دوتار ترکمن شهره عالم است
ثبت جهانی ساز تار به نام جمهوری آذربایجان، مسئولان میراث فرهنگی را به فکر واداشت تا سازهای ایرانی را پیش از آن که به نام همسایگان به ثبت برسند و جهان دست آوردهای هنر ایران را با نام همسایگانش بشناسد، به ثبت ملی برسانند.
به گزارش گلستان 24، ثبت جهانی ساز تار به نام جمهوری آذربایجان، مسئولان میراث فرهنگی را به فکر واداشت تا سازهای ایرانی را پیش از آن که به نام همسایگان به ثبت برسند و جهان دست آوردهای هنر ایران را با نام همسایگانش بشناسد، به ثبت ملی برسانند.
ترکمنها و موسیقیشان و باغشیهای قلندرشان را تمام جهان میشناسند. در میان بزرگ ترین محافل و مجامع بین المللی موسیقی جهان، شهرت دوتار نوازی ترکمن با شهرت موسیقی سنتی ایران برابری میکند.
باغشیها و آواز ترکمنی و نغمه دوتار در ترکمن صحرا به خودی خود موضوع مقالات و نوشتهها و مکتوبات زیادی شده است.ثبت جهانی ساز تار به نام جمهوری آذربایجان، مسئولان میراث فرهنگی را به فکر واداشت تا سازهای ایرانی را پیش از آن که به نام همسایگان به ثبت برسند و جهان دست آوردهای هنر ایران را با نام همسایگانش بشناسد، به ثبت ملی برسانند.
دو تار ترکمن نیز از این قائده مستثنی نبوده و سازی که قصه سالها رنج و مقاومت و کار و تلاش و اندوه و شادی و خلاصه همه زندگی ترکمن را در میان سیمهای مرتعش روایت میکرد، بر روی میز کار اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گلستان قرار گرفت تا به ثبت ملی برسد.
دوتار اما قصههای زیادی با خود به همراه دارد. تاثیر موسیقی و نوای این ساز تا آنجاست که در روایتهای تاریخی میگویند: «در حمله به ترکمن صحرا، وقتی خان خیره، برادر شوکور باغشی را به اسارت برد باغشی با پیروزی بر نوازنده دربار که آوازه چیره دستیاش همه جا پیچیده بود توانست برادرش را نجات دهد.»
باز هم قصهها میگویند که شوکور باغشی به سازش بیشتر از هر چیز دیگری عشق میورزید و آن را سازی میدانست که برای علی(ع) مینواخت. شوکور باغشی نقل میکند که دو تار را بابا قنبر مهتر علی (ع) ساخته است و برای همین این ساز صدایی چنان تاثیر گزار دارد.
شاه قربان قورچای سازنده و نوازنده دوتار میگوید: « بعضی سازها اسباب طرب هستند و موسیقی. اما دوتار ترکمن چیزی فرای همه اینهاست. بخشی از زندگی و هویت ترکمن است. اگر در هر کجای کشور نام قوم ترکمن را ببری سه کلمه را در کنار آن میشنوی .
دوتار، قالی و اسب! دوتار در طول سالهایی که در کنار این قوم بوده است، همه چیز را روایت میکند. هر گوشه و آوازی که نواخته میشود روایت از قصهای و حکایتی است که شاید کسی آن را نداند اما در صدای آن میتواند آن قصهها را حتی ببیند.»
قورچای فکر میکند که تاریخ سرزمین ترکمن در قلب نوای دوتار نهفته است و میگوید: «تاریخ سرزمین ما و زندگی ما با رنجها و دردها و همین طور شادیها و افسانههای زیادی همراه بوده است. موسیقی در هر قومی حافظ تاریخ آن است بدون آنکه آن را به شکل مستقیم بیان کند.
]شاید به همین دلیل است که میگویند آنجا که سخن در میماند موسیقی آغاز میشود. چرا که شاید نشود مثلا حس مردمی که در زمستانی سخت کوچ میکردند و همه زندگی خود را با خود به این طرف و ان طرف میکشاندند و یا قصه مردمی که در سرمای صحرا دور اتش کنار یکدگر مینشستند و افسانهها را برای هم تعریف میکردند را در کلمهها و واژهها تعریف کرد.
اما بی شک میشود با نوای موسیقی قلبهای انها را تکان داد و انها را درست در کنار همان آتش و در سالها قبل احضار کرد. موسیقی که در دوتار نواخته میشود در بسیاری از موارد همان موسیقی محزونی است که زنان ترکمن هم با خود زمزمه میکنند.»
او در پایان گفت و گویش از ضرورت ثبت دوتار ترکمنی در لیست آثار ملی میگوید: «ثبت اثری که در طول تاریخ حیات یک قوم باقی مانده است، قومی که ویژگیهای بدیعی دارد و به منزله یکی از خاص ترین خرده فرهنگ موجود در جامعه ایران به شمار میرود، حتی از ضروری هم ضروریتر است.
فراموش نکنیم دوتار نوازی برای همیشه رسمی پر رونق باقی نمیماند. همان طور که اکنون نیز مانند بسیاری از آیینهای ترکمنی به پررنگی گذشته نیست. پس نه تنها دو تار ترکمن را بلکه بسیاری دیگر از نمادهای زندگیهای قومی در ایران را باید ثبت و مستند سازی کرد.»
به راستی اما آیا میشود تصور کرد که روزی ترکمن صحرا صدای دوتار را همراه با آواز دلنشین باغشیهایش نشنود؟ فکر میکنم که هیچکدام از مردم ایران دوست ندارند که به این موضوع فکر کنند. چرا که انگار از ترکمن صحرا بی نوای اسرارآمیز دوتارش تنها بیایان میماند و بیابان./ ستاره حجتی -همشهری
ارسال نظر