روحیه انقلابی گری مترادف با افراط نیست؛
چرا حزب اللهی ها لقب افراطی گرفتند؟
مترادف کردن برخی از اقدامات و ارزش ها به افراط گری و افراط در سال های پس از انقلاب همواره از سوی عده ای دنبال می شده و در چند سال اخیر، کاربرد آن بیشتر شده است.
به گزارش گلستان 24، اصطلاحاتی چون افراط همواره با خود بار منفی را به دنبال دارند و زیاده روی بیش از اندازه در عملی را نشان می دهند. در فرهنگ لغات معین، افراط به معنای زیاده روی و از حد درگذشتن است. در لغت نامه دهخدا آمده است، فرق میان افراط و تفریط آن است که افراط از حد درگذشتن در جانب کمال و زیادت است و تفریط از حد درگذشتن در جانب نقصان و تقصیر بکار می رود.
چه کسانی افراطی هستند؟
بنابراین به کسی افراطی می گویند که در انجام کاری، آن را از حد بگذراند و در انجامش زیاده روی کند. حال این کار می تواند امری مقبول یا غیرمقبول باشد. اما بیشتر این امر مذمت و نکوهش شده تا اینکه تعریف و تمجید شود. هر چند ممکن است کسی در انجام امر خیری زیاده روی داشته باشد ولی توصیه بر آن است که پیوستگی در خیر بهتر از زیاده روی است.
راجر اسکروتن در فرهنگ اندیشه سیاسی، افراط گرایی را چنین تعریف می کند: اصطلاحی مبهم که می تواند حاوی این معانی باشد؛ 1- اندیشه ای سیاسی را به حد افراط کشاندن، بدون تو جه به عواقب ناگوار جنبه های غیرعملی بحث ها و احساسات مخالف که هدف از آن نه تنها مقابله، بلکه در هم شکستن هر نوع مخالفت باشد. 2- عدم رواداری نسبت به همه دیدگاه ها غیز از دیدگاه خود. 3- توسل به و سایلی برای کسب اهداف سیاسی که حاکی از بی حرمتی نسبت به زندگی، آزادی و حقوق انسانی دیگران است.
وقتی واژه ای یا اصطلاحی وارد دنیای سیاست می شود، بارها و مفاهیم آن نیز به اشکال مختلفی خود را نشان می دهند. برای این موضوع نیز مثال های فراوانی وجود دارد. به عنوان نمونه دو واژه چپ و راست در عرصه های سیاسی، بار معنای بسیاری را به دنبال دارند. چپگراها و راست گرها از این دو واژه عاریت گرفته می شوند. معمولا به کسانی که دارای روحیه انقلابی و قائل به انجام اقدامات رادیکال برای رسیدن به اهداف هستند، چپ می گویند. ریشه این اصطلاح به انقلاب فرانسه بازمیگردد؛ کسانی که در سمت چپ پارلمان مینشستند، مخالف سلسله مراتب سنتی قدرت بودند و از اصلاحات رادیکال پشتیبانی میکردند.
در ادبیات سیاسی غالبا چپ ها شامل نیروهای انقلابی و خواهان دگرگونیهای سریع اساسی بودند که به برقراری عدالت اقتصادی، برابری، تاکید بر انترناسیونالیسم ضد استعماری و بهرهگیری از روش های انقلابی مشهورند و خواهان نظارت دولت بر اقتصاد و مبارزه با سودجویی سرمایهداری بودند. در حال حاضر می توان چپ سیاسی و چپ اقتصادی را از یکدیگر تفکیک کرد. چپ سیاسی، حمایت از نهاد های مردم نهاد و دموکراتیک و انتخابات آزاد و ... را مبنای دیدگاه خود می داند.
راست یا راستگراها، به کسانی اطلاق می شود که خواهان حفظ وضع موجود و همچنین سلسله مراتب اجتماعی سنتی هستند. در تعریف امروزی، گرایش دست راستی میتواند از نظر اقتصادی و یا از نظر سیاسی باشد. به این مفهوم که عدم اعتقاد به برابری افراد در توزیع ثروت را میتوان راست اقتصادی و عدم اعتقاد به برابری افراد در مشارکت در نظام سیاسی و قدرت و حقوق اجتماعی را راست سیاسی می نامند.
اصلاح افراط گرا و افراطگرایی می تواند به هر یک از جریان های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی اطلاق شود. هم افراط گرای چپ وجود دارد و هم افراط گرای راست. افراط پیشوند و پسوندی است که کاربرد آن در سیاست اغلب برای محکوم و نقدکردن دیدگاه مخالفان است. در واقع اصلاح افراط و افراط گرا به مثابه صفات و حرف های مغرضانه برای به لجن کشیدن یا محکوم کردن مخالفان و منتقدان به کار می رود.
کاربرد افراط گرایی در ایران
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، معمولا دستگاه حاکم در خطاب کسانی که علیه آن نظام مبارزه می کردند از اصطلاحاتی مانند مرتجعین و افراطیون استفاده می کرد. دایره این افراد بسیار گسترده بود از روحانیون و مذهبی ها شروع می شد و تا مارکسیت ها و توده ای ها و چریک های مسلح ادامه پیدا می کرد. پس از انقلاب اسلامی، دسته بندی های سیاسی تا مدتی بر همان مدار پیش از انقلاب بود اما به مرور این دسته جات با حذف و تعدیل به اشکال جدیدی نمود پیدا کردند.
در دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد از اصطلاح جناح راست و جناح چپ در ادبیات سیاسی ایران استفاده میشد. پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۷۶ از اصطلاح جدید اصلاح طلبان و برای طیف مقابل از واژه محافظه کاران استفاده شد. همچنین برای اصلاح طلبان از اصطلاح غیر رسمی دوم خردادیها نیز استفاده میشد. در طیف مقابل نیز از عبارت اصولگرایان برای توصیف خود و خط و مشی فکری اش استفاده شد. در حال حاضر نیز دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا، گروه ه ها و دسته های سیاسی متعددی را زیر چتر خود پوشش می دهند.
در این میان زمانی برخی از چپ گراها، به دلیل مواضع سیاسی و اقتصادی که داشتند، واژه افراط گرا و تندرو را با خود به یدک می کشیدند و اقدامات آنها عنوان افراط گرایی می گرفت و در برهه ای نیز کسانی که محافظه کار بودند اما فعالیت هایی رادیکالی انجام می دادند، به این عنوان منتسب می شدند.
دو قطبی سازی افراطی - اعتدال گرا در فضای جدید
بنابراین لفظ و اصلاح افراط در دنیای سیاست حامل پیام های منفی و رادیکالی است که بیشتر توسط جریانات رقیب به یکدیگر نسبت داده می شود. در سال های اخیر و به ویژه پس از انتخابات 92، در مطبوعات ایران، واژه هایی مانند تندرو و دلواپس مرسوم تر شده است. البته پیشتر نیز این اصطلاحات استفاده می شد اما در شرایطی، کاربرد آن بیشتر از دوره های قبل می شود. از سویی اصطلاح میانه رو و اعتدالگرا با روی کار آمدن حسن روحانی به دولت او منتسب شد و روحانی دولت خود را دولت اعتدال نامید. پس از آن بود که تندرویی و میانه رویی به دو قطب متضاد در عرضه سیاسی ایران تبدیل شدند.
کاربرد تندرو و اصطلاحاتی با همین مضمون نیز به سرتیترهای روزنامه های حامی دولت و اصلاح طلب بدل گردید و حتی دلواپسی را مترادف افراط گرا قرار دادند. از آن به بعد کسانی که منتقد یا مخالف مذاکرات هسته ای بودند با اصطلاح افراط گرا نواخته می شدند.
از سوی دیگر، با دور شدن از فضای انقلابی در سال 57 و به مرور زمان حمایت و دفاع از ارزش های انقلابی به مثابه افراط گرایی تعریف شد و اقداماتی مانند تسخیر لانه جاسوسی را اقدامی افراطی از سوی انقلابیون بازتعریف کردند. جالب آنکه برخی از کسانی که این بازتعریف را ارائه کردند خود از انقلابی های دو آتشه ای بودند که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند. به زعم آنها، دوره انقلاب و انقلابی گری به پایان رسیده و دیگر نیازی نیست این روش در عرصه سیاسی ایران ادامه پیدا کند. موضوعی که نشان می دهد، حفظ فرهنگ انقلابی باعث از بین رفتن منافع کسانی می شود که از انقلاب توشه خود را بسته اند و در این انحصار دیگر راضی به ورود افراد جدید نیستند. اصطلاحاتی مانند انقلابی های جدید یا انقلاب ندیده ها در این حیطه می گنجند.
اما آنچه که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم در روز پنج شنبه بیان کردند دقیقا در نقطه مقابل این دیدگاه قرار می گیرد: "یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، حفظ روحیّهی انقلابی گری است در مردم؛ بخصوص در جوان ها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیّهی حماسه و انقلابی گری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّهی انقلابی گری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوان های انقلابی را گرامی بدارند؛ این همه جوان های حزباللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّهی انقلابی گری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ می کند، از کشور دفاع می کند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور می رسد."
حفظ برخی از ارزش ها در چارچوب انقلابی گری خاص انقلاب 57 قرار می گیرد. به طور مشخص فرهنگ انقلابی، عنصری است که پس از پایان انقلاب 57، به پایان نرسید بلکه در مسیر نظام سازی و کشورداری قرار گرفت. این فرهنگ خود را در انقلاب فرهنگی، جنگ تحمیلی، انتخابات سرنوشت ساز، عرصه های اقتصادی و کلان، برنامه های جهادی، حفظ فرهنگ اسلامی و... خود را نشان داده است. اما با این حال، دفاع و حمایت از این فرهنگ توسط برخی، افراط گرایی تعبیر شده و می شود. برای مثال دفاع از فرهنگ حجاب و عفاف و برپایی تظاهرات هایی برای اعلام عمومی این حمایت، به عنوان افراط گرایی حزب اللهی ها در نظر گرفته می شود و یا تحصن و جمع شدن دانشجویان بسیجی در مقابل مجلس برای حفظ دستاوردهای هسته ای، اقدامات تندروایانه یا افراط گرایانه نامیده می شوند.
به طور دقیق می توان گفت، جریانات سیاسی حامی دولت، در دو قطبی سازی جدید خود میانه روی یا اعتدل را برای تعریف یا جریان سازی در مقابل افراط گرایی قرار داده اند تا بار معنایی مثبتی را از جریان خود در عرصه سیاسی متبلور سازند. اما در علوم سیاسی، افراط گرایی حتی در مرکز و میانه نیز مشاهده شده و کسانی که داعیه اعتدال گرایی یا میانه رویی را دارند گاهی دچار افول یا تفریط می شوند و در برخی مواقع، در حذف رقیب به اقدامات افراط گرایانه مقطعی دست می زنند.
از این رو فعالیت ها و اقدامات مختص فرهنگ انقلاب در این مقطع با واکنش های منفی توسط گروه ها و جریان هایی قرار می گیرد که دفاع از ارزش های نظام انقلابی جمهوری اسلامی را مغایر واقعیت های مرسوم دنیای کنونی می دانند و در صدد تقلیل دادن این ارزش ها در چارچوب های مادی گرایانه و ارائه تفسیرهای جدید از انقلاب گرایی و ارزش ها هستند. در نتیجه جوانانی که خود را با فرهنگ انقلابی وفق داده اند و به دنبال بروز همان روحیه انقلابی ای هستند که پدران خود آن را در چند دهه قبل به کار بردند و بنای نظام جدیدی را پی ریزی کردند. به کاربردن برچسب افراطی برای این عده به خاطر دفاع از دستاوردهای انقلاب و ممارست برای ادامه این مسیر، توسط کسانی صورت می گیرد، که در اصل انقلاب را اقدامی اشتباه تلقی می کنند یا انقلاب را منحصر به خود می دانند.
در حال حاضر شعار مرگ بر آمریکا، دم زدن از آرمان نابودی اسرائیل، حضور در مناطق جنگی، تظاهرات برای حفظ حجاب و عفاف، مقابله با فتنه گران، انتقاد از اشرافیت گری سیاسیون و... برای عده ای مترادف با افراط گری تلقی می شود و میانه روی را نسخه شفابخش بچه حزب اللهی هایی می دانند که اگر روحیه حزب اللهی در گذشته نبود، نه انقلابی روی می داد و نه عده ای از قِبَل این انقلاب به نان و نوایی می رسیدند که اینک چوب خود را بر سر جوانان حزب اللهی بکوبند.
ارسال نظر