این جمعه هم گذشت ؛ تو آقا نیامدی
ای آخرین توسل سبز دعای ما آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟ شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین… بی تو چه زود میگذرد هفته های ما...
باور بکن این شهر جای زندگی نیست تا ناخدایانند جای بندگی نیست
ایـن تـیره دلها از شقـایق سـر بـریدند ایـنها بـرای آخـرت ذلـت خـریدند
دیندارهای شهر ما در خواب رفتند اهل نماز و عشق بازی ها رفتند
دیگر کسی اهل دعا اهل صفا نیست دیگر کسی دنبال مردان خدا نیست
چشمی دگر از ترس داور غرق نم نیست بی دین ودنیا پیشگان در شهر کم نیست
هر راد مردی با غم وغصه قرین است هر اهل دل در شهر ما خانه نشینست
دیوارهای شهر ما را غم گرفته سجاده ها در خانه ها نم گرفته
آقا جان یا صاحب الزمان
دیگر کسی دلتنگ عصر جمعه ها نیست دیگر کسی در فکر یاد جبهه ها نیست
قرآن شده بازیچه یک مشت نامرد اسباب دکان ریای خلق بی درد
پیر غریب شهر از ما خسته گشته از نامرادی ها دو بالش بسته گشته
دنیا پر از شمر یزید عمر و عاص است یک روز اینجا عرصه حکم و قصاص است
باید بیاید آن که مرد آسمانهاست باید بیاید آن که فوق کهکشانهاست
باید بیاید عدل را بر پا نماید میزان عدل را با خودش معنا نماید
وقتی بیاید شهر پر جوش وخروش است صوت کلامش گوئیا بانگ سروش است
من منتظر تا فصل هم عهدی بیاید با ذوالفقار حیدری مهدی بیاید
میدانم که هنوز تو را نشناخته ام اما تو که ما را میشناسی تا بیشتر از این غرق دنیا نشده ایم بیا....بیا و به همه ی عالم ثابت کن که شیعه صاحب دارد و مولا...آقا جان ندیده چقدر دلمان برایتان تنگ شده مثل دلتنگی اربابمان حسین.....اللهم عجل لولیک الفرج.نذر قدومش 5 صلوات......