ما و راه شهدا
سخنی با گنبدی ها از راه دور زمینی و نزدیک مجازی !
شهادت، نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی در محله، شهر، کشور و جهان و تاریخمان است. شهید یادآور تکالیف اجتماعی دین است.
به گزارش گلستان 24، مخاطب این سطور نه فقط برادران و خواهران گنبدی بلکه گلستانی ها و هم وطنان نیز می تواند باشد. اما کلی گویی های این روزها از مفاهیم انقلاب ثمره ای جز جمع شدن همه اهل حق و باطل و تظاهر در سایه آن را به دنبال نداشته است. شعارهایی که از آنها نه شاخص هایی حاصل می شود و نه به جایی بر میخورد! همه می توانند با رعایت ظواهری از عناصرش خود را ولایی، حزب اللهی، انقلابی، عاشوراییِ دلسوز و مردمی جا بزنند. درست همان چیزی که من و شما را روز به روز نسبت به مفاهیم دور تر و متناقض تر می کند! بدون شک این وضعیت ثمره دوری همه ما از شاخص های خودمان است. از این رو هرچه مصداقی تر و نزدیک تر سخن بگوییم بهتر است.
یافتن بهانه ای برای گفتگو اگرچه با وجود ابزارهای ارتباطی سهل الوصول و نو به نو چندان عجیب به نظر نیاید. اما واقعیت امروز دوری و عدم گفتگو و روابط سالم فردی و اجتماعی ما را نشان می دهد.
در ابتدا گزیده جملاتی(واگر اشتیاق و علاقه نیز لینک ها) را درادامه تامل بفرمایید:
“حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهای ها همهچیزتان را نابود کردهاند. دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحهٔ مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند و این اوج نفاق این دسته تفکر را نشان میدهد.” / +امام خمینی (ره)
”ولی راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدسنماهای متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است” / +امام خمینی (ره)
“آخرین مقاتله ما، به مثابه سپاه عدالت، نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است؛ که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است. اگر چه این یکی نیز ولو هزار ماه باشد به یک شب قدر فرو خواهد ریخت و حقپرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.”
“امام (ره) به ما آموخت که انتظار در مبارزه است.”
“نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم. هم من، هم تو. بحمدالله. خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.”
“واضحتر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطهای ایستادهایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آلالله قیمت دارد، لحظه به لحظه آنرا قدر میشماری.
معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنهای: «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل. و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است. تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس. و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین نا آگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این عَلَم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است. و این خاکریز نباید فرو بریزد.”
+گزیده ای از نامه شهید انقلاب اسلامی در شام، محمود رضا بیضایی به همسرش
۱- ما و پدیده ای بنام شهادت
بر همین مبنا که در سطور بالا تنها گوشهای از نگاه اصولی به مقوله شهادت در دوران حاضر را ارسال کردم، تا چند سطری را جهت طرح موضوع خدمتتان برسانم. (امروز در شرق و غرب عالم مردم به دنبال راه نویی هستند!)
امام میفرماید: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست! واین جمله نه یک شعار که یک باورکاربردی برای ادامه مسیر ما خواهد بود. اینکه شهادت برای انقلاب اسلامی در امروز تا چه اندازه اهمیت و ضرورت دارد، حتما باید در مطالب عمیقی همچون گزیدههای بالا بیشتر جستجو و تامل کنیم. متاسفانه مفهوم شهادت همچون انگیزه و نیت شهیدان در شور و شعار کلیشهها گم مانده است. عدم احساس ضرورت از سوی دلسوزان مذهبی و فرهنگی به دلیل بروز تحجر و عدم فهم درست از کارکرد شهادت در مسیر زندگی و رابطهاین مفهوم با اساس اسلام ناب موجب بروز حداقلی شهدا در جامه شده است. از طرفی کارمندی شدن ساختارهای متولی امر موجب دریافت پایین ترین معارف و پیامها از این پدیده بوده است. با شهیدان وداع می کنیم، کاروانی به راه می اندازیم و نگاه و پیام شهیدان را همراه آنان تشییع می کنیم. از این رو من و بسیاری از جوانان کارکرد شهادت را در دوران پیچیده ی حاضر فهم نمیکنیم، جز احساسات دینی و اشکی که اگر سرازیر شود، دریافت نمی کنیم. بهره حداقلی از والاترین پدیده دنیا، یعنی عدم فرصتشناسی ما از داشتههای عظیم خودمان. (حتما شما سکانسها فیلم «نجات سرباز رایان» و دیگر قهرمانان آمریکایی را با دقت دیدهاید!!) گویی رویدادی همچون دیگر روزهای سال که باید مناسکی مقدس به دور از بروز وظهور اجتماعی رقم بزنیم تا بگذرد. ما اینچنین مرید و ارادتمند شهدا و مظاهر دینمان بودهایم.
فهم جایگاه شهید و شهادت در دوران حاضر، فهم انقلاب اسلامی و تحلیل دقیق وضعیت کنونی را میطلبد. این حقیقت نسبت مستقیمی با جایگاه آنان در نزد ما دارد. شهادت نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی در محله، شهر، کشور و جهان و تاریخمان است. در واقع شهدا آنقدرها هم که میگویند، نازنین نبودند!+ در منظر اسلام ناب شهدایی که نسبتی با مفاسد و معضلات، استکبار داخل و خارج و وضعیت مستضعفین ندارند!، با مفهوم حقیقی آن متفاوت است.
۲- شهدای نازنین، به چه دردی می خورند؟!
فهم جایگاه شهید و شهادت در دوران حاضر، فهم انقلاب اسلامی و تحلیل دقیق وضعیت کنونی را میطلبد. این حقیقت نسبت مستقیمی با جایگاه آنان در نزد ما دارد. در واقع شهادت، نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی در محله، شهر، کشور و جهان و تاریخمان است. شهید یادآور تکالیف اجتماعی دین است. شهدا آنقدرها هم که میگویند نازنین نبودند!+ به همین دلیل تحجر از شهدا تقدسی ساخته است، که امام زادگان حاجت و بخشش اند. شهدایی که استمرار مناسک غم بارشان حتی دیگر تن کسی راهم شاید نمی لزراند! اگر می گویند، ما ادامه دهنده خون شهدا هستیم، تنها به این خاطر که نورانی و نازنین بودند!
شهرستان گنبد کاووس، از دو جنبه دارای نقاط فرصت و تهدید بسیاری می باشد. حتما این گوشه از ایران نیز دلسوزان بسیاری دارد که برای اعتلای انقلاب و ادامه راه شهیدان در قلبشان شور و غرور موج می زند. خواهان کاری و تکلیفی برای ادای دِین به خون ها و جان هایی هستند که اثری را در زمان و مکان به دوراز باند چپ و راست رقم بزنند. کاری که به تاثیر در جامعه و ساختارهای سالم و ناسالم ختم شود! اگر بخواهیم نخستین امر با نگاه انقلاب را طلب کنیم، بدون شک شهدا، بخصوص شهدای اخیرِ جبهه جهان اسلام برای مبارزه با استکبار و اسلام آمریکایی از اولویت ویژه ای برخوردارهستند. مبارزه با اسلام آمریکایی چه بسا مهم تر و از پیچیدگی بالاتری برخوردار می باشد. مبارزه با تحجری که از دیندار، تنها مناسکی تزیینی و بی مسئولیتی نسبت به اجتماع می خواهد. چرا که دیندار با مسأله دینی، ضدفساد، ضدتبعیض و فعال علیه ریا و بی عدالتی می شود! شهید زنده، روشنگر حقایق دینی در کف جامعه خواهد بود! حال چه کسی چنین موجودی را دوست می دارد؟
۳- چه باید کرد؟!
برای پیوند بین شهدا و زندگی، باید پرسید چقدر با مفاهیم شهادت و مبارزه در انقلاب اسلامی آشنا و مأنوس هستیم. چه رویدادهایِ قدرشناسانه ای را بعنوان یک فرصتِ عظیم برای تاثیر کار فرهنگی و مردمی ایجاد کرده ایم؟ از لحظه خبر شهادت عزیزانمان در میدان مقاومت تا مراسم تشیع و یادواره و امروز، چقدر کار کمی و کیفی ماندگار بجا آورده ایم؟ دانشجو بعنوان موذنِ جامعه که اگر خواب بماند نماز ملت قضا می شود، مسجدی بعنوان سنگربان محله و شهر، هیئتی بعنوان پرچمدار حماسه آفرین و روحانی و فعال فرهنگی به عنوان چشمان جامعه تا چه اندازه دراین عرصه قدوم مبارک و تاثیر گذاری برداشته اند؟!
آیا عکس شهدای مقاومت در بلندترین دیوارها و بیلبورد های شهر که نماد ایستادگی ما می باشد(که در کمترین کارکرد، یادآور مسئولیت های مغفول مانده تکالیف دینیمان باشد)، نصب شده است؟ گروه سرود مسجد و مرکز فرهنگی ما برای وجدان های خفته و جامعه بیمارمان شعری بیدارگر خوانده است؟ اصلا چند مستند را برای زندگانی و سلوک شهدای مقاومت تولید و اکران کرده ایم؟ راستی اصلا کسی از احوال مادران و خانواده شهدای جهان اسلام خبری گرفته است؟ بروز عینی این عزیزان علاوه بر گلزار و یادمان، در شهرمان چه بوده است؟ آیا شهدا در اذهان عمومی نقشی همچون قهرمان و شاخص را بازی میکنند!؟
شاید هنوز جملات شاعرانه شعاری ما حجابی جهت رفع تکلیف از مسئولیت های حقیقی انقلاب اسلامی بوده است. شهدا نورانیت کلیشه های روزگار ما نیستند. بدون شک درترازوی وجدان و عقلانیت انقلاب بروز عینی مطابق با شاخص ها و مطالبات امام از سنگینی بالایی برخوردار است. پسوند و پیشوندهایی که به خود نسبت می دهیم در بروز و ظهور چنین باورها و عملکردهایی عینیت می یابد! بیاییم بر همین مبنا طرح ریزی و تدبیری برای خود و جامعه داشته باشیم. متفاوت تر و زنده تر…
هنوز تا تاریخ سالروز شهادت “غلامعلی تولی” نخستین شهید جهان اسلام گلستان در۲۳ خرداد، وقت زیادی مانده است. اگرچه برای ایده پردازان خلاق عرصه فرهنگی دوماه وقت چندانی نیست.
پروردگارا! ما را با شهیدان محشور کن و مرگ ما را جز به شهادت در راه خودت قرار مده…
پ.ن: عکس تامل برانگیز مادر شهید در تشییع شهدا در دانشگاه گنبدکاووس
ارسال نظر