در سالگرد قیام ششم بهمن آمل

حجت الاسلام حبیب الله شریعتی فرد به همراه فرزند شهیدش محمدرضا دو شهید گرگانی می باشند که توسط منافقین کوردل در سال60 در جنگلهای آمل به شهادت رسیدند و تمثال آنان نیز در جاده هراز نصب گردیده است.

تمثال شهدای گرگانی غائله آمل، درجاده هراز

به گزارش گلستان24،​ ششم بهمن سالروز حماسه مردم آمل در سال1360 می باشد قیامی که با مبارزه با گروه های کمونیستی که خود را مائوئیست می نامیدند صورت گرفت و مردم شهر هزار سنگر آمل با لطف و هدایت الهی، در صحنه حاضر شدند و  در کمتر از 10ساعت به همه توطئه ها در آن زمان پایان دادند .

حادثه ای که آنقدر مهم بود که امام راحل (ره) در وصیت نامه سیاسی الهی خود به آن اشاره کرد تا فراموش نگردد و تاکید داشتند بر اینکه برای آیندگان بماند.

در همین راستا و در سالگرد حماسه این قیام تاریخی بر آن شدیم تا با زندگی شهیدان حبیب الله و محمد رضا شریعتی فرد دو شهید پدر و پسر گرگانی که در جنگلهای آمل به شهادت رسیدند بپردازیم. گفتنی است تمثال این شهدای بزرگوار نیز در جاده هراز نصب گردیده است.

حبیب الله شریعتی فرد، فرزند حاج عبدالجواد، در سال 1311 در روستای اندرات هزار جریب از توابع شهرستان بهشهر متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی علوم دینی خود را در  روستای آغوزدره گذراند.و سپس برای ادامه تحصیلات خود به دامغان و پس از آن به گرگان هجرت نمود و چند سالی را در مشهداز محضر اساتید استفاده کرد.

photo 2017-01-23 23-08-42

شهید محمد رضا  نیز در سال 1337در مشهد متولد و پس از طی دوران کودکی به همراه خانواده عازم نجف اشرف گردید،وی دوره های تحصیلی ابتدایی تا متوسطه را در مدرسه علوی ایرانیان شهر نجف گذراند.و سپس پس از عزیمت خانواده به ایران در سال 1354 در کنکور سراسری شرکت و بدلیل علاقه به رشته کشاورزی در دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان در فعالیت های سیاسی نیز شرکت می نمود، شهید پس از تعطیلی دانشگاهها به گرگان عزیمت و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به فعالیت شد.

 منافقین بارها  به تهدید و ترور حجت الاسلام شریعتی فرد و فرزندش پرداختند و سرانجام  توانستند در بیست و چهارم آبان 1360 زمانی که این بزرگواران عازم تهران بودند در نزدیکی های آمل  خودرویشان را با یک راه بندان مصنوعی محاصره نمایند و سپس حاج آقا شریعتی فرد و پسرش را در مقابل چشمان همسر و فرزندان شهید محمد رضا، به داخل جنگل بردند و در آنجا به شهادت رساندند.

فرزند شهید حبیب الله شریعتی فرد با ذکر خاطره ای از پدرش گفت: ایشان همواره برشرکت خانواده در راهپیمایی ها و تشیع  شهدا تاکید داشتند و به یاد دارم، سال59 در یک روز بارانی در  تشیع چند شهید که در گرگان برگزار شد شرکت نکردیم، زمانی که ایشان به منزل آمد و متوجه شد که ما در مراسم حضور نداشتیم بسیار ناراحت شد و گفت: اگر شما به دلیل بارانی بودن هوا یا گرما و سرما در خانه بمانید و در این برنامه ها شرکت نکنید، پس این شهدا هم باید به همین بهانه ها در خانه می ماندند و از ناموس و میهن خود دفاع نمی کردند تا بیگانه وارد حریم شما بشود. حال فردای قیامت چه جوابی دارید به شهدا و خدایشان بدهید؟ 

همچنین مرحوم ربانی، همسر شهید حبیب الله شریعتی فرد نیز در رابطه با نحوه شهادت همسر و فرزندش این چنین گفته بود که،  زمانی که از نجف به گرگان آمدیم، حاج آقا در مسجد حضرت محمد(ص) امام جماعت بود، روزی پسرم رضا آمد و به من گفت: مأموریت دارم  و باید به تهران بروم. اتفاقاً فردای آن روز هم تشییع جنازه علامه طباطبایی (ره) بود. آقا رضا گفت: اگر آقا هم می خواهد بیاید، ماشین هم داریم. من کسی را به مسجد فرستادم تا پیغام رضا را به اطلاع آقا برساند. آقا گفته بودند: «تنها نرو، من هم می خواهم بیایم» وقتی از مسجد آمد، دیر شده بود و دیگر فرصت نشد، شام بخورند. چون همسر رضا در بندرگز بود، آنها به بندرگز رفتند تا زن و بچه های وی را هم با خود ببرند. همین که آنها رفتند دو نفر با یک وانت بار آمدند و سراغ آنها را از ما گرفتند. ما هم که آنها را نمی شناختیم، گفتیم: حرکت کردند. اما مثل اینکه آن دو نفر با منافقین جنگل در تماس بودند. حاج آقا و رضا در جاده حرکت می کردند که یک وانت بار می آید و از آنها  سبقت می گیرد و و راه بندان صوری ایجاد می کند؛ بعد سه نفر ناشناس، حاج آقا و آقا رضا را به جنگل بردند و در آنجا به شهادت می رسانند.

 انتهای پیام/ دانشجو سلام

ارسال نظر

آخرین اخبار