گفتگو با معلم گمیشانی که شعرش مورد توجه رهبری قرار گرفت
امانگلدی شرقی معلم خوش ذوق گمیشانی از خاطرات تلخ و شیرین زندگی خود می گوید.
به گزارش گلستان 24، شنیدن این مساله که گمیشان در گذشته نه چندان دور روزگار پررونق و حال خوشی داشته ما را کنجکاو کرد تا سراغی از قدیمی ترهای شهر بگیریم تا گزارشی از دوران طلایی شهر داشته باشیم.
پس از کلی پرس و جو به آقای امانگلدی شرقی معلم بازنشسته گمیشانی رسیدیم ، هر چند این دیدار بدون هماهنگی قبلی بود ولی آنقدر صحبت های پدر گمیشانی شیرین بود که ترجیح دادیم شنونده باشیم و هدایت بحث را به او بسپاریم.
امانگلدی شرقی حدودا ۷۰ سال دارد و اگر چه خودش دوران پررونق گمیشان را درک نکرده است ولی بنا بر گفته خودش از همان دوران کودکی بسیار به حرف های قدیمی ترها علاقه مند بوده و آنچه را از گذشته گمیشان می گوید به نقل از خاطرات عموی بزرگوارش که در دوران کودکی برایش نقل کرده باز گو می کند.
وی گفت: داستان بندر گمیشان و پیشرفت و گذشته این بود، در زمان محمد علی شاه قاجار و رضا خان اینجا بندر گمیشان وجود داشت و در این بندر کشتی های بزرگ به سمت انزلی و باکو تردد داشتند و در آن زمان وضعیت جاده های کشور بسیار نا مناسب و نا امن بود و خطرات زیادی داشت به همین جهت کالا از انزلی و باکو با کشتی های بزرگ به گمیشان می آمد و در قسمت غرب گمیشان گمرگ خانه ای بود که هنوز هم آثار آن است ترخیص می شد و با ارابه هایی که دو چرخ بزرگ داشتند (اسب ارابه ) از گمیشان به سراسر استان و حتی بجنورد در استان خراسان فرستاده می شد.
وی ادامه داد: گرگانرود هم در آن روزگار بسیار پرآب و زیبا بود و حتی شنیده شده که کشتی های کوچک نیز درون آن تردد می کردند که متاسفانه امروزه به نیزاری متعفن تبدیل شده است .
با این اوصاف آیا مردم گمیشان نظر خوبی نسبت به رضا خان داشتند؟
هرگز ، رضا خان در بین مردم گمیشان به قارا شاه یعنی شاه سیاه معروف است ، و تصویر مردم گذشته و امروز از او به عنوان یک مستبد خود رای است که اگر کاری کرد مثلا راه آهن ساخت فقط برای منافع بیگانگان و اهداف خودش بود و هرگز دلش برای ملت نسوخت آن زمان بهداشت منطقه به شدت ضعیف و بیماریهای مثل داشتن شپش و تیفوس در گمیشان بیداد می کرد.
وضعیت گمیشان در زمان کودکی ، نوجوانی و جوانی شما یعنی در زمان قبل از پیروزی انقلاب چطور بود؟
بسیار بسیار بد ، در بندر ترکمن در سالهای ۵۰ تا ۵۷ یعنی تا قبل از پیروزی انقلاب یک فرد بهایی به عنوان سروان امد در بندرترکمن برمنطقه مسلط شده بود و به شدت ماهیگیران و صیادان را آزار می داد و به بهانه های گوناگون مورد ضرب و شتم قرار می داد حتی یکبار یک صیاد روستای چارقلی را مجبور کرد بروی چراغ خوراک پزی روشن بنشیند.
کشاورزان هم وضعیت مشابهی داشتند و تا وقتی که ماموران دولتی نمی آمدند و حق حکومتی یا همان مالیت خود را از روی خرمن کشاورز بر نمی داشتند کشاورزان حق دست زدن به دست رنجشان را نداشتند.
وضعیت مردم از لحاظ اقتصادی و فرهنگی ناجور بود از لباسهای تنگ ..بانوان گرفته تا .. همه اش قصه درد و محرومیت است ....
ما شنیدیم شما شاعر هم هستید کمی از شعرهایتان بگویید؟
معلم مهربان گمیشانی لبخنی زد و با تواضع گفت شاعر که نیستم ولی برای دل خود بعضی وقت ها چیزهایی می نویسم ، بزرگترین افتخار من شعری استکه در وصف مقام معظم رهبری گفتم در ۲۰ سال پیش زمانی که آقا به استان ما آمد این شعر به زبان ترکمنی بود و ۲۰ دانش آموزان ترکمن آنرا اجرا کردند و شهرام گلدی خانی کار آهنگ سازی آن را انجام دادند و این کار همزمان از صدا و سیما و رادیو پخش شد و مغازه داران در زمان ورود رهبر عزیزمان آن را پخش می کردند و این کار باعث افتخار و خوشحالی من است .
وی ادامه داد: هرچند تا به امروز در مورد این شعر با هیچ رسانه ای مصاحبه نکرده ام و کسی سراغی از من نگرفت ولی چند وقت بعد در مراسم ترحیم دامادمان رییس صدا و سیمای آنوقت برای تسلیت به برادر دامادمان که کارمند آن سازمان بودند حاضر شدند و وی مرا به رییس صدا سیما معرفی کرد و آن موقع او به من گفت در زمانی که آقا به استان ما آمده بودند البته آن زمان ساری مرکز استان بود و گلستان مستقل نشده بود رهبر در ساری از رییس صدا سیما می خواهد تا شعری که من گفتم را دوباره برایشان پخش کند و این کار را کردند و رهبرعزیمان از شعرم تعریف کردند و این بزرگترین افتخار من است.
البته یک کتاب شعر انقلابی هم به زبان ترکمنی دارم چیزی شبیه شعارهای انقلابی اوایل انقلاب و چندین سروده دیگر در وصف گمیشان و..
تنها یک شعر به زبان فارسی دارم و آنهم شعری است که وقتی بازنشست شدم در وصف ناراحتی از پایان دوران خوش معلمی است .
ممنون ازوقتی که به ما دادید.
انتهای پیام/ساحل گمیشان
ارسال نظر