با بچه های جبهه، قسمت هشتم، شعبان کبیری:
در حال نماز بمب باران شدیم، حتی یک نفر هم زخمی نشد
آماده می شدیم برای مرحله چهارم بیت القدس. برویم تا خرمشهر آزاد شود. در حال نماز بودیم که بمب باران شدیم. اما حتی یک نفر هم زخمی نشد!
شعبان کبیری، رزمنده و راوی دفاع مقدس در شهرستان گرگان، در مصاحبه اختصاصی با گلستان24، از خاطرات شیرینش در زمان عمیات بیت المقدس و فتح خرمشهر می گوید:
« سال 1361، در مرحله سوم عملیات بیت المقدس، نیروهای رزمنده زیادی در ایستگاه حسینی حضور داشتند که برای مرحله چهارم این عملیات خودشان را آماده می کردند. آماده می شدند تا به سمت خرمشهر و شلمچه بروند.
دشمن نمی خواست خرمشهر را به این آسانی از دست بدهد. زیرا 34 روزبا تمام نیروهایش، برای فتح و محاصره آن وقت گذاشته بود. حتی صدام می گفت اگر ایرانی ها بیست سال هم بجنگند، نمی توانند خرمشهر را آزاد کنند.
یک خاکریز بزرگ ال مانند در آن منطقه وجود داشت. بچه های رزمنده به صورت گروهی و گردانی در آن اطراف استقرار پیدا کرده بودند و در پناه خاکریز بودند.
نزدیک های نماز ظهر شد. فرماندهان با نیروهای خودشان و هر گروهی به صورت جداگانه مشغول نماز جماعت شدند. نیروهای صدام از این فرصت استفاه کردند و ایستگاه حسینه را بمب باران کردند.
در آن منطقه حتی یک پداند هوایی هم وجود نداشت و آن ها خیلی پایین حرکت می کردند، اما هیچ کدام از بمب هایی که به زمین انداختند، به هدف اصابت نکرد. تقریبا همه با فاصله صد تا صدو پنجاه متری از خاکریز به زمین افتاده بودند.
یکی از بمب ها درست کنار خاکریز ال مانند افتاده بود. اما در آن منطقه حتی یک رزمنده هم حضور نداشت. اینجا ما امداد غیبی را به وضوح مشاهده کردیم.رزمندگان در حال نماز بمب باران شدند، اما حتی یک نفر از آنان حتی زخمی هم نشده بود.
دست یاری خداوند باعث شد، خرمشهر در عرض 48 ساعت آزاد شود. رزمندگان خیلی برای این فتح زحمت کشیدند. از عزیزی شنیده ام که در این زمان وقت هایی که دیگر خاکریزی نداشتند، حتی گاهی پشت پیکر شهدا سنگر می گرفتند تا بتوانند جنگند.»
ارسال نظر