بررسی علت افت علمی کشور، فرید بنی عقیل، قسمت اول؛
دانشگاه، یک "بنگاه اقتصادی" شده است
آنکه دولتی است پول و بودجه دولت را میبلعد و اینکه مثلاً آزاد است پول دانشجو و خانواده او را!! دانشگاههای علمی و کاربردی هم همینطور ... مثل قارچ تکثیرشده است.
در پی ارسال نامه 4200 تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور به آقای روحانی و هشدار به وی مبنی بر افت علمی کشور، گلستان24، با فرید بنی عقیل، معاون سابق پشتیبانی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران، به گفت و گو می نشیند :
سلام جناب بنی عقیل. علت افت به وجود آمده در کشور چیست؟
با سلام صمیمانه از حسن توجه مسئولین محترم گلستان 24 که پیگیر مباحث علمی و فرهنگی کشور هستند تشکر میکنم. شاید اینگونه مطالب، مخاطب خودش را داشته باشد. اما بیشک به غنای فضای سایت شما خواهد افزود.
درباره سؤالی که در خصوص افت علمی در کشور مطرح نمودید باید عرض کنم ازاینگونه مباحث بارها و بارها در جوامع علمی و دانشگاهی در برنامههای رسانه ملی و اصحاب جراید مطرح گردیده و بعضاً پاسخ آن کاملاً روشن است. مشکل ما در این زنجیره، حلقه مفقودهای است که سعی دارد از کمند توجه و مسئولیت جاخالی کند! یا بهعبارتدیگر "کی بود کی بود من نبودم"!!
متولی اراده اجرایی و عملیاتی کردن حوزه دانش و علم، اغلب، مغلوب سیاستهای اقتضایی یکی دو سه، چهارساله است. تا بیاید بجنبد و بفهمد که باید چه کند! حوزه را تحویل یک گروه دیگر میدهد. سایه سیاستهای اقتضایی آنقدر سنگین است که فرد هر چه در این مدت هم قوی باشد و مدیر باشد بازهم سخت میتواند از این کمند سر خورده و در لابهلای کارهای سخت اجرایی و طاقتفرسا، بنشیند، نفس تازه کند ، افق را ببیند و بعد برگردد جای خودش را، دستگاه متولی را و زنجیره را ببیند و بسنجد که آیا به سمت افق بهدرستی در حال حرکت است یا نه!
فکر میکنم برای پاسخ به برخی از سؤالات شما باید بدون تعارف سخن گفت. آنوقت خواننده خودش قضاوت کند.
اجازه بدهید ازاینجا شروع کنم.
_ مرزبندی حیطه مبانی نظری با عملیات اجرایی
_ یارگیریهای سیاسی بدون عنایت به قابلیتهای علمی و مدیریتی افراد
_ فرهنگ پاچهخواری و خوش آمدنهای مفرط برخی از مسئولین از تعریف و تمجید
_ به کار گماردنهای خانوادگی و افراد کممایه در سمتها و پستهای مهم تصمیمگیری
_ عدم استقبال از نقد علمی و فنی و کارشناسی افراد خبره و همزمان شعار حمایت از نقدپذیری
_ ارائه فرصتهای خاص به افراد خاص و موفقیت لابیگری در مقابل قابلیت گری
اینیک معضل اجتماعی و ملی است و تقریباً پس از مسئولین ذیربط مشمول همه آحاد جامعه میشد.
خانوادهدوست دارد فرزندش تحصیلات عالی داشته باشد. داشتن تحصیلات عالی خودبهخود عزت اجتماعی میآورد. سیستم و دانشگاههای کشور هم به این پاسخ نیاز میدهند. خیلی کار ندارند که فارغالتحصیلان آنان چگونه جذب بازار کار میشوند. اصلاً شاید تحلیل درستی هم از نیاز جامعه نداشته باشند.
مردم نیاز به تحصیلدارند چون بالاخره یک فرد لیسانس یا بالاتر از ارج و قرب بالاتری نزد خانواده و جامعه برخورداراست. دانشگاهها هم به این نیاز پاسخ میدهند. شاید خیلی نشود بین این نیاز با مثلاً نیاز مردم به خودرو تفاوت قائل شد. مردم نیاز به خودروی مناسب دارند خودروسازان هم خودرو تولید میکنند و تحویل میدهند. حالا این خودرو چقدر استاندارد است چقدر با مسائل زیستمحیطی آشتی دارد چقدر امنیت صاحب آن را تأمین میکند ، خوب آنطرف هم همینطور.
لیسانس ، فوقلیسانس و ... تربیتکردهایم. چقدر کارا و مؤثرند؟ چقدر کار بلدند؟! چقدر بدرد جامعه میخورند. اصلاً چه درصدی جذب کار میشوند. چه بازخوردی دارند. اگر شانس رو بیاورد و جذب شوند چه تطابقی بین تحصیلات آنان با موضوع کار آنان وجود دارد؟ کدام دانشگاه رد فارغالتحصیلان خود را میگیرد؟ و آنان را رصد میکند!! فارغالتحصیل میکند و دیگر کاری با او ندارد! درد از همینجا شروع میشود دانشگاههای ما که اغلب مهارتآموزی نمیکنند! دانشگاه شده است یک بنگاه اقتصادی!!
آنکه دولتی است پول و بودجه دولت را میبلعد و اینکه مثلاً آزاد است پول دانشجو و خانواده او را!! دانشگاههای علمی و کاربردی هم همینطور ... مثل قارچ تکثیرشده است. اول حساب میکند از محل شهریه ثابت و ... چقدر نصیبش میشود بعد میرود سراغ اساتید ارزانقیمت! کلاسهای تنگ و ترش با کمترین هزینه. اصلاً حواله میدهند از راه دور فدایت شوم. ثبتنام کن وجه آن را پرداخت کن! کتابهایت را هم از جلو دانشگاه تهیه کن. هرچند وقت یکبار بیا خودت را به ما بنما! بعد از چند وقت مدرکت را بگیر و کلی افاضه به خانواده و جامعه ... خوب شما چه انتظاری دارید؟ وقتی دانشگاه و صنایع خودروسازی بر سر کسب پول رقابت میکنند چقدر به تولیدات خود جزء زرقوبرق آن توجه دارند؟! آنیکی اَُرد میدهد که دو میلیون خودرو تولید کرده است. اینیکی هم بوق میکند دو میلیون فارغالتحصیل داشته است. نه آن به کشتهشدگان حوادث جاده وقعی میگذارد که بعضاً عامل و مسببش خودش بوده است. نه اینیکی کار دارد که فارغالتحصیلانشان با چه مسائل و مشکلاتی در جامعه روبرو هستند.
به هر حال توقع یک لیسانسه دیگر با نوع توقع و نیازهای چهار سال قبلش کلی متفاوت شده است. کلاسش تغییر کرده و خواستههایش همینطور. شاید قبلاً رضایت به خیلی کارها میداد اما اکنون باید مراقب شان و منزلت خودش باشد.
خوب شما حالا دنبال جایگاه علم و یا احیاناً افت علمی در کشور میگردید؟!
از این مجمل حدیث مفصل میشود خواند. همین سرنخ رو بگیرید ببینید چه حلقههایی در این زنجیره به نجوا درمیآید!!
البته در مورد فوق یه وقتهایی هم معکوس میشود. یعنی شاهد بودم در طول زمان خدمتم افرادی مراجعه میکردند با مدرک تحصیلی بالا. برای کارهای خدماتی؛ و اصرار داشتند که به از بیکاری است. مخارج زندگی آنها را خورد کرده بود!! و حاضر بودند بهعنوان نظافتچی استخدام شوند بلکه از پس مخارج و شرمندگی زن و بچه درآیند.
بله. اما مشکل از کجاست؟ آیا محتوای درستی به دانشجویان ارائه نمی شود یا رتبه اساتید تقلیل یافته است؟
به نظرم از پاسخ همین سؤال اول میشود، جواب سؤالات بعد را متصور شد. اینکه آیا محتوای درسی به دانشجویان ارائه نمیشود یا رتبه اساتید تقلیل یافته است؟ بهتر است بگویم بهجای محتوای درسی! واحد درسی! واحد درسی ارائه میشود. مرتبه استاد بماند! این دانشجو که از آنطرف کشور میآید اینطرف کشور برای ادامه تحصیل ... ببیند با چه مسائلی روبرو میشود! فکر نمیکنم که لازم به باز کردن مسئله باشد. به جرات میگویم بخشی از معضلات فرهنگی و بدبختیهای جامعه امروز، مربوط به همان عواقب تصمیمگیریهای مسئولین آن روز است!
چه فرقی میکند مشکل ما اینجا نیست! اساساً بازنگری جدی در محتوای درسی و تطابق آن با نیازهای روز جامعه صورت نگرفته است! اغلب محتوای کتابهای درسی، اغنا کننده نیست نه دانشجو میداند که محتوای آن درس چه به دردش میخورد و نه استاد میداند که چرا آن درس را میدهد. در کجای جامعه این درس بدرد دانشجو میخورد. متکی به محفوظات ذهنی، درس را بخوان حفظ کن. نمرهات را بگیر. نظام واحدگیری اینگونه از قبل تعریفشده است. بیایید مقداری منصفانه ببینیم. کدام درس دانشگاهی بهواقع مبانی نظری و علمی را با مبانی عملیاتی و مهارتآموزی عجین ساخته است؟ بهجز برخی از رشتهها چون پزشکی و ... مابقی واقعاً جای تأمل دارد.
نمیخواهم اساساً عملکرد دانشگاهها را زیر سؤال ببرم. بلکه قطعاً توفیقات ارزشمندی هم در جامعه رقمزدهاند و منکر آن نیستم. خیلی از پیشرفتهای امروزی مرهون عملکرد همین دانشگاهها است دانشمندان هستهای ما محصول همین دانشگاهها هستند که برای ما عزتآفرین و افتخارآفرین هستند اما آیا واقعاً در یک جمع جبری در تراز ملی یا ادعای فراملی رضایتبخش است؟! در بین دانشگاهها هم میتوان نمره داد. یکی بسیار عالی، منظم هدفدار و با برنامه و بیاغماض. و یکی ....
ادامه دارد.....
ارسال نظر