منزوی شدن امامان در کتب مذهبی و عبادت شبهاتی ست که جریان روشنفکری غرب مآبی برای دوری از مذهب در نگاه متفکران و عالمان مسلمان و غیر مسلمان ترسیم نموده است.

ویژه نامه شهادت امام موسی کاظم(ع)

به گزارش گلستان24، همه امامان ما زندگی سراسر مبارزه داشتند. دائماً در حال مبارزه برای اثبات حق بودند. زندگی سیاسی ائمه بسیار خواندنیست. هر امام در شرایطی متفاوت از بینش سیاسی که آمیخته به دین هم بود استفاده کرد. بینشی که امروز هم قابل استفاده و الگو گرفتن است. منزوی شدن امامان در کتب مذهبی و عبادت شبهاتی ست که جریان روشنفکری غرب مآبی برای دوری از مذهب در نگاه متفکران و عالمان مسلمان و غیر مسلمان ترسیم نموده است.

پرسش و پاسخ پیرامون زندگانی امام هفتم از زبان رهبر انقلاب

رهبر معظم انقلاب در پیام‌شان به سومین کنگره‌ى جهانى حضرت امام رضا(ع) در تاریخ ۲۶ مهرماه سال ۱۳۶۸ پس از بیان پرسش‌ها و شبهاتی پیرامون زندگانی شریف امام کاظم علیه‌السلام به آنها پاسخ می‌دهند.

در زندگینامه‌ى آن امام عالى‌مقام [امام موسى‌بن‌جعفر (علیه السّلام)]، سخن از حوادث گوناگون و بى‌ارتباط با یکدیگر و تأکید بر مقام علمى و معنوى و قدسى آن سلاله‌ى پیامبر (صلّى‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و نقل قضایاى خاندان و اصحاب و شاگردان و مباحثات علمى و کلامى و امثال آن، بدون توجه به خط جهاد مستمرى که همه‌ى عمر سى‌وپنج ساله‌ى امامت آن بزرگوار را فراگرفته بوده است، ناقص و ناتمام مى‌ماند.

تشریح و تبیین این خط است که همه‌ى اجزاى این زندگى پرفیض را به یکدیگر مرتبط مى‌سازد و تصویرى واضح و متکامل و جهت‌دار که در آن هر پدیده‌یى و هر حادثه‌یى و هر حرکتى، داراى معنایى است، ارایه مى‌کند. چرا حضرت امام صادق(علیه‌السّلام) به «مفضّل» مى‌فرماید: امر امامت این جوانک را فقط به اشخاص مورد وثوق بگو؟  و به «عبدالرحمن بن حجاج» به جاى تصریح به کنایه مى‌گوید: زره بر تن او راست آمده است؟ و به یاران نزدیک چون «صفوان جمّال» او را به علامت و نشانه معرفى مى‌کند؟ و چرا بالاخره در وصیت‌نامه‌ى خود، نام فرزندش را به عنوان وصى پس از نام چهار تن دیگر مى‌آورد که نخستین آنان «منصور عباسى» و سپس حاکم مدینه و سپس نام دو زن است؛ چنان‌که پس از ارتحال آن حضرت، جمعى از بزرگان شیعه نمى‌دانند جانشین آن بزرگوار، همین جوان بیست ساله است؟ چرا در گفتگو با هارون که به او خطاب مى‌کند: "خلیفتان یجبى الیهما الخراج"، زبان به سخن نرم و انکارآمیز مى‌گشاید؛ اما ابتدائاً در خطاب به مرد زاهد نافذالکلمه‌یى به نام «حسن بن عبداللَّه » سخن را به معرفت امام مى‌کشاند و آنگاه خود را امام مفترض‌الطّاعة، یعنى صاحب مقامى که آن روز خلیفه‌ى عباسى در آن متمکن بود، معرفى مى‌کند؟

چرا به «على‌بن‌یقطین» که صاحب منصب بلندپایه‌ى دستگاه هارون و از شیفتگان امام است، عملى تقیه آمیز را فرمان مى‌دهد؛ اما «صفوان جمّال» را بر خدمت همان دستگاه شماتت مى‌کند و او را به قطع رابطه با خلیفه فرا مى‌خواند؟ چگونه و با چه وسیله‌یى آن همه پیوند و رابطه در قلمرو گسترده‌ى اسلام، میان دوستان و یاران خود پدید مى‌آورد و شبکه‌یى که تا چین گسترده است، مى‌سازد؟

چرا «منصور» و «مهدى» و «هارون» و «هادى»، هر کدام در برهه‌یى از دوران خود، کمر به قتل و حبس و تبعید او مى‌بندند؟ و چرا چنان که از برخى روایات دانسته مى‌شود، آن حضرت در برهه‌یى از دوران سى‌وپنج ساله، در اختفا بسر برده و در قراى شام یا مناطقى از طبرستان حضور یافته و از سوى خلیفه‌ى وقت، مورد تعقیب قرار گرفته و به یاران خود سفارش کرده که اگر خلیفه درباره‌ى من از شما پرسید، بگویید او را نمى‌شناسیم و نمى‌دانیم کجاست؟

چرا هارون در سفر حجى، آن حضرت را در حدّ اعلى تجلیل مى‌کند و در سفر دیگرى دستور حبس و تبعید او را مى‌دهد و چرا آن حضرت در اوایل خلافت هارون که وى روش ملایمت و گذشت در پیش گرفته و علویان را از حبسها آزاد کرده بود، تعریفى از فدک مى‌کند که بر همه‌ى کشور وسیع اسلامى منطبق است؛ تا آن‌جا که خلیفه به آن حضرت به تعریض مى‌گوید: پس برخیز و در جاى من بنشین؟ و چرا رفتار همان خلیفه‌ى ملایم، پس از چند سال، چندان خشن مى‌شود که آن حضرت را به زندانى سخت مى‌افکند و پس از سالها حبس، حتّى تحمل وجود زندانى او را نیز بر خود دشوار مى‌یابد و او را جنایتکارانه مسموم و شهید مى‌کند؟

اینها و صدها حادثه‌ى توجه برانگیز و پرمعنى و در عین‌ حال ظاهراً بى‌ارتباط و گاه متناقض با یکدیگر در زندگى موسى‌بن‌جعفر(علیهم‌السّلام) هنگامى معنى مى‌شود و ربط مى‌یابد که ما آن رشته‌ى مستمرى را که از آغاز امامت آن بزرگوار تا لحظه‌ى شهادتش ادامه داشته، مشاهده کنیم. این رشته، همان خط جهاد و مبارزه‌ى ائمه(علیهم‌السّلام) است که در تمام دوران دویست‌وپنجاه ساله و در شکل‌هاى گوناگون استمرار داشته و هدف از آن، اولاً تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن و ارایه‌ى تصویرى روشن از معرفت اسلامى است و ثانیاً، تبیین مسأله‌ى امامت و حاکمیت سیاسى در جامعه‌ى اسلامى و ثالثاً، تلاش و کوشش براى تشکیل آن جامعه و تحقق بخشیدن به هدف پیامبر معظّم اسلام(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله) و همه‌ى پیامبران؛ یعنى اقامه‌ى قسط و عدل و زدودن انداداللَّه از صحنه‌ى حکومت و سپردن زمام اداره‌ى زندگى به خلفاءاللَّه و بندگان صالح خداوند.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار