بررسی محتوایی روزنامه های یکشنبه
دغدغه ماه عسل پول است نه مردم
روزنامه های یکشنبه موضوعات متنوعی را از افشای نیم میلیون سند درباره عربستان توسط ویکی لیکس و مصاحبه سخنگوی قوه قضاییه را در صفحه نخست خود پوشش داده اند.
به گزارش گلستان24،امروز یکشنبه، آخرین روز خرداد مصادف با شهادت چمران است، برخی از روزنامه ها به همین بهانه گزارش ها و یادداشت های را به رشته تحریر درآورده اند. از سوی دیگر انتشار اسناد عربستان سعودی توسط سایت افشاگر ویکی لیکس، دشمنی آشکار این رژیم را با ایران در برخی از اسناد آن آشکار کرده است.
حکم در دست اجرا/ شهدا نه بی رنگ بودند و نه بی رگ
روزنامه وطن امروز، با مدنظر قرار دادن مصاحبه دیروز سخنگوی قوه قضاییه و تشریح عملکرد یکساله قوه، موضوع پرونده مهدی هاشمی را که در مرحله اجرا قرار دارد به عنوان تیتر یک خود انتخاب کرده است: به گزارش «وطنامروز»، تشریح چرایی افزایش 10 ساله حبس مهدی هاشمی و وضعیت اجرای این حکم از جمله جزئیات مورد اشاره سخنگوی قوهقضائیه بود. محسنیاژهای تصریح کرد که پرونده مهدی هاشمی در دادسرا و در مرحله اجرای حکم است. حجتالاسلام محسنیاژهای در جمع خبرنگاران اظهار داشت: حکم مهدی هاشمی هنوز اجرا نشده اما در دادسرا و در مرحله اجرای احکام قرار دارد. محسنیاژهای در پاسخ به این سوال که چرا ورود رسانهای دستگاه قضایی در برخی مسائل از جمله حکم صادره برای مهدی هاشمی و مرخصی محمدرضا رحیمی از زندان ضعیف است، گفت: به طور قطع قوهقضائیه در مساله رسانه باید اهتمام بیشتری داشته باشد ولی چنانچه مسؤولی بخواهد از صبح تا شام گوش به صحبت روزنامهها و سایتها بویژه رسانههای ضدانقلاب فرا دهد از کار اصلی خود بازمیماند. آنها نیز همین را میخواهند و قصد دارند ما را به خودمان سرگرم کنند. وی با بیان اینکه از رسانهها درخواست دارم مسائل دستگاه قضا را درست تبیین کنند، افزود: بهعنوان مثال میگویند فلان کس که زندان است چرا به خاطر فوت همسرش به مرخصی آمده است؟ در حالی که از این دست محکومان کسی را یاد ندارم به خاطر فوت پدر، مادر یا همسرش به مرخصی نیامده باشد. حتی شده به صورت تحتالحفظ آشکار یا پنهان در این دست موارد افراد به مرخصی میآیند. معاون اول قوهقضائیه به موضوع مهدی هاشمی و مجازات تعیین شده برای وی اشاره کرد و گفت: در این ارتباط قبلا توضیح مفصل دادم اما امروز هم به یک بخشی اشاره میکنم.
وطن در ادامه آورده است: ما 2 قانون مجازات اسلامی داشتیم که قانون اول مربوط به قبل از سال 92 بود و قانون دوم نیز از اردیبهشتماه سال 92 اجرایی شده است. در قانون قبلی اینگونه بود که برای هر جرم یک مجازات در نظر گرفته میشد و فرد محکوم نیز باید مجازات را تحمل میکرد اما در قانون جدید که از اردیبهشتماه سال 92 اجرایی شده، اگر کسی تعدد جرم داشته باشد، مجازات متعدد صادر میشود ولی در مقام اجرا، اشد مجازات اجرا میشود. محسنیاژهای یادآور شد: مهدی هاشمی در کیفرخواست 12 اتهام داشت که قاضی برخی از این اتهامات را در هم ادغام کرد و در نهایت وی را در ارتباط با 3 جرم مجازات کرد. جرم اول اختلاس توأم با جعل بود که از 7 تا 10 سال مجازات داشت و قاضی دادگاه بدوی براساس قانون قبلی به 7 سال حبس محکوم کرد. جرم دوم نیز ارتشا بود که 5 تا 7 سال حبس داشت و قاضی براساس قانون قبلی به 5 سال محکوم کرد. یک مورد نیز جرائم امنیتی بود که 2 تا 5 سال حبس داشت و قاضی 3 سال حبس را در نظر گرفت که مجموعا 15 سال حبس میشود. یعنی اگر قرار بود طبق قانون قبلی اجرا شود باید 15 سال حبس اجرا میشد. معاون اول قوهقضائیه با بیان اینکه بسیاری از حقوقدانان معتقدند قانون جدید مجازات اسلامی نسبت به قانون قبلی اخف است، گفت: در مرحله تجدیدنظر، قاضی در ارتباط با اختلاس که مجازاتش 7 تا 10 سال بود براساس قانون جدید، مجازات اشد یعنی 10 سال را در نظر گرفت. در ارتباط با ارتشا که 5 تا 10 سال بود 10 سال را در نظر گرفت و در ارتباط با جرائم امنیتی که 2 تا 5 سال بود، مجازات اشد یعنی 5 سال را اتخاذ کرد که مجموعا 25 سال میشد. وی توضیح داد: طبق قانون قبلی باید 15 سال حبس اجرا میشد اما الان اشد مجازات که 10 سال است اجرا میشود لذا میگویند قانون جدید نسبت به قانون قبلی خفیفتر است. بنابراین در حکم مهدی هاشمی دادگاه تخفیف قائل نشده است بلکه مجازاتش از 15 سال به 25 سال افزایش یافته اما در مقام اجرا طبق قانون، اشد مجازات اجرا خواهد شد.
"شهدا نه بی رنگ بودند و نه بی رگ"، تیتر یادداشت انتقادی وطن امروز درباره حواشی تشیع پیکر شهدا و همچنین اظهارات هاشمی رفسنجانی درباره تحریم هاست: شهدا نه بیرنگ بودند و نه بیرگ؛ این را از وصیتنامههایشان میشود فهمید؛ این را از مقاومت با دستهای بستهشان میشود فهمید؛ و البته این را خیلیها نمیتوانند بفهمند. کسی که اگر رویش بشود - که میشود - 2 روز دیگر هم بعید نیست بگوید مشکل کربلا، ضعف در دیپلماسی بود و باید بهجای حرفهای شعاری و اقدامات افراطی همچون پاره کردن اماننامه شمر خبیث روی سرش، در مقابل سپاه کفر از دیپلماتهای کارآزموده استفاده میشد تا سرنوشت کربلا به طرز دیگری رقم میخورد، پیام شهیدان را هم بعید است دریابد...کسی که تا دیروز آقازادهاش برای شدت یافتن تحریمها بر ملت تلاش میکرد و حالا امروز یکباره خوابنما شده، به میدان سخن میپرد و از درآمدن پدر مردم از تحریمها سخن میگوید تا لابد به این بهانه بوی بد دست دوستی به سمت شیطان بزرگ دراز کردن کمتر شود، بعید است از پیام شهدا چیزی سر در بیاورد... این پیام را روزنامه خانوادگی فلان آقا که حاضر است شهیدان را عریان تصویر کند تا مبادا عکس امام روی پیراهنشان باشد نمیفهمد؛ عکس امام روی پیراهن یعنی راه امام؛ راه امام یعنی تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم؛ شرک و کفر یعنی آمریکای جهانخوار که امام تا آخرین روزها هم آن را شیطان بزرگ نامید؛ پس بهتر است شهدا را عریان و بیعکس امام تصویر کرد؛ چون در غیر این صورت مجبور میشوند برای این بخش دومش چارهای بیندیشند و لابد خاطرهای تک نفره از پشت درهای بسته با امام بگویند که امام اصلا با آمریکا مشکلی نداشت و آمریکا را شیطان بزرگ نمیدانست و آن همه فیلم و صوت، همه فتوشاپ است!
نویسنده در ادامه می افزاید: اما مردم چقدر خوب این پیام را درک کردند و به صحنه آمدند؛ چقدر خوب فریاد مظلومیت این شهیدان را در برابر جنایت آواکسهای آمریکایی که عملیات را لو داده بودند، شنیدند و به صحنه آمدند و هر چه فریاد داشتند بر سر آمریکا کشیدند...این وسط روزنامهای هم با عصبانیت از حماسه مردم تیتر زد که ای شهیدان ما فقط برای بدرقه شما آمده بودیمها! و یکی هم نیست که سوال کند شما اصلا مگر آمده بودی برادر؟! شمایی که تا قبل از این حماسه یک تیتر هم برای این شهدا نزدی که مبادا حماسهای آفریده شود و کسی شعار هیهات منا الذله سر بدهد، روز تشییع کجا بودی برادر؟! نمیدانم شاید داشتی در مدح ضریب همبستگی آب خوردن مردم با تحریمها آمارهای علمی از خود صادر میکردی یا شاید در حال سفارش مقاله درباره ارتباط نزدیک ازدواج جوانان و سوراخ لایه ازن با تحریمها و تاثیر تشنگی ماه مبارک رمضان در شرایط تحریم، به سر میبردی؛ نمیدانم! فقط میدانم هر کسی پیام شهدا را درک نمیکند... شهدایی که فرقشان با تمام کشتگان تاریخ این بود که نه بیرنگ بودند و نه بیرگ!
روزنامه وطن امروز به سراغ عبدالحمید فخیم جو، مبارز انقلابی رفته که در ماجرایی سیلی بر صورت بنی صدر نواخته بود: از همان پاسخی که به دکتر- بازجوی ساواک- داده بود، معلوم بود تا آخر پای حرفش میماند. در پاسخ به پیشنهاد مدیریت کاخ جوانان شاه در شمال شهر و بیخیال شدن ادامه مبارزه گفته بود: «من اگر مدیر آنجا شوم، میتوانم در آنجا برای امام حسین(ع) عزاداری کنم؟» این برخوردش باعث شد بازگردد زندان، بیشتر کتک بخورد و فحش بشنود از ماموران ساواک اما میگوید: به گره خوردن زلفش با امام حسین(ع) میارزد. میگوید: هرکسی زلفش به امام حسین گره بخورد، هر جای عالم برود و پای هر میزی مثلا با 1+5 بنشیند، مطمئن است، چون پای اعتقاداتش خواهد ایستاد. «عبدالحمید فخیمجو» مبارزی که از پیش از انقلاب تا امروز انقلابی زندگی کرده خاطرات فراوانی از زندانهای شاه، کمیته استقبال حضرت امام، مدرسه علوی، دولت موقت، غائله کردستان، بنیصدر و حضور در دادستانی انقلاب و جنگ دارد. فخیمجو کسی است که در دوره ریاستجمهوری بنیصدر به خاطر اینکه وی به حضرت امام توهین کرده بود، با سیلی زیر گوشش نواخته بود. به طوری که به نقلی تا پای اعدام هم پیش رفت.
فخیم جو درباره سیلی زدن به بنی صدر گفته: قرار بود بعدازظهر برود سالن فدراسیون سخنرانی داشته باشد. بعد ناهار من دیدم موقعیت خوبی است، حالا که آمده بروم و هلیکوپتر را بگیرم، چون لازم داشتیم برای اردوگاه و شرایط غیرمترقبهای که پیش میآمد و هم به خاطر درگیری با اشرار؛ میخواستیم بتوانیم از بالا آنها را تعقیب کنیم، هم محلشان را بیابیم هم اگر حادثهای پیش آمد سریع بتوانیم مرکز را خبر کنیم، چون وسایل ارتباطی نبود. جادهها هم بشدت خراب بود. خلاصه! رفتم بنیصدر را ببینم، محافظهایش منعی نکردند چون مرا میشناختند و میدانستند من فرماندارم. رفتیم تو، ناهارش را خورده بود و داشت گریپفروت میخورد. رفتیم و نشستیم و سلام کردیم، گفت سلام علیکم، گفتم من فرماندار اینجا هستم. گفت من فکر کردم اینجا فرماندار ندارد. داستان را برایش گفتم. اردوگاه را و اینکه با اشرار هم درگیر هستیم و... اینکه تا حالا 5 شهید دادیم و گفتم: بر همین اساس میخواستم از شما درخواست کنم دستور بدهید یک هلیکوپتر اینجا آماده باشد اگر مشکلی پیش آمد، ما بتوانیم از هوا هدایت کنیم جریان و کار را. در همین حین که داشتم اینها را به بنیصدر میگفتم، منافقین هم داشتند دوربینها را آماده میکردند برای فیلمبرداری. شروع کرد به صحبت، دقیق یادم نیست اما چرت و پرت گفت.دیدم به خانواده شهدا توهین کرد و به واژه شهید هم توهین کرد و میگفت این آخوندها دارند سر شما کلاه میگذارند، شهید دیگر چیست، شما اشرار را انگولک میکنید، بعد به امام توهین کرد.بله! تازه بدتر از اینها را گفت. هی میگفت: من 11 میلیون رای دارم. رئیسجمهور باید استقلال داشته باشد. یعنی چه هر روز از من توضیح میخواهند و از این حرفها. من گفتم این حرفها چه ربطی به من دارد آقای رئیسجمهور؟! من فقط یک هلیکوپتر میخواهم. این ولکن نبود. آنقدر چرت و پرتها را ادامه داد و گفت: کدام شهید؟! میفرستند جوانهای مردم را به کشتن میدهند به اسم شهید. خلاصه امام(ره) را برد زیر سوال. من هم داشتم گوش میدادم، تعجب کرده بودم، پشیمان هم شده بودم. میگفتم عجب کاری کردیمها. چرا همچین چیزی ما گفتیم، خیلی خودم را سرزنش کردم. دیدم خیلی دارد حرافی میکند، تا اینکه گفت: هرچه میکشیم از دست امام است. دیگر دست خودم نبود، نفهمیدم، گفتم گور پدر همه چیز چه میخواهد بشود مگر، ما که چیزی نداریم، یک دوچرخه داریم، صبح تا شب هم که داریم کار میکنیم، همین را هم نداشته باشیم؛ خواباندم در گوشش، اصلا تصورش را نمیکرد، گیج شده بود. آقای باهنر داشت از لای در نگاه میکرد تا دید آمد جلوی مرا بگیرد من یک لگد هم انداختم که خورد پشت ران بنیصدر که دیگر دست و پای مرا گرفتند و بردند. باهنر به من گفت چه کار داری میکنی... یک حرفی زد که ما شوکه شدیم؛ گفت امام تازه قلبش خوب شده، امام(ره) از دست همین فاسدان ناراحتی قلبی پیدا کرده بود دیگر، گفت اگر امام(ره) ماجرا را بفهمد خدای نکرده دوباره قلبش ناراحت شود شما چه خاکی بر سرت میریزی، که من یکهو شوکه شدم.خلاصه! بنیصدر رفت و سخنرانی کرد، علیه ما حرف زد و برگشت تهران و در هیات دولت گفت: بگیرید دادگاهیاش کنید و طبق قانون با طرف(یعنی من) عمل کنید. آن موقع هنوز یک قانونی بود که توهین به شخص اول مملکت مجازاتش اعدام بود. خدا بیامرز زوارهای زنگ زد به من گفت: پدر رجایی را درآوردی! گفتم چطور؟ گفت: در این جلسه این مرتیکه آنقدر اصرار داشت که رجایی به تعویق انداخت.رجایی خیلی سعی کرد این قانون زمان طاغوت را درباره شخص اول مملکت پیگیری بکند که در نهایت آقای هاشمی که آن موقع رئیس مجلس بود با دو فوریت این قانون را برداشتند.
احمدی نژاد چرا راستراست راه میرود؟
روزنامه اصلاح طلب آرمان امروز، در یادداشتی به بررسی عملکرد وزارت کشور در دوسال نخست دولت روحانی پرداخته و آن را با وزارت عبدالله نوری در دوران اصلاحات مقایسه کرده است. نویسنده شجاعت و جسارت نوری را یکی از شاخص های اصلی موفقیت وزارت کشور در دوره وی دانسته: در اکثر وزارتخانههای دولت یازدهم هماهنگی و همراهی در راستای تحقق وعده دولت به مردم محقق شده و کمتر کسی است که از ناهماهنگیهای منجر به رفع مشکلات در وزارتخانهها گلایه داشته باشد اما یک وزارتخانه است که هنوز در موردش اما و اگرهایی وجود دارد؛ وزارتخانهای که زیرمجموعههایش ارتباط مستقیم با مردم و امور اجرایی هر استان دارد که آن هم وزارت کشور است. زمانی که عبدالرضا رحمانیفضلی از سوی رئیسجمهور بهعنوان وزیر کشور معرفی شد برخی این سوال را مطرح کردند که آیا مشی او با رویکرد سایر وزرای معرفی شده همخوانی دارد که رحمانیفضلی در مناسبتهای مختلف این اطمینان را داد که همراستا با برنامهها و اهداف دولت گام برخواهد داشت. یکی از مهمترین وظایف وزارت کشور انتصاب استانداران است چرا که آنها نقش اصلی را در اجرای برنامههای دولت در هر استان بر عهده دارند و طبیعتا همسو بودنشان با برنامههای رئیسجمهور و وزیر از درجه بالای اهمیت برخوردار است. اما انتخاب استانداران از سوی رحمانیفضلی موجب گلایههایی شد چراکه برخی از آنها منتسب به دولت قبل بودند و منتقدان با ذکر این موضوع که اگر قرار بود سیاستهای دولت قبل در استانها اجرا شود چه نیازی به خلق حماسه 24 خرداد بود، نارضایتی خود را نشان دادند.برخی گمانهها درمورد حضور و فعالیت استانداران غیرهمسو با دولت یازدهم زمانی تقویت میشود که افرادی از انتصاب استانداران و فرمانداران با نظر نمایندگان مجلس خبر میدهند که البته وزیر کشور و معاونان وی بارها این موضوع را رد کردهاند اما سکوت نمایندگان درباره اتفاقات استانها این تکذیب را زیر سوال میبرد چراکه در اوایل آغاز به کار رحمانیفضلی انتقادات زیادی از سوی نمایندگان روانه این وزارتخانه کرد اما به یکباره فضا آرام و دیگر نمایندهای منتقد انتصابات وزیر کشور نشد. از سوی دیگر زمانی که بحث اصلاح کابینه مطرح شد، نخستین نامی که پیشنهاد شد رحمانیفضلی بود چراکه مشی او مورد انتقادات بسیاری به جز نمایندگان مجلس بود.
آرمان در ادامه نوستالژی وزارت کشور نوری را یادآوری کرده است: شجاعت و صراحت از ویژگیهای وزرای موفق است چنانکه وزرای دولت اصلاحات از این ویژگیها برخوردار بودند ازجمله عبدا... نوری که در قامت وزیر کشور حاضر نشد در برابر فشار برخی نمایندگان برای انتصابها کوتاه بیاید و طبق میل آنها استانداران را منصوب کند. او در گفتوگو با «اندیشه پویا»، اینچنین از فشار برای دخالتها در انتصابها و استیضاح و برکناری خود گفت: «آنچه در تغییر عملکرد من وجود داشته از نظر خود من بیشتر به خاطر تغییر دولت بوده است. اتفاق خاص دیگری در اندیشه من نیفتاده است. رویکرد رئیس دولت اصلاحات با رویکرد رئیس دولت سازندگی فرق داشت و من تحتتاثیر این رویکرد برنامهام در وزارت کشور را پیش میبردم. به لحاظ فکری هم در نظر داشته باشید که در دولت آقایهاشمی هم تحمل نشدم و لذا بعد از پایان یک دوره به من گفتند التماس دعا! برای همین وقتی رئیس دولت با اصرار فراوان مرا مجبور کرد از مجلس پنجم بیرون آمده و به وزارت کشور بروم خودم و خیلی از دوستان با بیرون آمدن از مجلس مخالف بودیم و این تصمیم را صحیح نمیدانستیم. وقتی انتخاب من برای وزارت کشور نهایی شد، گفتم دوره وزارت کشور من شش ماه خواهد بود و من را در مجلس از دست میدهید. آنجا گفتم اگر این برنامههایی را که در ذهن رئیسجمهور است، بخواهم جلو ببرم با این مجلس نمیشود. علتش این بود که اولین مساله وزارت کشور انتخاب استانداران بود متناسب با آنچه رئیس دولت میخواست. میتوانستیم دو کار انجام دهیم؛ یکی اینکه بگوییم ما تغییر نمیدهیم و استانداران دوره قبل باقی بمانند. دیگر اینکه وزیر کشور جدید متناسب با توقعات مردمی که دوم خرداد رای داده بودند، استاندارانی متناسب با شرایط جدید انتخاب کند. اما این هم از طرف بسیاری از نمایندگان مجلس قابل پذیرش نبود. آنها بهشدت فعال بودند که فعلا استاندار تغییر نکند و اگر قرار است تغییر کند، استانداری مطابق میل خودشان سر کار بیاید. برای من مهم این نبود که بیشتر از شش ماه سر کار بمانم برایم مهم این بود که به انتظارات مردم پاسخ مثبت داده شود.» وی درمورد تصمیم نهایی خود تصریح کرد: «فکر کردم باید خواستههای مردم را محقق کنم. نمیخواهم بگویم هر اقدامی که کردم درست بوده شاید امکان داشت برخی از استانداران را از افراد میانهروتر انتخاب کرد ولی بعید بود طرف مقابل با این میانهروها قانع شود. احساس میکرد اشتباه شده که در دوم خرداد این جریان رای آورده و همان مسیر قبلی باید ادامه پیدا کند در برخی موارد میشد حد وسطی را پیدا کرد به شرطی که طرف مقابل به حد وسط راضی میشد.» شایعه شده بود که نوری پس از نطق در مجلس به انتقادات و اظهارات نمایندگان بها نمیدهد و بلافاصله آنجا را ترک میکند که خودش این موضوع را قبول ندارد و گفت: «این را به یاد ندارم که به مجلس میرفتم و بلافاصله بیرون میآمدم و به حرفها و انتقادات گوش نمیدادم موردی را مشخصا یادم هست که بعد از سوال یکی از نمایندگان نشستم و بین برخی نمایندگان موافق و مخالف مشاجره شدیدی صورت گرفت تا جایی که به درگیری فیزیکی کشیده شد و من همچنان نشسته بودم. راجع به ریاست مجلس هم از قبل به من گفته شده بود که کاندیدا نشوید و من هم کاندید نشدم ولی از قبل گفته بودم که اگر کاندیدا نشدم چون تمام دوستان ما در داخل و بیرون مجلس و خبرنگاران برایشان مسجل است که فردا در انتخابات ریاست مجلس من کاندیدا هستم هیچ راهی ندارم که اگر از من سوال شود بگویم به من گفته شده که کاندیدا نشوم.»
آرمان در مصاحبه با حجت الاسلام سیدرضا اکرامی به انتقاد از سیاست دولت قبل و احمدی نژاد پرداخته و موضوع حواشی سخنرانی روحانی در حرم مطهر امام را نیز بررسی کرده است: حجتالاسلام سیدرضا اکرمی، رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری، مشاور عالی وزیر کشور، عبدالرضا رحمانیفضلی در امور روحانیت و رئیس شورای فرهنگی وزارت کشور است. وی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، دبیر سابق جامعه وعاظ تهران و نماینده دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم و هشتم مجلس از شهرهای سمنان و تهران است. اکرمی در گفتوگو با «آرمان» درباره بازداشت حمید بقایی، معاون اجرایی دولت محمود احمدینژاد عنوان میکند: «جزئیات اتهامات آقای بقایی اعلام نشده و به همین دلیل نمیتوان با قاطعیت در این زمینه اظهارنظر کرد. با این وجود بنده ریشه این مشکلات را در رفتارها و سیاستهای آقای احمدینژاد میدانم که با برخی قانونگریزیها و تصمیمات شتابزده در هشت سال گذشته زمینه را برای فعالیت برخی افراد مهیا کرد. بنده گاهی پیش خود فکر میکنم چرا آقای احمدینژاد «راست راست» راه میرود». وی همچنین درباره اتفاق رخداده در حین سخنرانی آقای روحانی در حرم حضرت امام(ره) خاطرنشان میکند: «به نظر من ما باید به صورت ریشهای با این مساله برخورد کنیم.جزئیات اتهامات آقای بقایی اعلام نشده و به همین دلیل نمیتوان با قاطعیت در این زمینه اظهارنظر کرد. با این وجود بنده ریشه این مشکلات را در رفتارها و سیاستهای آقای احمدینژاد میدانم که با برخی قانونگریزیها و تصمیمات شتابزده در هشت سال گذشته زمینه را برای فعالیت برخی افراد سودجو مهیا کرد. آقای احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور ملت ایران و منتخب مردم به هرحال در طول هشت سال گذشته خدماتی را نیز انجام داده است. نباید به این شکل باشد که در ارزیابی دولت گذشته فقط به نکات منفی آن توجه کنیم و از نکات مثبت غافل شویم. با این حال آقای احمدینژاد«خودمحور» بود و با تصمیمات آنی گاها قانون را نادیده میگرفت. نکته دوم اینکه احمدینژاد برخی حرمتها را رعایت نمیکرد. نکته سوم اینکه احمدینژاد به شکلهای مختلف رویکردی پوپولیستی داشت و با شعارها و اقداماتش مردم را جذب میکرد. بنده گاهی پیش خود فکر میکنم چرا آقای احمدینژاد «راست راست» راه میرود؟
اکرامی در ادامه گفته: مردم باید نسبت به اتفاقاتی که در هشت سال گذشته رخ داده آگاهی پیدا کنند. احمدینژاد در طول هشت سال گذشته بارها عنوان میکرد: «لیست اسامی مفسدان اقتصادی در جیب من است». وی این شعارها را هیچوقت عملی نکرد. در نهایت هم مشخص نشد احمدینژاد لیست مفسدان اقتصادی را کجا برد؟ معلوم نشد چرا برخی مفسدان اقتصادی در دولت وی حضور داشتند؟ احمدینژاد در زمانی که بهتازگی بهعنوان رئیسجمهور برگزیده شده بود با صدای بلند عنوان میکرد که با تمام مفسدان اقتصادی مبارزه خواهم کرد و ریشه فساد را خواهم کند. این درحالی بود که وی در عرصه عمل حتی با یک نانوای متخلف هم برخورد نکرد. احمدینژاد «شخصمحور» بود.
دربست اوین
روزنامه سیاست روز، با تیتر " دربست اوین"، به اظهارات اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه درباره مهدی هاشمی واکنش نشان داده است: سخنگوی قوه قضائیه روز گذشته در نشست خبری با نمایندگان رسانهها درباره پرونده مهدی هاشمی و همچنین روند اجرای این حکم گفت: «حکم آقای مهدی هاشمی قطعی شده است ولی هنوز به مرحله اجرا نرسیده است.» حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای اضافه کرد که «این حکم در مرحله ابلاغ در دادسرای تهران قرار دارد» به این ترتیب باید به همین زودیها منتظر اجرای حکم و انتقال این آقازاده به یکی از بندهای زندان اوین باشیم. جایی که همین چند وقت پیش میزبان برخی مسئولان دولت قبل بود. به این ترتیب آقازادهای که برخیها معتقد بودند، هیچ جرمی مرتکب نشده و «بدون هیچ دلیلی تعداد زیادی اتهام درست کرده بودند» باید کمکم چمدانش را برای یک سفر ۱۰ ساله ببندد و راهی زندان شود. هرچند زندان اوین هم در یکی از نقاط شمالی تهران قرار دارد، اما به قول معروف دانه فلفل سیاه و... . حالا آقازادهای که در هرجلسه دادگاهش به همراه اعضای خانواده میآمد و «برخیها» هم به دنبال شانتاژ بودند تا او را مبرا از جرم و خطایی نشان دهند، باید آماده شود تا از این پس برخی نزدیکانش را توی اتاق ملاقات ببیند. پرونده مهدی هاشمی در حال بسته شدن است و براساس حکم دادگاه تجدیدنظر و تائید مسئولان قوه قضائیه وی باید ۱۰ سال پیشرویش را در زندان سپری کند. اقدامی که اگر ایدهآل نباشد، قطعا گام بلندی برای برخورد با «دانهدرشتها» و «کلهگندهها» خواهد بود.
سیاست روز با انتشار اسناد ویکی لیکس درباره فعالیت ها و اقدامات منطقه ای و بین المللی آل سعود، گزارشی را پیرامون آن تهیه کرده است: اسناد ویکی لیکس که به تازگی درباره عربستان منتشر گردیده پرده از این دروغ پردازی برداشته است. لازم به ذکر است کشورهای غربی که از افشای این اسناد هراس داشتهاند برای اهمیت زدایی از آن در طی هفتههای گذشته در حوزه رسانهای به ابعادی از نقش منفی عربستان در منطقه پرداختهاند تا چنان وانمود سازند که اسناد ویکی لیکس اسناد جدیدی نمیباشد و رسانههای غربی و حتی مقامات غربی پیش از این درباره اقدامات عربستان هشدار داده بودند. این جوسازی رسانهای در حالی صورت میگیرد که اسناد ویکی لیکس شامل نیم میلیون سند است که ابعاد بسیار وسیعی از بحران سازی سعودی و متحدانش را رقم خواهد زد. به عنوان نمونه طبق اسناد جدیدی که پایگاه افشاگر ویکیلیکس منتشر کرده است عربستان طرحی برای حمایت از تحریک گروههای سنی داخل عراق برای اقدام علیه دولت نوری مالکی داشته است. در این مورد عقیده کمیته بر آن است که در مرحله اول بر اساس دو محور حرکت شود:۱ ـ محور قبایل و عشیرهها، بر ما لازم است که با رهبران قبایل و شیوخ آنها تماس برقرار کنیم و با استفاده از مال و دیگر وسایل آنها را جذب و تایید آنها را برای عربستان وسیاستهایش کسب کنیم.
سیاست در ادامه گزارش آورده: حرکت در محور شخصی و انتخاب افرادی که از معرفت و شناخت واقعی مسائل برخوردار هستند و قدرت تاثیر گذاری و قدرت اقناع دیگران را دارند؛ تا با ارسال آنها به مناطق شیعهنشین و دیگر مناطق آنها را قانع و حمایت آنها را جذب کنند.محور دوم: شامل دعوت از شخصیتهای تاثیرگذار در زمینه دینی، علمی، سیاسی و فرهنگی برای حضور در مناسبهای فرهنگی و علمی در عربستان است تا به این وسیله تماسها ادامه پیدا کند و روابط محکم و دانش و تجارب منتقل شود.محور سوم: اهمیت هماهنگی بین وزارت خارجه و دستگاه اطلاعاتی در مورد گزارشها از اوضاع عراق.همزمان با سومین سال پناهنده شدن جولیان آسانژ به سفارت اکوآدور در لندن، پایگاه اینترنتی ویکی لیکس، نیم میلیون سند سری وزارت امور خارجه عربستان سعودی را منتشر کرد.در سندی دیگر به درخواست دو نماینده جریان چهاردهم مارس لبنان برای برخوردار شدن از حمایت مستقیم عربستان اشاره می کند. هراس سعودی از این اسناد زمانی آشکارتر میشود که وزارت خارجه عربستان از شهروندان این کشور خواست که اسناد منتشر شده از سوی ویکی لیکس را مطالعه و منتشر نکنند. خبر دیگر از عربستان آنکه منابع رسانهای از وقوع چندین انفجار مهیب در «أبها» واقع در جنوب عربستان خبر دادند.بر اساس این گزارش، این انفجارها موجب هراس شدید ساکنان این منطقه و آواره شدن چندین خانواده شد. در همین حال جنبش معارض عربستانی موسوم به «آزادگان نجران» اعلام کرد که موفق شده کنترل یک پایگاه نظامی سعودی در منطقه نجران را به دست گیرد.این جنبش همچنین اعلام کرد: در منطقه «خباش» که تقریبا در ۱۰ کیلومتری جنوب مرکز نجران واقع شده، با نظامیان سعودی درگیریهای شدیدی داشته است. عربستان اکنون با موجی از بحرانهای داخلی و شکستهای منطقهای و جهانی مواجه شده است که تحولات یمن نمودی از آن است.
"چارچوبی که باید رعایت شود"، تیتر یادداشت روزنامه سیاست روز درباره مذاکرات ژنو میان نیروهای انصارالله حزب الله و جامعه جهانی است که با کارشکنی عربستان سعودی بی نتیجه پایان یافت: مذاکرات ژنو درباره یافتن راهکار سیاسی درباره یمن در حالی برگزار گردید که محور اصلی آن را برقراری آتشبس در ماه مبارک رمضان تشکیل میداد که در نهایت نیز به دلیل کارشکنی عربستان بی نتیجه پایان یافت. سازمان ملل در حالی تلاش کرده تا به برقراری ثبات و امنیت در یمن بپردازد که برای تحقق این مهم چند نکته اساسی مطرح میباشد. بررسی کارنامه یمن نشان میدهد که این کشور در دو حوزه با تهدید امنیتی مواجه است. اولا حملات ائتلاف سعودی ـ آمریکایی است که در طول سه ماه اخیر شدیدترین جنایات را علیه یمن صورت دادهاند چنانکه در ایام ماه مبارک رمضان نیز از بمبهای خوشهای برای کشتار یمنیها استفاده میکنند آمارها نشان میدهد در تجاوزات سعودیها به یمن، صدها نفر شهید و زخمی شدهاند و زیر ساختهای این کشور به کلی ویران شده است. ثانیا گروههای تروریستی از جمله القاعده در یمن فعالیت گستردهای دارند به گونهای که بخشی از جنایات و نابسامانیهای جاری در این کشور برگرفته از گروههای تروریستی میباشند چنانکه پنجشنبه چندین مسجد در حملات تروریستی تخریب و چندین نفر شهید و زخمی شدند. با توجه به این شرایط برای برقراری ثبات در یمن صرفا برقراری آتشبس کافی نمیباشد بلکه باید اقداماتی موثر برای حل این دو چالش برداشته شود.
نویسنده در ادامه عنوان کرده: در باب عربستان فشار مجامع جهانی برای عقبنشینی این کشور از ادامه تجاوزات به یمن امری ضروری است. کشورهای غربی که به تسلیح عربستان میپردازند باید به این امر پایان داده و حتی از ظرفیتهای خود برای اعمال فشار بر عربستان برای پایان دادن به حملاتش به یمن بهره گیرند. اما در باب گروههای تروریستی در یمن مولفه نخست خودداری کردن از تسلیم این گروهها است گزارشها نشان میدهد که برخی کشورهای عربی و غربی رسما به ارسال تسلیحات برای این گروهها میپردازند و حتی برخی از سران این گروهها که در زندانهای آمریکا بودهاند آزاد گردیدهاند. در مرحله دوم کارکرد جهانی در قالب حمایت از مبارزان با تروریستها استوار گردد. کمیتههای مردمی با محوریت انصارا... در کنار ارتش یمن تمام تلاش خود را برای مبارزه با تروریسم صورت دادهاند که توانستهاند بسیاری از مناطق را از تروریستها پاکسازی نمایند. آنچه در حوزه مبارزه با تروریسم باید صورت گیرد حمایت از این گروههای مردمی با محوریت انصارا... است که کارنامهای موفق از خود بر جای گذاشتهاند. اگر سازمان ملل در تحقق این دو اصل یعنی مقابله با حملات عربستان به عنوان عامل درونی بحران یمن اقدامی صورت ندهد برقراری آتشبس است که هیچ کمکی به یمن نخواهد کرد و صرفا سرپوشی بر بیکفایتی سازمان ملل در حل مسئله یمن است. بیکفایتی که ابعاد آن را در سوریه و عراق و بسیاری دیگر از نقاط جهان میتوان مشاهده کرد به گونهای که جمعیت آوارگان جهان به ۵۰ میلیون نفر رسیده است که بر اثر جنگها و درگیری در مناطق مختلف جهان خانه و کاشانه خود را از دست داده و آواره شدهاند.
دغدغه ماه عسل پول است نه مردم
روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد در گزارشی انتقادی به نقد برنامه ماه عسل در شبکه سه پرداخته که در آستانه افطار و در یک برنامه بیش از یک ساعتی به پمپاژ غصه برای مخاطبانی می پردازد که به مهمانی و جشنی رفته اند که خدا آنها را به آن دعوت کرده است: برنامه ماه عسل که روزی به پمپاژ غم و غصه شهره بود در اولین قسمت از سری جدیدش (ماه رمضان 94) چنان گل کاشت که در همه سایتهای مجازی و شبکههای اجتماعی حرف از این برنامه است؛ اقدام به خودکشی یک پسر جوان از بلندی برای اثبات عشق به همسرش و حالا او همراه با فرزند و همسرش به برنامهای با مخاطبان بسیار آمده که بگوید... سوژهای که تاکنون بنی بشری نتوانسته بفهمد هدف از آن چه بوده یا چه نبوده. اصلا این سوژه چه حرفی برای گفتن داشت جز یک سوژه آبکی و بیمفهوم. آن هم برنامهای که در معنویترین ساعات ماه رمضان روی آنتن میرود و ظاهرا قصدش این است که الگو سازی کند و بر معنویت مخاطبان بیفزاید. یک جامعهشناس در گفتگو با شهروند با انتقاد از این برنامه معتقد است:« آسیبهای این برنامه بیشتر از آن چیزی است که مدیران و مجری این برنامه تصورش را میکنند. در این برنامه نشان داده میشود که میتوان از بلندی سقوط کرد و آسیب ندید و برای اثبات عشق به دیگری پرت کردن خود از بلندی راهی اصولی است. یعنی عقلانیت را در هر دو طرف زیر سوال میبرد، هم کسی که قصد انجام این کار را دارد و هم کسی که جلو او را نگرفته است. بعد همه اینها از یک رسانه با مخاطب به قول خودشان چند میلیونی پخش میشود. این یک فاجعه به تمام معنا است.»یک جامعهشناس نیز در تحلیل این برنامه با بیان اینکه تحلیلهای جامعهشناختی چندان به مذاق مسئولان صدا و سیما و مدیران برنامه ماه عسل خوش نمیآید، بیان میکند: به اعتقاد من پیش از برنامه ماه عسل باید رسانه ملی را مورد ارزیابی قرار داد چون مشکل را باید ریشهای حل کرد. مشکلات صدا و سیما تنها در برنامه ماه عسل خلاصه نمیشود.ذوالفقاری افزود: اگر بخواهم یک ارزیابی از رسانه ملی به طور کلی داشته باشم به اعتقادات مکتب انتقادی تکیه میکنم که میگوید رسانهها از جمله تلویزیون در کار غافل سازی مخاطبان هستند به جای آنکه به دنبال آگاهسازی باشند.
ارسال نظر