به بهانه اعلام حکم ضارب شهید خلیلی
تاوان سنگین غفلت مسئولین از امری واجب +فیلم
صدور حکم اعدام برای ضارب شهید خلیلی دلیل مهمی بر پایان دادن به بحث شهید محسوب شدن و یا نشدن شهید خلیلی است اگر چه جایگاه رفیع این شهید، نزد خداوند محفوظ است اما این دال بر تفسیر غلط تعریف از شهادت در کشور نمی شود.
به گزارش گلستان 24، در اوایل تابستان سال 90 که کشور با گرمای تابستان دست و پنجه نرم میکرد بحث حجاب و امر به معروف هم مجددا با آغاز فصل تابستان به روزهای داغ خود رسیده بود.باز هم کمتر شدن پوشش برخی از خانم های بد حجاب و بازهم بحث اینکه آیا گشت ارشاد بگیرد و ببندد یا خیر.اما در کنار این بحث های تکراری در تاریخ 25 تیرماه سال 90 در یکی از مناطق شرقی تهران برعکس روز یعنی در دل شب چند ارازل و اوباش پایشان را از گلیمشان درازتر می کنند و اقدام به سوار کردن زوری دو خانم می کنند تا هم به خواسته شوم خود برسند و هم شاید تذکری جدی به مامورین امنیتی بدهند که علاوه بر گشت ارشاد روزانه کار به جایی رسیده است که عملا گشت ارشاد شبانه هم لازم است.
اما این پایان کار ارازل و اوباش نبود چرا که در این میان جوانی از راه می رسد و طبق گفته خودش به دلیل دفاع از ناموس ایرانی و نه آمر به معروف و نهی از منکر به دل جمع ارازل و اوباش می زند و تاوانش را هم همان لحظه پرداخت می کند و با چاقویی شدیدا مجروح می شود.البته این هم پایان کار طلبه جوان و شجاع یعنی علی خلیلی نبود چرا که مجروحیت و بعدها شهادت وی بخش های زیادی از قسمت غیرت و تعصب داشته و یا نداشته برخی از مسئولین بیمارستان ها، برخی از مسئولین بنیاد شهید و برخی از مسئولین مسئول را تحت الشعاع قرار داد تا اینجا که برخی از مسئولین جمهوری اسلامی ایران را در تفکر سرد چرایی عدم حمایت از آمر به معروف و نهی از منکر آن هم بعد از 35 سال از انقلاب، فروبرد.
بعد از مجروحیت این جوان در حوالی ساعت 12 شب، دوستان وی در کلانشهر تهران تا ساعت 5 صبح با 25 اورژانس برای بستری شدن علی خلیلی سرو کله زدند اما در نهایت یک بیمارستان خصوصی در ازاء دریافت 6میلیون تومان حاضر به پذیرش و عمل این جوان در خون غلطیده شدند.
فردای آن شب، خبر این اتفاق همانند یک بمب در رسانه های مختلف منفجر شد و اینجا بود که برخی از مسئولین متوجه مظلومیت آمر به معروف و نهی از منکر این احکام ثانویه دین شدند و برخی دیگر از مسئولین هم متوجه سرخود شدن برخی از بیمارستان ها و برخی دیگر هم متوجه لزوم عدالت بیشتر و امنیت و تفسیر دفاع از ناموس.دفاعی که در برخی مواقع به علت رسانه ای نشدن موضوع کار خانواده های شهید در پیچ و خم اداری گیر می کند و این باعث می شود که خانواده داغدار علاوه بر داغ فرزند مشکلات و آسیب های اجتماعی را هم تحمل کند چرا که هیچ دردی فراتر از این برای یک خانواده شهید امر به معروف و نهی از منکر نیست که قاتل با قید وثیقه و یا از طرق مختلف آزادانه در شهر بچرخد و خانواده شهید هم به سختی به دنبال حق از دست رفته عضو خانواده خود باشد.عضوی که به علت احساس وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر خودش را به خطر انداخت.
شجاعت علی خلیلی و استفاده از این شجاعت در راه دفاع از ناموس ایرانی به قدری در دل همگان نشست که دیگر کسی نمی گفت"چیکار داشت به این کارا،مملکت پلیس داره قانون داره" و یا اگر هم شخصی چنین جمله ای و یا شبیه آن را زمزمه می کرد مورد تخطئه افراد دیگر قرار می گرفت.در کنار این مسائل بحث هایی نظیر جانباز بودن یا نبودن خلیلی و بعد از شهادت وی شهید بودن یا نبودن و همچنین اعدام و یا عدم اعدام ضارب وی از مهمترین بحث هایی بود که در نهایت به یک مطالبه اجتماعی تبدیل شد و عملا حس وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر را در دل های بسیاری از مردم بیدار کرد حسی که با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه با وجود اهمیت بسیار زیاد آن در یک جامعه اسلامی در حال رنگ باختن بود.
مطالبه ای که بعد از شهادت علی خلیلی در فروردین ماه سال 93 از دستور کار مردم و رسانه ها خارج نشد اما مشخص نشد که آیا این مطالبه اصلا در دستور کار مسئولین و متولیان فرهنگی قرار گرفت یا نه.با وجود اهمیت و جایگاه ویژه امر به معروف و نهی از منکر به نظر نمی رسد حتی با وجود این حوادث بازهم جایگاه امر به معروف و نهی از منکر آویزه گوش مسئولین شده باشد.اما بالاخره بعد از یک سال و دوماه از شهادت علی خلیلی حکم اعدام ضارب وی اعلام شد تا این حکم التیامی شود بر دل بسیاری از هموطنان که به نوعی درگیر این ماجرا و یا ماجراهای این چنینی بودند و از همه مهمتر التیامی شد بر دل همه مادرانی که جوانشان را در راه امر به معروف و نهی از منکر تقدیم کردند اما به علت رسانه ای نشدن موضوع رشادت فرزندشان و بسیاری از مسائل دیگر، همچنان در پله های پر تب و تاب قوه قضائیه به منظور گرفتن حق فرزند فقیدشان، در رفت و آمدند.
صدور حکم اعدام برای ضارب شهید خلیلی از چند منظر قابل بررسی است که اولین مورد آن پایان دادن به بحث شهید محسوب شدن و یا نشدن شهید خلیلی است اگر چه جایگاه رفیع شهید خلیلی در نزد خداوند محفوظ است اما این دال بر تفسیر غلط تعریف از شهادت در کشور نمی شود.
دوم اینکه، این حکم سبب تثبیت مطالبه عمومی و زنده شدن حس امر به معروف و نهی از منکر در کشور شد اما به نظر نمی رسد که تنها خواسته مردم و حس وظیفه آنها بتواند امر به معروف و نهی از منکر را به جایگاه ویژه و اصلی خود و آن جایگاه رفیعی که باید در جامعه اسلامی داشته باشد برساند چرا که این امر نیازمند همکاری و حمایت مسئولین است.قطعا تنها با تصویب قانون حمای از آمرین امر به معروف و شعار محکومیت ارازل و اوباش نه تنها چیزی عوض نمی شود بلکه ارازل و اوباش را گستاخ تر می کند.بعضا بعد از به شهادت رسیدن شخص امر به معروف کننده در دادگاه شاهد تهدید خانواده ها توسط ارازل بعد از آزادی وقت و آزادی نهایی آنها بوده ایم که این امر بیشتر ماجرا را دردناک می کند.
همه این عوامل نشان می دهد هنوز بسیار جا برای کار وجود دارد تا مسئولین و حتی مردم به جایگاه و اهمیت امر به معروف پی ببرند چرا که واقعا اگر ایستادگی شهید خلیلی رسانه ای نمی شد معلوم نبود اکنون قانونی برای حمایت از آمرین به معروف آن هم بعد از 35 سال تصویب می شد یا خیر و مشخص نبود که قلب مردم نسبت به این امر به تپش می افتد یا خیر.
از طرفی دیگر با صدور این حکم عدالت قوه قضائیه برای افرادی که پیگیر پرونده ضارب شهید خلیلی بودند بیش از گذشته شفاف شد البته در کنار آن این روزها برخورد قاطع قوه قضائیه با مفسدین اقتصادی و بند کردن ریز و درشت مفسدین در زندان طعم خوش نزدیک شدن به عدالت حداکثری را در جامعه زنده کرده است.
سوم اینکه، قطعا با صدور این حکم و با توجه به حساس بودن موضوع پرونده که به دلیل آمر به معروف و نهی ازمنکر بوده است حتما شاخک های رسانه های ضد انقلاب و فعالین کذاب حقوق بشر در داخل و خارج از کشور تیز می شود و در مرحله اول فشارهای رسمی و غیر رسمی خود را به منظور جلوگیری از اعدام به قوه قضائیه وارد می کنند و در صورت موفق نشدن و در مرحله دوم همه تلاش خود را به منظور ایجاد کمپین بخشش و مهربانی و رضایت خانواده شهید خلیلی آغاز می کنند.
در چنین شرایطی دو نکته قابل توجه است:
الف: قبل از هرچیزی باید توجه داشت که همه دلسوزی های ضد انقلاب چه در داخل و خارج از کشور برای قاتلین و خانواده آنها به منظور بهره برداری های سیاسی و تبلیغ بر علیه قاطعیت نظام جمهوری اسلامی ایران است و نه شخص قاتل و خانواده آنها.
ب: دین اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی حتی قبل از به دنیا آمدن موج سواران دروغین حقوق بشر به ریز ترین حق زندگی مردم اشاره کرده و امر قصاص را هم حق بازماندگان دانسته است و از طرفی دیگر به بخشش در قصاص هم اشاره داشته.
خداوند در قرآن کریم می فرمایند: الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ﴿۱۹۴﴾
این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتک] حرمتها قصاص دارد پس هر کس بر شما تعدى کرد همان گونه که بر شما تعدى کرده بر او تعدى کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است (۱۹۴)
البته خداوند مهربانی که در آیه 194 سوره بقره و برخی آیه های دیگر بر قصاص تاکید دارد در برخی آیه های قرآن کریم هم به بخشش و گذشت اشاره دارد.
َإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ ﴿۱۲۶﴾
و اگر عقوبت کردید همان گونه که مورد عقوبت قرار گرفتهاید [متجاوز را ] به عقوبت رسانید و اگر صبر کنید البته آن براى شکیبایان بهتر است (۱۲۶)
در این آیه نیز خداوند افراد را به صبر و شکیبایی دعوت می کند و می گوید صبر و شکیبایی از انتقام جویی بهتر است.همچنین در آیه 28 مائده نیز خداوند می گوید آن دسته از بندگانش که از او می ترسنداز انتقامجویی خوداری می کنند و در همه آیاتی از قرآن که مفهوم عقوبت دارد خداوند در ادامه آیه مومنین ار از انتقام جویی منع می نماید و به صبر و شکیبایی دعوت می نماید و تاکید می نماید که اگر این حکم اجرا نشود بهتر از اجرای آن است.اما این بخشنده و رحیم بودن خداوند دلیل نمی شود که عده ای با اهداف ضد اسلامی خانواده مقتول و قوه قضائیه را به منظور عدم اجرای عدالت تحت فشار قرار دهند و از آن مهمتر اینکه بخواهند با ژست مهربانی نکاتی که خداوند بزرگ به صورت جامع و کامل در قرآن به آن اشاره داشته را به مسلمانان گوشزد کنند.
چهارم اینکه اخیرا شاهد هستیم که خانواده های مقتول که داغدار عزیزانشان هستند در صورت صدور حکم قصاص برای قاتل عزیزشان از گروه های مختلف و با فضاسازی برخی رسانه ها به منظور بخشش تحت فشار قرار می گیرند و بعضا این فشارها به حد مجاب کردن آنها به بخشش منجر می شود که برخی از خانواده ها با احساسی شدن اقدام به بخشش قاتل می کنند.در حال حاضر و در رابطه با صدور حکم ضارب شهید خلیلی مبنی بر اعدام،خانواده شهید خلیلی به عنوان تصمیم گیرنده اصلی قصاص و یا بخشش ضارب بی رحم فرزندشان باید به دور از فضا سازی ها و فشارهای اجتماعی و سیاسی هرچه که صلاح می دانند عمل کنند و هرگز نباید تحت فشار موافقان و یا مخالفان قصاص قرار بگیرند و باید آنچه که دلشان رضا است انجام دهند چرا که خداوند هر دوراه(قصاص و بخشش) را در جلوی راه آنها قرار داده است.پس در چنین شرایطی روا است که رسانه ها و مردم این خانواده داغدار را برای هر تصمیمی تحت فشار قرار ندهند.
پنجم اینکه، شجاعت شهید خلیلی که در دفاع از ناموس ایرانی شعله ور شد و ماجرای بعد از آن که با گذشت نزدیک به چهار سال اکثر ایرانی ها از آن مطلع هستند می تواند درس عبرتی باشد اول برای مسئولین که بدانند آمر به معروف و نهی از منکر انقدر در جامعه اسلامی ایران غریب بود که کار داشت به جایی ختم می شد که ارازل و اوباش در جایگاه شاکی از آمرین امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرند. پس نمی توان شعار حمایت از امر به معروف و نهی از منکر را با شعار حمایت کرد چرا که این کار نیاز به اقدام عملی دارد، اقدام عملی ای که همه دستگاه ها و نهادهای فرهنگی مسئول را به صورت مستقیم وارد کند چرا که همانطور که اشاره شد تنها با تصویب قانون حمایت از آمرین در صحن علنی مجلس و شعار دادن هیچ مشکلی از قتل جوانان بی گناه ایرانی که قربانی زیاده خواهی های ارازل و اوباش و البته عدم قانون محکم و سفت و سخت برای مبارزه با قاتلان می شود، حل نخواهد شد.
و دوم برای مردم درس عبرت است که بدانند همچنان خون ایثار و فداکاری در رگ جوانان ایرانی می خروشد و همچنان ارازل و اوباش در صورت قلدری و قبح شکنی در برابر همین جوانان و البته تیغ تیز عدالت قرار می گیرند.
و اما در نکته پایانی بد نیست به این مسئله هم اشاره کنیم که با وقوع همه این اتفاقات و با مجازات ضاربین علی خلیلی شاید کار آنها به پایان برسد ولی با وجود بیش از یک سال از شهادت علی خلیلی بازهم این پایان کار شهید علی خلیلی و علی خلیلی ها نخواهد بود چرا که راه آنها در اجرای احکام ثانویه دین اسلام تا ابد در دل ها و قلم راویان تاریخ باقی خواهد ماند./فرهنگ نیوز
ارسال نظر