یادداشتی بر سیاهترین فیلم اکران نوروزی 94
مبتذل، مخاطب آزار و خستهکننده!/لاطائلات شاگرد پرمدعای فرمان آرا!
استراحت مطلق خط داستانی مشخصی ندارد و روابط شخصیتها در آن بسیار گنگ است که نتیجه آن تولید یک ضد داستان بینهایت خسته کننده است.
به گزارش گلستان 24، بعضی فیلمها اساساً برای این ساخته میشوند که حرفی جز مخاطب آزاری نداشته باشند. این جمله بهترین عبارتی است که میتوان در مورد فیلم مالیخولیایی «استراحت مطلق» ساخته عبدالرضا کاهانی گفت. فیلمی سیاه با قصهای ضعیف و پر از اتفاقات و صحنههای آزاردهنده.
استراحت مطلق، از همان زمان تولید همانند طبل توخالی پر سر و صدا بود و چیزی برای ارائه کردن و گفتن، جز پوچی درون نداشت. به همین خاطر است که سعی کرد آنقدر مبتذل باشد که سانسورش کنند و این بار با ژست سینمای روشنفکری سانسور شده وارد میدان شود تا بتواند بیش از پیش ذهن همه را به سر و صداها جلب کند و نه خالی از محتوا بودنش.
داستان فیلم در مورد زنی شهرستانی است که با وجود داشتن یک بچهی خردسال از شوهرش که عشق رفتن به کانادا را دارد، جدا شده است. شوهر سابق او برای کار به تهران آماده و پیک موتوری شده است و برای استراحت هم در یک کارگاه تولید کود زندگی میکند! اما داستان از آنجا شروع میشود که زن برای کار به تهران میآید و درگیریهای میان او و همسر سابقش از همینجا آغاز میشود. جالب آن که زن هم قبلاً در یک کارگاه تولید کاسه توالت کار میکرده است و بیشتر اتفاقات فیلم یا در کارگاه تولید کود روایت میشود و یا در کارگاه تولید کاسه توالت!
فضای کلی فیلم به شکلی طراحی شده است که غالباً آرام به نظر برسد ولی به یک باره با ایجاد صحنههایی خشن و انفجاری مخاطب را از آن فضا و حال و هوای آرام خارج کند و البته کاهانی در این حرکت بیمارگونهی خود بسیار ماهر بوده است و به خوبی میتواند در اوج آرامش شخصیت اصلی داستان خود را وقتی که با لبخند در حال قدم زدن است به یک باره به زیرماشین بفرستد تا هم مخاطبش را شوکه کند و هم شخصیت اصلیش را به استراحت مطلقی که درخورش است، برساند.
کاهانی در روایت داستان پر از نکبت فیلم خود تنها یک شخصیت تقریبا مثبت به نام صابر دارد که آن هم از قضا علاقه شدیدی به قلیان و شیشه کشیدن دارد!
استراحت مطلق خط داستانی مشخصی ندارد و روابط شخصیتها در آن بسیار گنگ است که نتیجه آن تولید یک ضد داستان بینهایت خسته کننده است. در واقع فیلم پُر است از صحنههایی که چرایی وجود آنها مشخص نیست و بیشتر به نظر میرسد کارگردان برای اروتیک کردن فیلمش از آنها استفاده کرده است. برای مثال صحنهی فوتبال بازی کردن مجید صالحی و بابک حمیدیان که لخت هستند، اگر از قصهی فیلم حذف میشد هیچ اتفاقی نمیافتاد و دراصل هیچ تاثیری در بسط و یا پیشبرد قصهی اصلی فیلم نداشت.
نمونه دیگر این مورد را میتوان در لخت شدن شخصیت داوود (با بازی رضا عطاران) در حمام و صحبت کردن با زنش دید که به نوعی به داستان فیلم تحمیل شده بود تا بتواند به خط قرمزهای سینمای ایران در زمینهی حیا و اهمیت دادن به آن نزدیک شود.
آخرین ساخته کاهانی به حدی مبتذل و بدون محتواست که حتی صدا و سیما در این روزهای سخت دست و پنجه نرم کردنش با بحرانهای مالی، حاضر نشد در هیچ حالتی حتی با گرفتن مبالغ بالا تبلیغات فیلم را انجام دهد و در جواب اصرارهای سرمایهگذار اثر گفت: «این اثر از نظر ما هیچگونه پیامی ندارد.»
هرچند که حضور درخشان و متفاوت مجید صالحی و بازی قابل قبول رضا عطاران و موسیقی هماهنگ و مناسب کارن همایونفر در کنار تدوین خوب شیما منفرد باعث شده که امتیازهای تکنیکی فیلم کم نباشد ولی محتوای اثر آنقدر سیاه و تهوعآور است که تماشای فیلمی که محدودیت سنی مخاطب بالای 14 سال را برای در آن نظر گرفتهاند، حتی برای مخاطب بزرگسال نیز یک شکنجهی روحی تمام عیار باشد. شکنجهای که یکبار از میان کرمهایی که در کارگاه تولید کود در حال لولیدن هستند، ناشی میشود و یک بار هم از میان توضیحات فروشندهی کاسه توالت به مشتریاش که میگوید: «فرقی ندارد که چه رنگی باشد، آخرش همشون قهوهای میشوند!»، سردرمیآورد تا نشان دهد که دیدگاه واقعی کارگردان به دنیا و آدمهای آن هم همانند همین جمله است!
شاگرد پرادعای بهمن فرمانآرا بعد از دوسال زندگی در فرانسه به ایران برگشته است و استراحت مطلق را با حمایت و مشاوره استادش ساخته است. کاهانی به خوبی از اندیشههای او پیروی کرده است و توانسته در کنار این صحنههای مستجهن و بیسر و تهی که با دودی کردن صحنهها و صدای بوق جای دیالوگها گذاشتن، از زیر بار حذف کردن آنها فرار کرده است، در لایههای پنهان فیلمش پا را فراتر از همیشه گذاشته و این بار با نمایش صحنهای کوتاه از تابلویی نصب شده بر روی یک مینیبوس و قراردادن این صحنه در میان فضای به شدت منفی اثرش، معاویهوار در پی کاشت بذر دشمنی ولایت در دل مخاطب خود باشد و دیدن این صحنه زمانی بیشتر قلب مخاطب آگاه سینما را به درد میآورد که متوجه میشود چنین لاطائلاتی را در سینماهای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که همواره ادعای ارزشی بودن داشته است، تماشا میکند!/سراج 24
ارسال نظر