از خاطرات فتح خرمشهر، سید محسن مسلمی؛
«اگر کسی تیر خورد، صدایش در نیاید»
قرار شد اگر تیر شلیک کردند، همه به دیواره کانال بچسبیم و اگر کسی تیر خورد صدایش در نیاید که دشمن متوجه حضورمان نشود.
به گزارش گلستان24، سید محسن مسلمی، فعال فرهنگی کردکوی و رزمنده هشت سال دفاع مقدس، یکی از رزمندگانی بود که در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر حضور داشت. وی برای ما از بخشی از خاطراتش از آن زمان می گوید:
« دوازده کیومتری که از اهواز بیرون می آمدی، خط مقدم بود. عراقی ها به راحتی می توانستند با خمپاره 81 اهواز را بزنند.
شهید چمران دستور داده بود از کارون آب بکشند و آن جا بریزند تا عراقی نتوانند به راحتی با تانک پیش روی کنند. آن منطقه باتلاقی بود و آنقدر پشه داشت که ما شمالی ها هم که عادت داشتیم، دیگر کلافه شده بودیم. پشه هایش وحشتناک بود.
آن منطقه یک کانل داشت که شب ها آن جا کمین می کردیم. هر چند دقیقه یک بار، یک تک تیر انداز عراقی، گلوله ای داخل این کانال شلیک می کرد. یک دولول هم سر کانال بود که اگر شلیک می کرد، همه بچه ها داخل کانال قتل عام می شدند. شب عملیات قرار بود از این کانال رد شویم.
قرار شد اگر تیر شلیک کردند، همه به دیواره کانال بچسبیم و اگر کسی تیر خورد صدایش در نیاید که دشمن متوجه حضورمان نشود. دو تا آرپیجی زن هم داوطلب شده بودند که جلوتر از همه از کانال رد شوند که یکی از آنان شهید محمود کیا بود.
ماه قمری آن موقع هم تقریبا همین شب های شعبان بود. مهتاب ضعیفی هم می تابید. موقع رفتن ما که رسید، آسمان ابری شد و تا ما به سر کانال رسیدیم، تک تیر انداز حتی یک بار هم شلیک نکرد، این خیلی عجیب بود!
در مرحله دوم که حرکت کردیم، دیدیم عراقی ها از چند طرف محاصره شده اند. حدود هشتاد کیلومتر عقب نشینی کردند و الان پشت دروازه های خرمشهرند. ما به منطقه عمومی شلمچه رفتیم. عراقی ها پراکنده شده بودند. بمب های خوشه ای را روی خرمشهر می ریختند و ما از این فاصله آن ها را می دیدیم.»
مسلمی معتقد است، دست خدا یاور رزمندگان ما بود و توکل به او بود که باعث شد ما پیروز شویم. وی می گوید: در مقابل وسعت منطقه،امکانات دشمن و پشتیبانی هایی که می شد بچه های ما فقط یک جان داشتند که کف دستشان گذاشته بودند. امکاناتی نداشتیم. بچه ها دل به خدا بستند و پیروز شدند.
خدا خرمشهر را آزاد کرد...
خداقوت برادر