حجت الاسلام تقی پور، در گفت و گو با گلستان 24:
الگو های جذاب الهی را، کجای زندگی مان گم کرده ایم
خداوند تعالی قبل از خلقت ما الگو هایی را برایمان آفریده که با درکشان حتی برای آن ها جان می دهیم. اما چرا امروز آن ها در زندگی مان این همه کمرنگند؟
حجت الاسلام تقی پور، فعال فرهنگی شهرستان کردکوی و مدیر مدرسه رستگاران، در مصاحبه اختصاصی با گلستان24، از ماه رجب و فاصله ای که با ارزش های دینی مان گرفته ایم می گوید:
وقتی خدا برای بخشیدن بندگانش بهانه می تراشد
رجب نهری است از نهر های بهشت و وجود تولد امام علی (ع) و مبعث رسول الله (ص) در این ماه، نشان دهنده بحث نبوت و ولایت است. ماه رجب یکی از ماه هایی است که حتی قبل از اسلام هم، خیلی به آن توجه می شد. به خاطر توجه خداوند عزیز عالم و فرشتگان، به این ماه توصیه زیادی شده است.
خداوند عزیز عالم در ماه های مختلف و به بهانه های مختلف، برای بشر فضایلی قرار داده است. به گونه ای برای مومنین و بندگانش موقعیت هایی را فراهم کرده است، تا دل از دنیا بکشند و به سوی او بیایند. این که خداوند می فرماید در فلان شب عبادت چند برابر ثواب دارد و یا فلان روز دعا کردن موجب بخشش تمام گناهان می شود، باعث می شود که ما خود به خود به خدا نزدک تر شویم.
الگو های الهی آنقدر جذابند که حاظریم برای آن ها جان بدهیم
اما چرا از مسائل غیر دینی بیشتر از مراسم دینی در دید هستند و استقبال بیشتری از آن ها می شود؟
خدای عزیز عالم، برای ما این که ما انسان ها، مسیر درستی را طی کنیم، قبل از خلق مان « الگو» خلق کرده است. تفاوت آن الگو ها با الگوهای اجتماعی امروز در این است که وقتی در دل این الگو ها قرار می گیریم، آنقدر برای ما جذاب هستند، که در انتها حاظریم برای آن ها جان بدهیم. در صورتی که هیچ الگویی در عالم خلقت این گونه نیست. یعنی الگو های امروزی و عشق های مجازی، درحدی نیست که طرف جان خود را برای او بدهد و این ادعا که من برای او می میرم، در مرحله عمل وجود نخواهد داشت و فقط بر زبان جاری است.
وقتی این همه الگو های ما خوب هستند، پس چرا به آن ها کمتر توجه می شود اما الگو های مجازی بیشتر مورد توجه هستند؟
خانواده اولین مقصر است
اولین علت این موضوع، خانواده ها هستند. خانواده هایی که باید از کوچکی مسیر درست را به بچه ها بیاموزند، توجهی به این موضوع نمی کنند. کجا می بینیم در مرحله ازدواج که یکی از مهمترین مراحل زندگی فرزندان است، پدر یا مادری به دخترش کتاب «آیین همسر داری» بدهد و یا کسی برای فرزندانش کتاب هایی مثل «اولین پیغمبر، آخرین خاتم» را تهیه کند؟ اگر همه این کتاب ها را می خواندند خود به خود الگو های رفتاری جامعه ما متفاوت می شد.
نگاه مان به مقدسات عتیقه ای است
دوم این که ما به مقدسات، به چشم عتیقه ای نگاه می کنیم. قرآن و اهل بیت را عتیقه ای نگاه می کنیم.خیلی آن ها را دوست داریم، همان طور که یک شئ عتیقه را دوست داریم و آن را هر جایی نمی گذاریم، برای ما خیلی مهم هستند. اما در مراحل مختلف زندگی، از آن ها هیچ استفاده ای نمی کنیم. در این نگاه عتیقه ای، قرآن و اهل بیت در صحنه زندگی ما نمی آیند. بنابراین ما شناختی از آن ها پیدا نمی کنیم.
یک مثل معروف است که طبق آن «یک نفر، دیگری را در حال گریه می بیند. از وی می پرسد چرا گریه می کنی و او می گوید من گرسنه هستم و نانی که در دست توست مرا به گریه واداشت. نفر دوم هم شروع کرد به گریه کردن. پرسید تو چرا گریه می کنی؟ گفت بخاطر گریه تو گریه می کنم. خواستم به تو بگویم گریه هر چه خواهی هست، اما از نان خبری نیست.» ما برای امام حسین (ع) خیلی گریه می کنیم اما از نماز صبح خبری نیست.
روحانیون هم مقصر هستند
علت دیگر، خود ما روحانیون هستیم. اما صادق (ع) فرمود: اگر زیبایی های سخنان ما را به مردم برسانید، مردم شیفته کلام و رفتار ما می شوند. ما روی منبر ها کوتاهی هایی کردیم. اکثر منابع در ماه محرم آنقدر صحنه کربلا را بیان می کنند، که حتی بچه های کوچک هم می دانند که برای حضرت اباالفضل(ع) و علی اصغر (ع) چه اتفاقی افتاده است. این موضوعات خوب و به جا هستند اما به قول شهید مطهری، باید یزید آن زمان را ول کنیم و یزید زمان خودمان را بشناسیم. اگر امروز بدی های آمریکا را به مردم نشان ندهیم، خود به خود گرایش مردم به بازیگران آمریکایی و فرهنگ و اقتصاد آن پیدا می کنند. امام حسین (ع) به ما آموخت در هر زمانی عاشورا، امام حسین و یزید هست. ما باید موقعیت شناس باشیم.
مردم فکر می کنند روحانیون تمام دین هستند
یکی از عللی که باعث شده است، ما زیبایی هایی هایی مثل ماه رجب را رها کنیم و به سمت زیبایی های ظاهری برویم، رفتار متدینین و روحاینیون است. مردم فکر می کنند ما تمام دین هستیم، و در صورتی که خلافی از ما سر بزند، کل دین را زیر سوال می برند و از آن فاصله می گیرند. مردم نباید ما را تمام دین بدانند. روحانیون همه دین نیستند. همه دین پیامبر (ص)، اهل بیت و مراجع تقلید هستند.
باید به این باور برسیم که اگر حرف قشنگی از کسی شنیدیم که خودش هم به آن حرف عمل نمی کند، ما به آن حرف قشنگ عمل کنیم. مثلا به ما آموختند که میان غذا آب نخوریم. زیرا برای معده ضرر دارد. وقتی با چند پزشک سر یک سفره نشستیم که دائم بین غذا آب می خورند، ما آب نخوریم. زیرا می دانیم این کار ضرر دارد. اگر بدانیم که دروغ و غیبت بد است اما یک روحانی آن را انجام می دهد، نباید آن را انجام دهیم. زیرا او همه دین نیست.
هدف زندگی خود را گم کرده ایم
خود ما هم یکی از علل این موضوع هستیم. برای مثال کدام دانشجوی رشته حسابداری یا مهندسی عمران را می بینیم، که در دین هم تحقیق کند؟ ما هدف زندگی خود را گم کرده ایم. فکر می کنیم باید درس بخوانیم تا کار کنیم و پول در بیاریم و زندگی کنیم. اما هدف خلقت این نیست! باید با همه این مسائل به بندگی خدا برسیم.
ما از کودکی جوری تربیت نمی شویم که درباره دین خود تحقیق کنیم. به ما گفته اند در اصول دین باید تحقیق کرده و در فروع آن تقلید کنیم. باید در رابطه با معاد و توحید تحقیق کنیم. این تحقیقات به ما کمک کنیم تا دید فکری و الگوی زندگی ما تغییر کند و لذت های ظاهری را انتخاب نکنیم.
درباره سیره ائمه مطالعه کنیم
این دینی که امروز ما داریم، از مطهری ها و رهبری ها داریم. به خانواده ها تاکید می کنیم، به همان اندازه که به سالروز تولد فرزندتان اهمیت می دهید که فلان هدیه را برای وی بخرید، یک کتاب کوچک سیره حضرت زهرا(س) برای دختر کوچکتان تهیه کنید. کتاب شهید مطهری درباره سیره ائمه اطهار(ص)، هنوز بعد از گذشت چندین سال، طراوت و زیبایی خودش را دارد. اگر این کتاب را بخوانیم، واقعا عاشق امیر المومنین (ع) می شویم. وقتی این عشق ها وارد زندگی شود و شیرین آن را حس کنیم، عشق ها و لذایذ زود گذر از بین خواهند رفت.
ارسال نظر