از دانشگاه آریامهر تا صنعتی شریف
عراقی ها همان گونه که اطراف شیخ شریف حوسه (هلهله و پای کوبی) می کردند، عمّامه شیخ را با سرنیزه برداشتند و به زمین انداختند و فریاد می زدند: «اسرنا الخمینی، اسرنا الخمینی، ما خمینی را اسیر کرده ایم».
به گزارش گلستان 24، مهندس مجید شریف واقفی، یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق بود که توسط دیگر اعضای سازمان به خاطر تعلقات اسلامیاش کشته شد. بعد از انقلاب اسلامی، دانشگاه آریامهر تهران به نام او (دانشگاه صنعتی شریف) تغییر نام داده شد.
شریف واقفی در سال ۱۳۲۷ در یک خانواده مذهبی در شهر تهران به دنیا آمد لیکن خانواده او اصالتاً به شهرستان تاریخی نطنز در استان اصفهان تعلق دارند. بعد از چند روز از تولد او پدرش که کارمند اداره فرهنگ و هنر بود به شهر اصفهان منتقل شد. وی در سال ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیلات خود در رشته مهندسی برق در دانشگاه آریامهر راهی تهران شد.
شریف واقفی در سال ۴۲ به دنبال قیام مردم قم به رهبری سید روحالله خمینی در ردیف کفنپوشان به پشتیبانی از خمینی راهپیمایی کرد. شریف واقفی با وجود شرایط خفقان در آن زمان عکسها و اعلامیههای روحالله خمینی را در کوچه و بازار نصب میکرد.[۳] وی پس از ورود به دانشگاه، همراه با دوستان خود انجمن اسلامی آن دانشگاه را بنیان نهاد. سپس برای مبارزه علیه شاه به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با صعود در سلسله مراتب آن به یکی از رهبران سازمان تبدیل شد. پس از مدتی بعضی از سران این گروه تصمیم گرفتند ایدئولوژی سازمان را از اسلام به مارکسیسم تغییر دهند. شریف واقفی به شدت با این تصمیم به مخالفت پرداخت. که این مخالفت باعث اخراج وی از شورای مرکزی شد.
اختلافات تقی شهرام و بهرام آرام با شریف واقفی به حدی بالا گرفت که در مقالهای با عنوان «پرچم مبارزه ایدئولوژیک را برافراشته تر سازیم» که در آذرماه ۵۳ در نشریه سازمان چاپ شد؛ شریف واقفی به میکروب و مانند آن تشبیه شده بود.
شریف واقفی در ۱۶ اردیبهشت ۵۴ به دلیل اصرار بر هویت اسلامی خود و مخالفت با مارکسیست شدن سازمان مجاهدین خلق، به دستور سران سازمان کشته شد و جنازه اش به آتش کشیده شد.
لیلا زمردیان همسر سازمانی وی به مرکزیت سازمان خبر داد که مجید قصد تأسیس شاخه اسلامی مجاهدین خلق را دارد و در حال عضوگیری از اعضایی است که هنوز به اسلام وفادارند. به دنبال آن، با وی قراری در یکی از کوچههای تهران گذاشته میشود که وی هنگامی که به سر قرار حاضر میشود توسط وحید افراخته و محسن سیدخاموشی کشته شد و سپس برای جلوگیری از هویت یابی، جسدش توسط حسین سیاهکلاه و سیدخاموشی سوزانده شد.
پس از انقلاب تقی شهرام که دستور کشتن وی را داده بود اعدام شد و دانشگاه آریامهر به دانشگاه صنعتی شریف تغییر نام داده شد و یکی از خیابانهای اصلی شهرهای اصفهان، سمنان و نطنز نیز به نام وی نامگذاری شد. در ۱۶ اردیبهشت سال ۹۰ کنگره بزرگداشت شریف واقفی در زادگاه مادری اش نطنز با حضور ریاست دانشگاه شریف و اساتید و خانواده مجید شریف واقفی برگزار شد.
شهید شریف قنوتی
24 مهر ماه، سالروز شهادت روحانی آزاده حجت الاسلام والمسلمین «محمدحسن شریف طبع» معروف به «شریف قنوتی» است. او نخستین روحانی مجروح و اسیر جنگ تحمیلی، نخستین روحانی شهید دفاع مقدس، نخستین نماینده امام خمینی(ره) که در جنگ به شهادت رسید، نخستین فرمانده شهید جنگ های چریکی و پارتیزانی، تشکیل دهنده گروه های مسلح به امر امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ در سال 1342، نخستین برگزار کننده تظاهرات در شهرستان بروجرد تا جایی که به عنوان رهبر انقلاب بروجرد معرفی شد، نخستین تشکیل دهنده ستاد پشتیبانی از جبهه های جنگ و حمایت از جنگ زدگان در بروجرد، نخستین ارسال کننده محموله های تدارکاتی از بروجرد به مناطق جنگی به ویژه خرمشهر، نخستین گروه اعزامی از بروجرد به خرمشهر جهت دفاع ازشهر و نخستین گروه مدافع در خرمشهر به نام «لشکر الله اکبر» که همراه برادران ارتشی و سپاهی به مدت 35 روز مقاومت کردند. شاید به جرأت بتوان گفت شهید شریف قنوتی، نخستین پایه گذار جنگ های چریکی در خرمشهر بود.آقای رضا آلبوغبش، اهل خرمشهر، از رزمندگان مقاومت خرمشهر می گوید:
...شب را تا صبح همراه شیخ شریف در کوچه و خیابان در اطراف شاه آباد قدیم، پشت پلیس راه با عراقی ها درگیر بودیم. صبح که شد، از عراقی ها خبری نبود. خیال کردیم که آنها عقب نشینی کرده اند. در صورتی که در خانه های پیرامون کمین کرده بودند. عراق نیروهای زبده اش را وارد میدان کرده بود. آنها بدون داد و فریاد و با حرکت دست با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند. با توجه به قضایایی که در حضور بنی صدر پیش آمد، به شیخ گفتم: «مقاومت دیگر فایده ای ندارد».
گفت: «تو که می گفتی نمی ترسم!... تو هم جا می زنی؟»
همراه شیخ به طرف مسجد جامع رفتیم. شیخ نیروهای تازه نفس را فرستاد به محل درگیری تا نیروهایی که تمام شب را جنگیده بودند لحظاتی استراحت کنند.
چندین گلوله به بدن شیخ شریف اصابت کرده بود وخونی که از بدنش می رفت و به خاطر بی خوابی شب ها و روزهای گذشته و تلاش های خستگی ناپذیر و مجاهدت ها و سلحشوری ها و سخنرانی های پی در پی و گرسنگی و تشنگی، دیگر رمقی برایش نمانده بود. با این حال، عراقی ها با اسلحه به پاشنه پای راست شیخ شلیک کردند ولی این مرد شجاع چون کوهی ایستاد و با لحنی رسا به عربی فصیح به عراقی ها گفت: «از خاک ما بیرون بروید، مگر ما همه مسلمان نیستیم؟»
عراقی ها که مقاومت و شجاعت شیخ شریف را دیدند بیش از پیش عصبانی شدند و به دست راست و پاشنه پای راست شیخ، شلیک کردند و گفتند: «هذا آیة المقاومة... این فرمانده مقاومت است».
سپس آنها شیخ را به رگبار بستند که پاهای این روحانی بزرگوار سوراخ، سوراخ شد. پس از آن حدود ده نفر شیخ شریف را می زدند. شیخ تکبیر »الله اکبر» می گفت و آنها می زدند.
عراقی ها همان گونه که اطراف شیخ شریف حوسه (هلهله و پای کوبی) می کردند، عمّامه شیخ را با سرنیزه برداشتند و به زمین انداختند و فریاد می زدند: «اسرنا الخمینی، اسرنا الخمینی، ما خمینی را اسیر کرده ایم».
اسارت شیخ برای آنها خیلی مهم بود.
ساخت برنامه اندروید وب سایت شما + سئو + ثبت در الکسا + ثبت در مو.تورهای جستجو ایرانی و خارجی نظیر گوگل و.... فقط 200 هزار تومان
09374170175