بیانات مقام معظم رهبری در خصوص افزایش جمعیت
فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد.
فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد. الان دربارهی تولید داخلی حرف میزدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهامبخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد. مثلاً در حوزهی اجتماعی، قانونگرایی ــ که مردم به قانون احترام بگذارند ــ یک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعی یک فرهنگ است؛ تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است؛ تعداد فرزندان یک فرهنگ است؛ اگر در این چیزها بینش مردم و جهتگیری مردم جهتگیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد؛ اگر خدایناکرده جهتگیری غلط باشد، زندگی جوری دیگری خواهد شد؛ خدایناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را به راه انداختند ــ وَاتَّبِعوُا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا ــ به آن سرنوشت دچار شدند۱۳۹۳/۰۱/۰۱
در متنی که ما ابلاغ کردیم، در مقدمه این سیاستها چهار نکتهی اصلی را بهعنوان انگیزه و عامل تهیهی این سیاستها ذکر کردیم، این چهار نکته را من اینجا تکرار میکنم: یکی اشارهی به ظرفیتهای فراوان مادی و معنوی کشور بود؛ در مقدمهی ابلاغ شدهی در این سیاستها به این اشاره کردیم، این بسیار مسئلهی مهمی است، ظرفیتهای کشور خیلی وسیع است؛ خیلی از ماها آگاه نیستیم به گسترهی این ظرفیتهای عجیب، یا به اهمیت آن توجه نداریم؛ میدانیم، آمارها دستمان هم هست [توجه نمیکنیم]. بعضی از مسئولین اینجورند، آمارها را دارند، [اما] اهمیت آمارها مورد توجه آنها قرار نمیگیرد؛ حالا از باب مثال نیروی انسانی که من قبلاً هم یک اشارهای کردم. ما الان از لحاظ نیروی انسانی و از جهت دارا بودن نیروی جوان در بهترین وضعیتیم؛ یعنی الان بیش از ۳۱ درصد جمعیت ما بین پانزده سال تا بیستونه سال سن دارند؛ این وضعیت عالی است، فوقالعاده است. البته اگر آنچه من مکرر توصیه کردم در مورد نسل، مورد توجه قرار نگیرد، این امتیاز را در آیندهای نهچندان دور از دست خواهیم داد؛ سیاستهای نسل هم انشاءالله ابلاغ خواهد شد، آنها هم در دست تهیه است. فعلاً اینجوری است وضع ما: بیش از ۳۱ درصد جوان داریم؛ ۲۵ برابرِ اول انقلاب دانشجو داریم - جمعیت کشور از اول انقلاب تا حالا دو برابر شده، جمعیت دانشجو ۲۵ برابر شده؛ یعنی ما از صدوبیستهزار رسیدهایم به چهارمیلیونوصدهزار؛ این چیز مهمی است، خیلی حادثهی عظیمی است؛ هم این رشد مهم است، هم این داراییای که فعلاً داریم مهم است - ده میلیون دانشآموختهی دانشگاهها داریم؛ شصتوپنجهزار عضو هیئت علمی داریم که بیش از ده برابر آن چیزی است که در اول انقلاب وجود داشت؛ پنج هزار شرکت دانشبنیان داریم که الان هفدههزار متخصص و فعال در این شرکتها مشغول کارند، ببینید این ظرفیتها چقدر مهم است؛ نتیجه این شده که طبق گزارش پایگاههایی که رتبهی علمی کشورها را مشخص میکنند، ما در رتبهی پانزدهم دنیا هستیم - در یک پایگاه رتبهی شانزدهم، در یک پایگاه رتبهی پانزدهم، در این حدود - که اینها البته مال سال میلادی گذشته [یعنی سال] ۲۰۱۳ است. این چیز مهمی است. ما در بعضی از رشتههای علمی، رتبهمان از این بالاتر است؛ در بعضی از رشتههای علمی جزو هفت هشت کشور [اول] دنیا و در بعضی جاها جزو چهار پنج کشور اول دنیا قرار داریم. این آن زیرساخت اساسی است: نیروی انسانی.۱۳۹۲/۱۲/۲۰
ما باید این را بدانیم چهكار داریم میكنیم. یعنی واقعاً این آسیبها را بفهمیم. مسئلهی جمعیّت. یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر میكند، تن او میلرزد، این مسئلهی جمعیّت است؛ كه من به آقای دكتر هاشمی هم بهنظرم یك جملهی كوتاهی گفتم، با آقای دكتر روحانی هم مفصّل صحبت كردیم؛ مسئلهی جمعیّت را جدّی بگیرید؛ جمعیّت جوان كشور دارد كاهش پیدا میكند. یك جایی خواهیم رسید كه دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئلهی جمعیّت از آن مسائلی نیست كه بگوییم حالا ده سال دیگر فكر میكنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه»
مسئلهی جمعیّت كه بجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئلهی بسیار مهمّی است. بلاشك از نظر سیاست كلّی كشور، كشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه بهنحو معقول و معتدل. همهی اشكالات و ایرادهایی كه وارد میشود - كه بعضی از اشكالاتی را هم كه مطرح میكنند ما دیدهایم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است.
آنچه مهم است این است كه كشور ما با ظرفیّت طبیعی و با ویژگی جغرافیای سیاسی خود احتیاج دارد به یك جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این -همانطور كه قبلاً هم گفتهایم- مسئلهی نمای جوان برای كشور یك مسئلهی اساسی و مهم و تعیینكننده است. آنطوری كه اهل علم و اهل تحقیق بررسی كردهاند و جوانب قضیّه را ملاحظه كردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با این شیوهای كه امروز داریم حركت میكنیم پیش برویم، در آیندهی نهچندان دور، یك كشور پیری خواهیم بود كه علاج این بیماری پیری هم درحقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [اینكه] در دسترس ما نیست، [بلكه] در دسترس هیچ كس نیست؛ یعنی امروز كشورهایی كه در دنیا دچار پیری شدهاند و قدرت «زاد و ولد» خودشان را از دست دادهاند، به دشواری میشود گفت كه راه علاجی برای حلّ این مشكل دارند. ما هم طبعاً با همین مشكل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانی اسلامی و تفكّر اسلامی در زمینهی جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیای سیاسی منطقه و كشور جمهوری اسلامی یك چیزهای روشن و واضحی است…
...همایشی كه آقایان گذاشتید، به نظر من جزو كارهای بسیار خوب است. یعنی ما نمیخواهیم این قضیّه را با شعار و با «صلوات بفرستید تمام بشود» و مانند اینها پیش ببریم؛ میخواهیم مسئله به شكل عمیق و علمی حل بشود؛ گرههای ذهنیای كه وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیّه روشن بشود و به اعتقاد من ما میتوانیم این كار را بكنیم؛ یعنی متفكّرین ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئلهی جمعیّت - در هر بخشی از بخشها - میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی را ارائه كنند. این همایش البتّه قدم اوّل است، یعنی قدم ابتدایی است، [امّا] از گذاشتن قانون بهنظر من مهمتر است؛ چون فرهنگسازی در این مسئله مثل خیلی از مسائل دیگر اجتماعی، حرف اوّل را میزند؛ باید فرهنگسازی بشود كه متأسّفانه امروز این فرهنگسازی نیست، تعطیل است؛ با اینكه حالا گفتهشده، ما هم گفتهایم، دیگران هم گفتهاند، در مجلس هم مطرح شده، بعضیها هم كم و بیش اینجا و آنجا بحث میكنند، لكن كار فرهنگی به معنای صحیح انجام نگرفته. بهنظر من این كارِ شما كار خوبی است، كار مناسبی است؛ منتها اكتفا نكنید به اینكه یك میزگردی تشكیل بشود و سخنرانیای گذاشته بشود و بعد مثلاً تعدادی مقاله چاپ بشود؛ اینها كارهای لازمی است، امّا ناكافی است؛ بایستی از امكاناتی كه در كشور وجود دارد استفاده كنید، فكر را در كشور بگسترانید؛ آنوقت فكری هم كه گسترش پیدا میكند، باید فكر عمیق و اساسی و منطقی و قانعكننده برای هر كسی باشد؛ بنابراین باید كار بشود روی این مسئله كه لابد آقایان این كار را كردهاید. من معمولاً وقتی گروهها و افرادی دنبال این هستند كه مثلاً یك گردهمایی و همایشی را ترتیب بدهند، همیشه سفارش میكنم، میگویم شما اَمَد را نزدیك قرار ندهید؛ یعنی فرصت قرار بدهید برای اینكه بتوانید كار بكنید، تا آنچه بُروز میكند در این همایش، یك چهره و نمای مطلوبی داشته باشد، آبرومند باشد. و لابد آقایان این كار را كردهاید؛ چون بحمدالله شما اهل فضل و اهل تحقیق هستید و مؤسّسهی شما، مؤسّسهای است كه سابقهی خوبی در این زمینهها دارد؛ لكن كار را به اینجا متوقّف نكنید.
جوانب قضیّه را بسنجید، ببینید چه چیزهایی است كه موجب میشود جامعهی ما دچار میل به كمفرزندی بشود. این میل به كم بودن فرزند، یك عارضه است؛ والّا انسان بهطور طبیعی فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادی كه فقط یك فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن بهشكلی، مرد بهشكلی پرهیز میكنند از فرزندداری؟ اینها را بایستی نگاه كرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا كنید، برای علاج این عوامل بیماریزا - كه به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماریزا است - متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فكر كنند. فرض كنید مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ خب بلاشك یكی از چیزهایی كه باروری را محدود میكند، بالا رفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یكی از كارهایی است كه باید در كشور فكر بشود. چرا سنّ ازدواج در كشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟ ما باید به این فكر كنیم. خب، از آنطرف میگویند كه اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود كاری كرد كه همهی اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بكنیم كه حتماً بایستی یك نفری یك خانهی مِلكی داشته باشد، یك شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بكند؛ نه، اِنَ یَكونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [كه] با ما دارد اینجور حرف میزند. یعنی همهی آن گرههای ذهنیای را كه وجود دارد در این زمینه، باید شما باز كنید، یعنی شأن شما و همایشی از این قبیل، این است كه بایستی این كار فكری و علمی را بكند؛ یعنی صرفاً بیان فكر، بیان خواست و حتّی شعارهایی در این زمینه نباشد. واقعاً كار بشود، كار فكری بشود؛ عوامل كاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت بهنحو مطلوب و با اعتدال متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افكار نخبگان. در این زمینه خب الان عامّهی مردم، بعضیها متدیّنند، بعضیها متعبّدند، وقتی گفته میشود، میروند سراغ باروری بیشتر؛ لكن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول كنند؛ اگر نخبگان قبول كردند، كار سهل میشود، كار فرهنگسازی آسان میشود. در این زمینهها انشاءالله بایستی آقایان تلاش كنید و امیدواریم انشاءالله موفّق باشید....
...بنده همچنان معتقدم كشور ما كشور هفتاد و پنج میلیونی نیست؛ كشور ما كشور صد و پنجاه میلیونی [است]؛ حالا ما دستِكم را گرفتیم گفتیم صد و پنجاه میلیون؛ بیشتر هم میشود گفت. قطعاً این كشور با این سطح وسیع، با این تنوّع آبوهوایی، با این امكانات فراوان زیرزمینی، با این استعداد بالقوّهی علمی كه در این كشور وجود دارد، میتواند یك كشور پرجمعیّتی باشد و انشاءالله خودش هم این جمعیّت را اداره كند؛ یعنی همچنان كه ما فكر میكنیم كه اگر چهار پنج بچّه افتاد روی دوش یك خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، فكر این را هم بكنید كه این چهار پنج بچّه وقتی بزرگ شدند و كاری پیدا كردند و شغلی پیدا كردند چه كمكی میتوانند به پیشرفت كشور بكنند؛ یعنی این را هم باید فكر كرد...
...یك نگاه مقلّدانهای به زندگی غربی یا به زندگی اروپایی وجود داشته كه به اینجاها منتهی شده و میراث آن به ماها رسیده؛ ما هم در یك برههای از زمان غفلت كردیم، كاری كه باید انجام بدهیم انجام ندادیم. درحالیكه امروز در [بعضی از] همین كشورهای غربی از كاهش باروری دارند زیان میبینند و پشیمانند، و در بعضی از كشورهای غربی مطلقاً كاهش باروری وجود ندارد؛ یعنی خانوادههای پرجمعیّت، مثلاً خانوادهی آمریكایی با ده دوازده بچّه، چطور خانوادهی ایرانی [كه] میخواهد از او تقلید كند باید حتماً یك بچّه داشته باشد یا دو بچّه! كه این الان وجود دارد و گزارشها و خبرها از این واقعیّت به ما اطّلاع میدهد. انشاءالله كه موفّق و مؤیّد باشید.
آیندهی پر امید، یكی دیگر از واقعیتهای كشور است. این نسل جوان خیلی قیمت دارد. من پارسال ماه رمضان همین جا مطلبی را گفتم و خب، مختصری دنبال شد؛ نه به صورت كامل. مسئلهی تحدید نسل برای كشور ما خطر است؛ من به شما عرض بكنم. محدود كردن نسل، برای كشور ما یك خطر بزرگی است. ما در منطقهی خطر مبالغ زیادی پیش رفتیم، باید برگردیم؛ میتوانستیم جلوی این كار را بگیریم، نگرفتیم. آنچه كه متخصصین و كارشناسان، با نگاههای علمی، با دقت علمی بررسی كردهاند، ما را به این نتیجه میرساند كه با این روند كنونی، كشور در آینده دچار مشكل فراوان خواهد شد؛ كشور دچار پیری عمومی خواهد شد. این تحدید نسل، چیز بدی است. البته شنیدم در مجلس طرحی در حال بررسی است؛ منتها آنطور كه برای ما نقل كردند، آن طرح جواب نمیدهد؛ این مقداری كه در این طرح دیده شده، جوابگو نیست. مسئولین و علاقهمندان و آشنایان با مقتضیات این كار در مجلس، باید توجه كنند و درست انجام دهند.۱۳۹۲/۰۴/۳۰
بنده در دوران پیش از انقلاب، به شهرستانهای مختلف و جاهای گوناگون زیاد سفر میكردم - كمترین نگاهی به مناطق دوردست كشور نمیشد؛ اما امروز خدمات گوناگون در سرتاسر كشور گسترده است؛ در شهرهای دوردست، در روستاهای گوناگون. امروز معنا ندارد كه كسی بگوید فلان جا از نیروی برق یا فرضاً از زیرساختهای جاده و امثال اینها محروم مانده است. آن روز اگر یك نقطهای در نقاط دوردست برخوردار بود، مایهی تعجب بود؛ امروز عكسش مایهی تعجب است. آن روز در جمعیت سی و پنج میلیونی كشور، قبل از انقلاب، صد و پنجاه هزار دانشجو بود؛ امروز جمعیت شده است دو برابر، تعداد دانشجو شده است بیست برابر، بلكه سی برابر؛ این یعنی توجه به علم. كثرت دانشجویان، كثرت اساتید، كثرت دانشگاه، قابل توجه است. در هر شهر دورافتادهای، یكی، دو تا، پنج تا، گاهی ده تا دانشگاه وجود دارد. آن روز استانهائی وجود داشت كه تعداد دبیرستانهایش به عدد انگشتان دو دست نمیرسید؛ امروز در همان استانها، در هر شهرش، چند دانشگاه، گاهی چندین دانشگاه وجود دارد. این، حركت عظیم ملت ایران است كه به بركت انقلاب و با همت جوانان و همت مسئولان، در طول این سی و چند سال اتفاق افتاده است؛ اینها حوادث مهمی است. به بركت انقلاب، زیربناهای فراوان در این كشور ساخته شد؛ هزاران كارخانه در این كشور احداث شد؛ كارخانههای مادر در این كشور به وجود آمد؛ محصولاتی كه با منت باید ذره ذره از بیگانگان میخریدیم و تهیه میكردیم، امروز بهوفور در كشور تولید میشود؛ اینها را باید دید؛ اینها همه به بركت همان سه باوری است كه امام در این ملت تزریق كرد و این باورها را در آنها برانگیخت: باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود.۱۳۹۲/۰۳/۱۴
یكی از مهمترین وظائف زن، خانهداری است. همه میدانند؛ بنده عقیده ندارم به این كه زنها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی كار كنند؛ نه، اشكالی ندارد؛ اما اگر چنانچه این به معنای این باشد كه ما به خانهداری به چشم حقارت نگاه كنیم، این میشود گناه. خانهداری یك شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز. فرزندآوری یك مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائی كه داشتیم، با عدم دقتهائی كه از ماها سر زده، یك برههای در كشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم میبینیم؛ كه من بارها این را به مردم عرض كردهام: پیر شدن كشور، كم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائی است كه اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.
فرزندآوری یكی از مهمترین مجاهدتهای زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل میكند، اوست كه رنجهایش را میبرد، اوست كه خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختیار بانوان قرار داده؛ صبرش را به آنها داده، عاطفهاش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندامهای جسمانیاش را به آنها داده؛ در واقع این هنر زنها است. اگر چنانچه ما اینها را در جامعه به دست فراموشی نسپریم، آن وقت پیشرفت خواهیم كرد.۱۳۹۲/۰۲/۱۱
حد زاد و ولد در جامعهی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زماندار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعهی ما در آیندهی نه چندان دوری، جامعهی پیر خواهد شد؛ این چهرهی جوانی که امروز جامعهی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟۱۳۹۱/۰۷/۲۳
پیشرفت ما در این زمینههائی كه مورد علاقهی ما و مجموعهی قشر فرهنگی و علمی كشور است، انصافاً پیشرفت فوقالعادهای است. یعنی هیچ نباید تردید كنیم كه ما میتوانیم. این جلوی چشم همه است. ما در آغاز انقلاب، حدود صد و هفتاد هزار دانشجو داشتیم، امروز بیش از چهار میلیون دانشجو داریم. در آن زمان، پنج هزار عضو هیئت علمی داشتیم. همان اوائل، بنده خودم یادم هست كه این رقمِ پنج هزار، هِی تكرار میشد. بعضیها میگذاشتند میرفتند، كه قابل شمارش بود؛ میگفتند آقا یكی كم شد، ده تا كم شد! امروز اعضای هیئت علمی ما بسیار فراتر از اینهاست. خوشبختانه ما دهها هزار اعضای هیئت علمی داریم. امروز دویست دانشگاه جامع در سرتاسر كشور هست، دو هزار دانشگاه و مركز آموزش عالی در سطح كشور وجود دارد؛ اینها چیزهای كمی نیست. ما همهی اینها را در شرائط تنگدستی انجام دادیم. همین تحریمی كه حالا گفته میشود تشدید كردند یا رو به تشدید دائمی است، خب، از اول وجود داشته. ما علاوهی بر این، جنگ هم داشتیم؛ علاوهی بر این، در دورانهای مختلفی كاهش قیمتهای نفت داشتیم؛ مشكلات فراوان داخلی بر ما تحمیل كرده بودند؛ افزایش جمعیت را داشتیم - جمعیت ما اول انقلاب سی و پنج میلیون بود؛ جمعیت دو برابر شده - همهی این مسائل بوده است؛ در عین حال ما بحمداللَّه این پیشرفت را پیدا كردیم.۱۳۹۱/۰۷/۲۰
یکی از مهمترین موجودیهای باارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهی تحدید نسل از اواسط دههی ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههی ۷۰ باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونی اگر ما پیش برویم - من چندی پیش هم در ماه رمضان در سخنرانی گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانهها، به این شکلی که امروز هست، خطاست. این نسل جوانی که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دورهها و مرحلههای آیندهی این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همهی مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگی، با آن نشاط، با آن شوقی که در نسل جوان هست، و با استعدادی که در ایرانی وجود دارد. پس ما مشکل اساسی برای پیشرفت نداریم.۱۳۹۱/۰۷/۱۹
از لحاظ نیروی انسانی، ما هفتاد و پنج میلیون نفر جمعیت داریم؛ این جمعیت عامل خیلی مهمی است.
من این را همین جا عرض بكنم؛ جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلكرده و باسواد كشور، امروز یكی از عاملهای مهم پیشرفت كشور است. در همین آمارهائی كه داده میشود، نقش جوانهای تحصیلكرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را میبینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر كنیم. سیاست تحدید نسل در یك برههای از زمان درست بود؛ یك اهدافی هم برایش معین كردند. آنطوری كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمیِ این قسمت تحقیق و بررسی كردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی كه از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا كردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران كنیم. كشور باید نگذارد كه غلبهی نسل جوان و نمای زیبای جوانی در كشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطوری كه كارشناسها بررسی علمی و دقیق كردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها كارهای علمی و دقیقِ كارشناسیشده است. اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما كم خواهد شد - كه امروز قاعدهی جمعیتی ما جوان است - و بتدریج دچار پیری خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت كشور هم كاهش پیدا خواهد كرد؛ چون پیری جمعیت با كاهش زاد و ولد همراه است. یك زمانی را مشخص كردند و به من نشان دادند، كه در آن زمان، ما از جمعیت فعلیمان كمتر جمعیت خواهیم داشت. اینها چیزهای خطرناكی است؛ اینها را بایستی مسئولین كشور بجد نگاه كنند و دنبال كنند. در این سیاست تحدید نسل حتماً بایستی تجدیدنظر شود و كار درستی باید انجام بگیرد. این مسئلهی افزایش نسل و اینها جزو مباحث مهمی است كه واقعاً همهی مسئولین كشور - نه فقط مسئولین اداری - روحانیون، كسانی كه منبرهای تبلیغی دارند، باید در جامعه دربارهی آن فرهنگسازی كنند؛ از این حالتی كه امروز وجود دارد - یك بچه، دو بچه - باید كشور را خارج كنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما باید به آن رقمها برسیم.۱۳۹۱/۰۵/۰۳
جمعیت كشور، هفتاد و پنج میلیون. البته بنده همین جا عرض بكنم؛ من معتقدم كه كشور ما با امكاناتی كه داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری كه میخواهد برای متوقف كردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد!۱۳۹۰/۰۵/۱۶
سلام
مطلب شما در سایت گلستان بلاگ و حرف تو منتشر شد
http://golestanblog.ir/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-2/
http://harfeto.ir/?q=node/37282
موفق باشید
یا علی