اینکه آنها مورد احترام اند، در عین حال گفت: اما اگر خانم های اقلیت های مذهبی هم رعایت حجاب اسلامی را بکنند چه بهتر.(۷)
سخنان اشراقی نه تنها زنان معترض را آرام نکرد، بلکه به اوج گیری اعتراضات علیه حجاب نیز افزود: برای نمونه، کارکنان زن قسمت فروش هواپیمایی ایران، شعبه ویلا اعلام کردند: « حجاب زن باید نجابت و پاکی درون باشد » و از سوی خود نماینده ای را به منزل آیت الله طالقانی فرستادند. گروه ها و دسته های گوناگون از زنان به خاطر مخالفت با حجاب دست به راهپیمایی زدند. دامنه این اعتراض ها به مدارس دخترانه همانند مرجان، هشترودی، خوارزمی و آذر نیز رسید. کارمندان زن بیمارستان هایی همچون « به آور » و « هزار تختخوابی » و همچنین زنان شاغل در مخابرات بخش ۱۱۸ و ۱۲۴ و کارکنان وزارت خارجه در این راهپیمایی شرکت کردند. (۸)
راهپیمای اعتراض به حجاب با مقاومت مردم مواجه گردید. قبل از همه زن های مسلمان و انقلابی نسبت به آن واکنش نشان داده و با حمله به آن، راهپیمایی کنندگان را افرادی فاسد یا طاغوتی و طرفدار رژیم گذشته، قلمداد نمودند. (۹)
به دنبال اعتراضات زنان، و توسل جستن برخی از آنها به آیت الله طالقانی، ایشان اعلام نمود که به زودی یک سخنرانی رادیو تلویزیونی ایراد خواهد کرد.
جمعی از زنان پس از تجمع در دانشگاه تهران و اعلام نظراتشان درباره حجاب، به سوی دادگستری حرکت کردند. جمع زیادی از آنان نیز که تعدادشان حداکثر به ۱۵ هزار نفر می رسید در بیرون دفتر مهدی بازرگان ، نخست وزیر وقت، دست به اعتراض زدند که با تظاهرات مخالفان رو به رو شدند.(۱۰)
زنان معترض مجدداً روز جمعه ۱۸ اسفند در دانشگاه تهران تجمع کردند. در این اجتماع نیز با تظاهرات مخالفان که به طرف آنها گلوله برفی پرتاب می کردند مواجه شدند.
به دنبال گسترش تعرضات افراد به انگیزه های گوناگون به زنان بی حجاب در روز ۱۷ اسفند، در این روز دفتر امام خمینی رحمه الله طی اعلامیه ای هر گونه تعرض به زنان بی حجاب را ممنوع کرد و نیروهای انتظامی را موظف به برخورد با افراد خاطی نمود.(۱۱)
شنبه ۱۹ اسفند ماه نیز زنان در ادامه اعتراض خود در کاخ دادگستری گرد آمدند.در این اجتماع، هما ناطق بیانیه ی ملی دانشگاهیان را قرائت کرد. در این بیانیه آمده است: زنان بی حجاب هرگز به زنان باحجاب توهین نکرده اند. بنابراین، ما خواستار احترام متقابل هستیم.(۱۱)
این جملات به روشنی بیان می دارد که مخالفت عمده و مستقیم این دسته از زنان، نه مردان و نه سیاست مداران، بلکه زنان با حجاب بودند و اکثر اجتماعات اینان توسط همین دسته از زنان به هم می خورد.
به دنبال این اجتماعات، عباس امیر انتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت وقت، روز ۲۰ اسفند ماه در مصاحبه ای مطبوعاتی نظر دولت و نخست وزیر را در مورد حجاب خانم های کارمند و مراجعان به ادارات، اعلام کرد:
بدیهی است که نخست وزیر و خانواده ایشان از قدیم طرفدار و مشوق و مقید به حجاب در حد معقول و عملی و صحیح اسلامی آن بوده اند، ولی ایشان و همه آقایان وزرا معتقد و عامل به آیه کریمه “لا اکراه فی الدین” می باشند و دستور اجبار برای خانم ها صادر نمی نمایند. اعلام صریح دو روز قبل آیت الله العظمی خمینی که احدی حقّ تعرض و مزاحمت خانم ها را ندارد مؤید عمل دولت بر عدم التزام خانم های کارمند و مراجعین به ادارات به حجاب می باشد. البته نمایشگری و عریانی و جلفی مسئله دیگری است که مسلماً در ایران بعد از انقلاب اسلامی و در دولت های اسلامی نمی تواند جواز و پذیرش داشته باشد.(۱۲)
پیشنهاد علامه طهرانی به حضرت آیه الله خمینی نسبت به حجاب زنان این بود که حجابی را که ایشان به عنوان تحفه ای برای مملکت ایران آوردند تبدیل به یک حجاب صحیح استاندارد کنند. یعنى زنها داراى پوشش صحیح باشند؛ و بتوانند در عین پوشش دنبال کار بروند. بچّه بغل کنند، خرید کنند سوار اتوبوس شوند و چادر از سرشان نیفتد، بدن معلوم نباشد. لباسى با آستین بلند همراه شلوارى بلند و گشاد و داراى رنگ خاصّ (استاندارد سرمهاى یا خاکسترى) باشد.(۱۳)
هماناطق نیز در مقالهاش دراین باره چنین مینویسد: «رفتند گزارش دادند که ما لخت به وزارتخانهها رفتهایم. من از شما میپرسم در این زمستان سرد چطور یک زن لخت میتواند به وزارتخانهها برود. عنوان کردن مسئله زن در این برهه از مبارزه یک مسئله انحرافی است. ما نباید در این شرایط مسالهای به نام مساله زن داشته باشیم. یک بار چیزی در مورد حجاب گفتند و بعد هم پس گرفتند بنابراین برای این مسئله نباید درگیری ایجاد کنیم باید با مجاهدین همراه باشیم حتی اگر روسری به سر کنیم بشرط آنکه ما بدانیم به نام ما توطئه نمیشود و نظام شاهنشاهی برگردانده نمیشود».(۱۴)
پس از آن، آیت الله طالقانی با شرکت در یک مصاحبه رادیو- تلویزیونی به بیان مطالبی درباره حجاب پرداخت. وی در بخشی از سخنانش گفت:[حجاب] ساخته من و فقیه و دیگران نیست؛ این نص صریح قرآن است. آن قدری که قرآن مجید بیان کرده، نه ما می توانیم از حدود آن خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند.(۱۴)
او سپس درباره حجاب زنان در ادارات گفت: اسلام، قرآن و دین می خواهند شخصیت زن حفظ شود؛ این حرکت انقلابی است. کی در این راهپیمایی ها، خانم ها، خواهران و دختران ما را مجبور کرد که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ خودشان با احساس مسئولیت اسلامی که این لباس یکی از شعارهای اسلامی و ایرانی است، اصالت خودشان را نشان دادند … هو و جنجال راه نیندازید و همان طور که بارها گفتم همه ی حقوق حقه زنان در اسلام و محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند و از آنها خواهش می کنیم که با لباس ساده، با وقار، روسری هم روی سرشان بیندازند؛ به جایی برنمی خورد…
در واقع، آیت الله طالقانی با بیانی نرم و پدرانه از زنان لائیک خواست برای مصلحت خودشان هم که شده روسری بر سر کنند و این همه جار و جنجال راه نیندازند. پس از سخنان آیت الله طالقانی و نیز گسترش تحرکات زنان سکولار، دادستان وقت تهران اعلامیه ای در حمایت از زنان مزبور صادر کرد.(۱۴)
با این حال نماینده، « کمیته دفاع از حقوق زن » طی یک مصاحبه مطبوعاتی در تهران از زنان ایران دعوت کرد: « در تظاهرات جدیدی روز دوشنبه ۲۱ اسفند در خیابانهای تهران شرکت نمایند. »(۱۴)
به این ترتیب، دوشنبه ۲۱ اسفند بار دیگر گروهی از زنان در خیابانهای تهران راهپیمایی کردند و عده ای هم پس از تجمع در دانشگاه تهران در حالی که تعدادی از مردها نیز آنها را همراهی می کردند، با سر دادن شعارهایی علیه حجاب به سوی میدان آزادی و سازمان رادیو تلویزیون به راه افتادند. گروهی نیز در مقابل ساختمان تلویزیون در جام جم دست به تظاهرات زدند. تلویزیون در آن روز مبادرت به پخش قسمتی از فیلم تظاهرات در مورد حجاب نمود.
مجتهد شبستری یکی از بلند پایگان سازمان رادیو تلویزیون وقت، عنوان کرد:
کسانی که در تظاهرات حجاب شرکت کرده بودند، روی هم رفته خواهان خط فکری رژیم گذشته هستند و گروهی که در فیلم نمایش داده شدند بنا دارند خط فکری و ذهنی مردم را منحرف کنند. (۱۴)
این راهپیمایی در ۲۱ اسفند با انتقاد گسترده مردم و حتی گروه های لائیک روبه رو گردید(۱۵)؛ زیرا دولت علی رغم همکاری با آنها، حتی طی اطلاعیه ای تعرض به زنها را از طرف تمامی نیروهای رسمی ممنوع و اعلام کرده بود با هر نوع تعرض نیز برخورد خواهد نمود. از این رو، این نوع تظاهرات جز تخریب دولت انقلابی و طرفداری از رژیم گذشته معنای دیگری نداشت و حتی در بین عامه مردم نیز به تظاهرات زنان سلطنت طلب شهرت یافته بود.
حجاب الزامی می شود
بیست روز پس از پایان اعتراضات زنان به حجاب، در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ مردم با حضور در رفراندوم، به « جمهوری اسلامی » رأی دادند. با رأی گسترده مردم به جمهوری اسلامی، مسئله بی حجابی زنان بیش از پیش غیر قابل تحمل می نمود. از نیمه دوم فروردین همان سال طرح هایی همچون پاکسازی در مطبوعات، طرح جدید گزینش دانشجو، زنانه و مردانه کردن دریا، و ممنوعیت برگزاری تظاهرات و اجتماعات در دانشگاه تهران مطرح شد.(۱۵)
به دنبال آن، به تدریج رعایت حجاب در جامعه همه گیر شد، به گونه ای که حتی در فروشگاه ها، خواربار فروشی ها و مغازه ها، مردم از پذیرش زنان بی حجاب خودداری می کردند. بر سر بسیاری از مغازه ها تابلوی مشابه « از پاسخ گویی به خانم های بی حجاب معذوریم » یا شعارهایی مبنی بر تشویق زنان به رعایت حجاب، دیده می شد.
علاوه بر این، یک سال بعد از انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها برای ایجاد « دگرگونی در بنیاد نظام آموزشی و دست زدن به یک انقلاب وسیع و عمیق که بر مبنای اصالت ها و ارزش ها و حقایق انقلاب اسلامی استوار باشد »(۱۶)تعطیل شدند و لزوم رعایت حجاب برای زنان کارمند در ادارات و مدارس و همچنان در اماکن عمومی شکل قانونی به خود گرفت. (۱۷)
این وضع با استقبال گسترده مردم مواجه گردید و زنان لائیک در مواجهه با سیل گسترده روی آوردن مردم به حجاب اسلامی، با پوشاندن خود، به شکل سایر زنان جامعه درآمدند و برخی از آنها نیز به خارج از کشور رفتند.
از اینرو در ۱۳ تیر ۱۳۵۹، امام خمینى رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران در پاسخ استعلام در مورد تعرض عدهاى از افراد ناآگاه و احیاناً ضد انقلاب، به بانوان بىحجاب پیامى خطاب به ملت مسلمان ایران مبنی بر عدم تعرض به بانوان بدحجاب صادر فرمودند:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ممکن است تعرض به زنها در خیابان و کوچه و بازار، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، کسى حق تعرض ندارد و این گونه دخالتها براى مسلمانها حرام است، و باید پلیس و کمیتهها از این گونه جریانات جلوگیرى کنند. (روح اللَّه الموسوی الخمینى)
پس از این پیام از ۱۴ تیر ۱۳۵۹ ورود زنان به ادارات و سازمان های دولتی ممنوع شده و زنان موظف می شوند تا ضمن پوشیدن لباسهای آستین بلند، روسری نیز به سر کنند.
بعد از سخنرانی امام (رحمتاللهعلیه) و اطلاعرسانی سریع آن در جامعه، از صبح ۱۴ تیر ۱۳۵۹ ورود زنان بیحجاب به ادارهها و سازمانهای دولتی ممنوع میشود. البته هنوز لباس فرم یا آنچه که بعدها به نام مانتو مشهور شد، رسمیت ندارد، بلکه زنان موظف هستند لباس آستین بلند و پوشیده بپوشند و روسری نیز سر کنند. این روند تا ماه رمضان سال ۱۳۶۰ ادامه مییابد و در این تاریخ، قوانین جدید برای حجاب مشخص میشود.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ ۱۴ تیر ماه ۵۹ در خطبه های نماز جمعه در توصیه هایی به زنان مسلمان ایرانی این چنین فرمودند:
«حجاب اسلامی وظیفه حفظ عفاف اسلامی است. شخصیت زن مسلمان به او اجازه نمی دهد که از راه نشان دادن پیکر برهنه خود زینت خود را نشان دهد. ای زن مسلمان ای مادری که کودک خردسال خود را در آغوش گرفتی و به میدان خطر رفتی و جان خود و کودکت را به خطر انداختس ای خواهران عزیز که مراعات حجاب اسلامی را نمی کنید شما همان کسانی هستید که در مبارزه ملت ایران با حجاب شرکت کردید و نشان دادید که به انقلاب و اسلام وفادار هستید امروز هم انقلاب ما محتاج وفاداری شماست. ای خواهران اداری که هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید فضای جامعه انقلابی را فضای عفاف عمومی قرار دهید کاری کنید که با بی اعتنایی شما به آرایش دشمن یک بار دیگر احساس کند که زن مسلمان ایران تسلیم ناپذیر است. امروز که انقلاب مورد تهدید دشمنان ما قرار گرفته با حرکت هوشیارانه خود یک بار دیگر بینی دشمن را به خاک بمالید و هوشیار باشید و توطئه دشمن را بشناسید و بدانید که هم در محیط ادارات و هم در کوچه و خیابان و هم در جامعه سعی کنید عفاف را حفظ کنید. من از سوی تمام ملت مسلمان از شما خواهران مسلمان تشکر می کنم که در پیروی از فرمان امام با لباس اسلامی در محیط کار حاضر شوید.»
نماینده دادستان انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات، مقررات مربوط به ماه رمضان را اعلام میکند که بر اساس این مقررات جدید، اماکن عمومی موظف میشوند، تابلویی در معرض دید مشتریانشان قرار دهند که روی آن این جمله نوشته شده باشد : «به دستور دادگاه مبارزه با منکرات، از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمیکنند معذوریم».
در سالهای بعد به دلیل حساسیت مردم و مسئولین تا حد قابل توجهی شرایط و فضای کشور به نفع حجاب تغییر می کند. از رمضان سال ۶۰ نهادهای نظارتی و قضایی تلاش می کنند تا با وضع قوانین با مظاهر منکرات خصوصا بی حجاب برخورد کنند لذا بر اساس قوانین جدید، اماکن عمومی موظف به نصب تابلوهایی با مضمون «عدم پذیرش افراد بی حجاب» می شوند.
نماز جمعه آیتالله هاشمی رفسنجانی در هشتم خرداد سال ۶۱، انتقاداتی را میان قشر حزباللهی آن زمان بهوجود میآورد. او در خلال خطبههای خود از مردم میخواهد که «مرگ بر بنیصدر»، «مرگ بر بازرگان» و «مرگ بر بیحجاب» را از شعارها حذف کنند.
اما از سال ۱۳۶۲ معضل بد حجابی جانشین بی حجابی می شود؛ بار دیگر افکار عمومی نسبت به موضوع حجاب تحریک می شود و برخوردهایی میان مردم و افراد بدحجاب باعث می شود تا دادستانی عمومی تهران با صدور اطلاعیه ای از تمام دستگاه های دولتی و خصوصی می خواهد که مانع حضور زنان بد پوشش شوند.
ظهور پدیده بدحجابی
تا سال ۱۳۶۲ حادثه خاصی در خصوص حجاب در کشور اتفاق نیفتاد و حتی گروه های معارض همانند مجاهدین خلق نیز حجاب را رعایت می کردند. این دوره را می توان « دوران خمودی و خموشی جنبش های زنان لائیک » نامید.(۱۸) اما از سال ۱۳۶۲ کشور با پدیده جدیدی به نام بدحجابی مواجه گردید. این پدیده که به دنبال تحرکات جنبش های زنانه در خارج کشور شروع شده بود، موجی از افکار عمومی را علیه خود تحریک کرد، به گونه ای که بعضاً برخوردهایی بین مردم و افراد بدحجاب صورت می گرفت. دادستان عمومی تهران برای مقابله با این وضعیت، اطلاعیه ای را در ۴ مرداد ۱۳۶۳ صادر کرد. در بخشی از این اطلاعیه آمده بود:
به کلیه مسئولان در ادارات و سازمان های دولتی و شرکت ها و سایر واحدهای دولتی و خصوصی، اماکن عمومی از قبیل هتل ها، مسافرخانه ها، تالارها و باشگاه های برگزار کننده مجالس جشن عروسی، غذاخوری ها و سایر اماکن عمومی اعلام و ابلاغ می دارد از تاریخ انتشار این اطلاعیه موظفند از ورود بانوانی که رعایت حجاب و پوشش صحیح اسلامی را نمی کنند جلوگیری به عمل آورند.(۱۹)
در این اطلاعیه به زنان بدحجاب نیز تذکر داده شده بود:
بر حسب وظیفه شرعی و قانونی خود به خواست اکثریت قاطع مردم شریف احترام گذارده و تذکرات فوق را رعایت کنند. در غیر این صورت، طبق مقررات شرعی و قانونی با آنها رفتار خواهد شد.(۱۹)
در این دوران، به علت همبستگی بالای جامعه آن روز- که جنگ را می توان عامل اصلی آن دانست- و عکس العمل شدید جامعه در قبال این جریان، بدحجابی نمود چندانی نداشت. در بیشتر موارد رفتار مردم نسبت به زنان بدحجاب به گونه ای بود که بیشتر احساس انزوا کرده و مجبور به رعایت حجاب می شدند. برای مثال، بسیاری از مغازه ها و فروشگاه ها از پذیرش زنان بدحجاب خودداری می کردند و یا به آنها تذکر می دادند.
دکتر صدیق اورعی، عضو هیأت علمی دانشگاه مشهد درباره علت فراگیر شدن حجاب از سال ۵۸ تا ۶۲ می گوید:
… حداقل در شهرهای بزرگ، خانم ها به دو دسته با حجاب و بی حجاب تقسیم می شدند، وقتی قرار شد در مراکز دولتی، شامل مدارس، دانشگاه ها و ادارات، حجاب رعایت شود، در عمل به همه جامعه کشیده شد. این قضیه همزمان با حرکت های مسلحانه گروه های ضد انقلاب در داخل و طبیعتاً برخورد انقلابی با آنها توسط طرفداران انقلاب و حکومت. در اینجا خیلی از کسانی که بیشتر بی حجاب بودند برای اینکه با آدم های مورد پیگیری اشتباه گرفته نشوند و قابل تمایز باشند حجابشان گسترش یافت. در واقع، جریانی طی حوادث سالهای ۵۸ تا ۶۱ به وقوع پیوست که این اتفاق افتاد.
پس از آن، وقتی به تدریج ناامنی ها برطرف شد… کسانی که خودشان حجاب را نپذیرفته، بلکه تحت شرایط موجود از آن استفاده می کردند به سمت گرایش های خود تمایل یافتند؛ مثلاً، روسری ها عقب تر رفت یا بروز روابط مشخص تر شد. این تغییرات را کسانی که به موضوع توجه داشته، دیده اند(۲۰)
به اعتقاد گروهی دیگر، در این مقطع ( از سال ۱۳۶۱ به بعد ) گروه های فمینیستی ایرانیان خارج از کشور در حال شکل گیری بود.(۱۸)آنها تلاش زیادی کردند تا حوزه مباحث فرهنگی و رفتاری خود را به داخل کشور بکشانند. از سوی دیگر، برخی از زنان لائیک هم که به امید تغییر حکومت ایران در آینده نزدیک هم رنگ جماعت شده و صبرشان به سر رسیده بود، به این گروه ها فمینیستی لبیک گفتند و قرار بر آن شد که به هر طریق ممکن اعلام وجود کنند. در این شرایط بود که کشور با پدیده بدحجابی مواجه شد. اما از یک طرف، فضای جامعه آن روز ایران که درگیر حادثه حساس جنگ و دفاع مقدس بود، فرصت طرح چنین مسائلی را نمی داد و از طرف دیگر، جو انقلابی و مذهبی مردم تحمل این وضعیت را نداشت.(۱۸) از این رو، مردم با مشاهده زنان بدحجاب، به دولت فشار مضاعف می آوردند که جلوی این وضعیت را بگیرد و گاهی نیز نیروهای مذهبی ( اعم از زنان و مردان ) خودسرانه به مقابله با این گونه زنان می پرداختند.
به نظر می رسد که بتوان این دو تحلیل را با هم جمع کرد؛ یعنی زنان سکولار به امید اینکه وضعیت به حالت سابق برخواهد گشت – بخصوص اینکه در ابتدا نهضت آزادی و بعد از آنها، بنی صدر و هم فکران او قدرت را در دست داشتند – تحت شرایط موجود به صورت موقت حجاب را پذیرفته بودند، اما تحمل آن وضع به صورت دائمی در زندگی خصوصی شان مشکل بود. از سوی دیگر، به دنبال تشکیل جنبش فمینیستی فرصت خوبی فراهم شد تا تصویر زن ناراضی را به طریقی ترسیم کنند و چون اغلب آنان از طبقه متوسط و ثروتمند جامعه بودند، تأثیر خوبی بر سایرین داشتند.(۱۲) و می توانستند یک جنبش جدید را بر ضد نظام رهبری کنند؛ اما به دلیل آنکه شرایط جنگی وضعیت عمومی را علیه آنها رقم می زد موفق به این کار نشدند.
«صفارهرندی» با اشاره به خاطرهای از جلسه هیاتدولت در دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی چنین بیان می کند: «روزی در جلسه هیاتدولت یکی از مسوولان از بیحجابی خانمها در ایران گلایه کرد که در پاسخ رئیسجمهور با خندهای گفت که بگذارید اینها راحت باشند تا در کشور سرمایهگذاری کنند.»(۲۲)
مجلس شورای اسلامی ایران در سال ۱۳۶۳ قانون مجازات اسلامی را به تصویب میرساند. به موجب ماده ۱۰۲ این قانون، هرکس در معابر عمومی حجاب را رعایت نکند، به ۷۲ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
تلاش رسانه های بیگانه در تغییر پوشش زنان ایرانی
جنگ فضای نامساعدی را برای زنان سکولار فراهم کرده بود. از این رو، عمده فعالیت جنبش های زنان سکولار در خارج از کشور متمرکز شده بود.
اولین گام، اهداف تبلیغی بود؛ یعنی ارائه تصویری اسفبار از وضعیت زندگی زنان ایرانی؛ زنانی مظلوم که به انواع بدبختی ها گرفتارند! نشریه انگلیسی « میدل الیت » در این مورد می نویسد:
انقلاب به دخترانش خیانت کرد… چند روز پس از پیروزی کامل علیه رژیم شاه، زنان را از ادارات بیرون ریختند و امر به سر کردن چادر به آنها نمودند و اعلام تجدید نظر کلی درباره حقوق خانواده شده… قانون موجود در انقلاب اسلامی همان قانون بدوی است… حق خشونت و مجازات کردن برای مردان در نظر گرفته شده و شوهر نه تنها می تواند همسران دیگر اختیار کند، بلکه می تواند زنان خود را کتک بزند، اما زن در مقابل او تنها می تواند همان نقش مناسب، یعنی خدمتکار و مادر را بازی کند… چه سرزمین وحشتناکی برای افرادی که اعمالشان مورد تقبیح واقع می گردد. زنان بار دیگر در درام زندگی، نقش بدبختان را به عهده گرفته اند.(۲۳)
نشریه استرالیایی « کانبرا تایمز » نیز در تاریخ ۹ / ۶ / ۱۹۸۲ در توصیف زنان ایرانی نوشت:
چنانچه زنان در مورد پوشش کامل کوتاهی کنند مورد هتک حرمت قرار می گیرند؛ بر سرشان رنگ می ریزند و در بعضی موارد حتی لباس آنها را در ملأ عام پاره می کنند!… دادستان کل دادگاه انقلاب مبارزه با منکرات طی ضرب الاجلی مقرر داشت تاکسی ها مجاز نیستند مسافر بی حجاب را سوار کنند. پاسداران انقلاب در همه جا شعارهای شوم « مرگ بر بی حجاب » و شعارهای ترسناک « اسید در انتظار زنان بی حجاب است » سر می دادند … سپس وسیله نقلیه هایی را که سرنشینان آن زنان بی حجاب بودند با چوب و سنگ خرد کردند… آن وقت افراطیون نیت خود را آشکار کردند! از این پس فقط چادر سیاه حجاب اسلامی است.(۲۳)
یکی از منابع با ارزش و خبرساز برای رسانه های غربی طی ربع قرن گذشته مشاهده ی رفتار و عکس العمل های مسافران ایرانی در خارج ازکشور بوده است.
برای نمونه به گزارش زیر توجه کنید:
آشنایی با ایران در پرواز به تهران شروع می شود. کمی قبل از ورود، مسافران زن به یکباره با هم تغییر مدل می دهند… آنها خودشان را تا حدی که دیگر قابل تشخیص نیستند، می پوشانند و خود را برای ایران [امام] خمینی آماده می کنند … برای متخلفین مجازاتی شبیه فروشندگان پرونوگرافی انتظار می رود! یعنی از سه ماه تا یک سال حبس… زنان به من می گویند [امام] خمینی عقربه ی زمان را چندین دهه به عقب برگرداند…(۲۳)
رسانه های غربی که عمدتاً در خدمت اهداف این گونه جریانات سیاسی – فرهنگی بودند، حداکثر بهره برداری را از این موارد می کردند، مغالطه آشکاری که از رسانه های خارجی سر می زد این بود که رفتار، عملکرد، عقاید و ارزش های یک قشر خاص را به همه ملت ایران نسبت می دادند؛ زیرا اکثر مشتریان شرکت هواپیمایی را که به اروپا رفت و آمد داشتند افراد مرفه و تجددا طلب سابق ( البته بجز کسانی که برای معالجه یا کارهای ضروری دیگر به مسافرت اروپا می رفتند) تشکیل می دادند و بدیهی بود که اینان عمدتاً مخالفت جریانات انقلابی و اسلامی باشند.
اقدام دیگر آنها ارائه تصویری تنفر آمیز از زنان محجبه به دنیا بود. بر همین اساس، در دهه ی ۸۰ میلادی، رسانه های خارجی از زنان ایرانی تصویری مرتجع، عقب مانده، خشن و عاری از ظرافت های زنانه ارائه می دادند که اکثراً با میل و رغبت ولی به دلیل ناآگاهی، خود را سراپا در پوششی از چادر سیاه پوشانیده اند تا به راحتی قادر به حمل اسلحه در زیر آن باشند و در عین حال، زنانی که عامی و امی هستند که جایشان در کنج خانه هاست و مرتباً از دست شوهرانشان کتک می خورند!(۲۳)
آنها در این مسیر آن قدر افراط به خرج دادند که حتی مواردی را که مایه مباهات و احترام به شخصیت زن است به عنوان موارد منفی ذکر کردند. برای مثال، روزنامه ی ژاپنی « ماینیچی » در تاریخ ۲۱ / ۱۰ / ۱۹۸۹ به نقل از گزارشگر خود نوشت:
یک روز گرم بعدازظهر من مشاهده کردم اتومبیلی که راننده ی آن یک خانم بود پنچر شد. او با سرعت چادر به سر کرد و از اتومبیل خارج شد و از پلیس حاضر در محل تقاضای کمک کرد. آن پلیس هم لاستیک اتومبیل را عوض کرد … این خانم راننده تا پایان کار زیر سایه درخت مشغول استراحت بود و من از دیدن این منظره از کمال پررویی آن خانم ایرانی حیرت زده شدم. فکر می کنم این هم نوعی سوء استفاده از قانون پوشش اسلامی باشد!(۲۳)
طی سالهای اخیر مقالات فراوانی از این دست در مطبوعات خارجی به چاپ رسیده است. در این مقالات علاقه و مشارکت پدران در مراقبت و نگه داری از کودکان در پارک ها و معابر عمومی علامت استضعاف و دست و پا گیر بودن حجاب برشمرده شده و سلامت جامعه و نبود مزاحمت های خیابانی، نشانه ی عدم جذابیت و احساسات زنانه بانوان ایرانی.(۲۳)
بررسی تأثیر جنگ در پوشش زنان
در سالهای جنگ تحمیلی شور و اشتیاق دینی و انقلابی و احساس نیاز به وحدت در مقابل دشمن، حتی قبل از تصمیم قانون گذاران، زنان ایران را مشتاقانه و یکپارچه با انتخاب پوشش اسلامی، نه فقط برای انجام یک تکلیف الهی، بلکه به عنوان پرچم دفاع از ارزشهای اسلامی و حمایت از فرزندان و شوهرانشان که در جبهه ها با خون خود از آن پاسداری می کردند وا داشت.(۲۴)
نقش زنان با حجاب کامل اسلامی به حدی پر رنگ بود که حتی دشمنان را نیز مجبور به اعتراف کرد. برای مثال، یک نشریه فرانسوی بعد از شرح مفصلی از حضور زنان مسلمان ایرانی در جبهه های جنگ، نوشت: چادر بلند سنتی مانع به کارگیری تجهیزات جدید جنگی از سوی آنها نمی گردد.(۲۳)
به طور خلاصه می توان چنین گفت: همبستگی اجتماعی در دوران جنگ به حدی قوی بود که تمامی تلاش های سکولارها را چه در داخل کشور و چه در خارج کشور ناکام می گذاشت و هر چه نشریات خارجی تلاش می کردند که چهره زن ایرانی مسلمان را کریه جلوه دهند، ولی خورشید همچنان نورافشانی می کرد و چهره واقعی زن ایرانی مسلمان را به جهان نشان می داد، به گونه ای که بعضاً مجبور به اعتراف می شدند. اما در عین حال، سعی داشتند به نوعی واقعیت را تحریف کنند. برای مثال، وقتی می دیدند که زنان در جمهوری اسلامی با حفظ شئونات اسلامی و حجاب در عرصه های اجتماعی شرکت می کنند چنین نتیجه گیری می کردند:
رژیم اسلامی با ملزم ساختن زنان به پوشیدن حجاب اسلامی، با قاطعیت به آرمان فمینیستی در ایران کمک کرده است. استفاده از حجاب اسلامی به سهم خود موجب شده است که پدران و مادران سنت گرا حاضر شوند به دخترانشان اجازه دهند که در کلاس های دانشگاه جهت تحصیل حضور یابند، حال آن که تا آن زمان دانشگاه ها مراکز فساد محسوب می شد.(۲۳)
نتیجه
ارسال نظر