اصرار کرباسچی برای معرفی «خشونتآفرینان کلامی و فیزیکی»!
تاجرنیا: اصلاحطلبان مورد بیمهری دولت قرار گرفتهاند
جریان سیاسی خاص تلاش میکند در یک پروژه دوگانه سازی، عرفان و فقه امام خمینی(ره) را از هم جدا کند.
***
اصرار کرباسچی برای معرفی «خشونتآفرینان کلامی و فیزیکی»!
غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی و از فعالان اصلاحطلب اخیراً طی یادداشتی در روزنامه اعتماد از این نوشت که منتقدان دولت و اصلاحطلبان «اهل خشونت کلامی و فیزیکی» هستند!
او گفته است: آیا به راستی و بعداز این همه تجربه، خشونتآفرینان کلامی (و احیانا فیزیکی) هنوز تاثیر این روشها را در جامعه و افکار عمومی در نیافتهاند؟ تجربه سالها بدرفتاری و درشتگویی خود را علیه شخصیتهای مورداحترام و محبوب مردم نفهمیدهاند؟
کرباسچی همچنین با بیان اینکه مسیر اصلاح و اعتدال هیچگاه از سرزمین توهین و تخریب رقبا عبور نمیکند، میافزاید: این نوع ادبیات که از سوی یک جناح به کار گرفته میشود، اگر منجر به تضعیف آن نشود، موجب تقویت نخواهد شد. با نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی هم میتوان تشخیص داد که این نوع رفتارها عموما از چه جناحی سرزده است.[1]
*کسی نمیداند تاریخ رفتارهای متناقضنمای یک جریان سیاسی خاص چه زمانی به سر میرسد؟!
رفتارهایی که به دموکراسی و قانون اشاره میکنند اما انتخابات مجلس نهم را تحریم میکنند و نتیجه انتخابات سال 88 را نمیپذیرند.
از خط امام سخن میگویند اما ولایت فقیه را «دیکتاتوری مؤمنین» میدانند.
بر عقلانیت و اعتدال تأکید دارند اما از هیچیک از رفتارهای بد و نانجیبانه برخی رفقای خود نه تنها برائت نمیجویند که بر رفاقتهای خود نیز اصرار میکنند.
و قس علی هذا...
و اما در اشاره به صحبتهای کرباسچی نیز بیان برخی نکات ضروری است.
از حدود 40 توهین مستقیم آقای روحانی به منتقدانش و 39 توهین به منتقدان برجام که در طول سه و نیم سال گذشته احصا شدهاند؛ که بگذریم! در ادامه، برخی گفتههای جریان خاص و بزرگان آنها را درباره مردم ایران و اصولگرایان یادآوری میکنیم و ضمن عذرخواهی، قضاوت درباره ادعای کرباسچی یعنی «معرفی خشونتآفرینان کلامی» را به مخاطبان محترم وا میگذاریم...
_مرحوم مهدی بازرگان: سر بقای ایران در پفیوزی ما ایرانیهاست
_حمیدرضا جلاییپور: رسانههای اصولگرا تریبونهای مفت تندروها هستند
_صادق زیباکلام: فلانی سر سفره پدر و مادر ننشسته
_تقی آزادارمکی: ریشه پرخاشگری و کینه توزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعیشان برنمیگردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمیگردد!
_محمود سریعالقلم: مردم ایران متملّق و چاپلوس هستند
_روزنامه شرق: مردم ایران اهل تقدیس قدرتاند
_محسن رهامی: (رئیسجمهور)روحانی بیعرضه است
_احمد پورنجاتی: مواضع روحانی برای بیبی شلوارک نمیشود!
_مصطفی ملکیان: اکثر مردم در جهت تشخیص ندادن مصلحتشان مثل عوامالناس و کودکانند
_ محمد قوچانی: برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایههای روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است
_غلامحسین کرباسچی: حاضر نیستیم، بپذیریم روش زندگی ما فاصله چندانی با دیکتاتوری ندارد
_اکبر ترکان: 4 میلیون نفر از مردم ایران حامی بیقانونیاند
_عباس عبدی(در چند مقطع): اصولگرایان افراطی، فرصتطلب و کوتهبین هستند
_فائزه هاشمی: مجلس نهم عقل ندارد
_سعید لیلاز: بیشتر اصلاحطلبان سواد اقتصادی چندانی ندارند
_محمد کیانوش راد: اصولگرایی عقلانیت ندارد
*منابع تمام سخنان فوقالذکر اصلاحطلبان در اینترنت به سهولت قابل دسترسی است.
و اما درباره «خشونتآفرینان فیزیکی» هم گفتنیهای زیادی وجود دارد که مردم باید در جریان آنها قرار بگیرند.
جدای از اینکه ردّ پای جریان خاص در اغتشاشات سال 88، پدیدآورنده سؤالات زیادی درباره نسبت آنها با چیزی به نام خشونت است؛ سرفصلهایی در تاریخ حیات این جریان وجود دارد که تأمل در آنها، پاسخهای بهتری را برای سؤال «خشونتآفرینان کلامی کیستند؟» فراهم میآورد.
سرفصلهایی از قبیل چپ بودن عناصر قتلهای زنجیرهای به گواه معاون وقت وزارت اطلاعات، بازجوییهای همراه با نقاب در دهه 60، فرو کردن پونز در پیشانی بدحجابها و شلاق زدن فیالمجلس یک چهره سینمایی در وزارت ارشاد و...
***
«امام عارف» یا «امام فقیه»؟! تقلّای جریان خاص بر دوگانهسازی از امام خمینی(ره)
«عمادالدین باقی» از فعالان سیاسی اصلاحطلب، روز دوشنبه گذشته طی گزارشی مطوّل در روزنامه شرق که به بررسی حیات مرحوم منتظری پرداخته بود، نوشته است:
«در مطالعه شخصیت و افکار امام خمینی و آیتالله منتظری یک تفاوت باریک، اما بسیار مهم نادیده انگاشته شده است و آن اینکه مشرب کلی امام خمینی، "عارفانه" بود و مشرب کلی منتظری، "فقیهانه" یا حقوقی!
اگر در این مجال کوتاه بیان تفاوتهای این 2 رویکرد و آثار فکری آن میسّر بود، دستیابی به یکی از ریشههای معرفتی تفاوت دیدگاه و عملکرد این دو شخصیت برجسته جهان تشیع سهلتر بود. در واقع هرجا آیتالله خمینی بر اساس نگرش فقهی، موضعی اتخاذ کرده، محصولش آثاری مانند بیانیه ٨ مادهای و نظایر آن است!»[2]
*تلقی دوگانه عمادالدین باقی از امام راحل، پیش از این در کلام «سعید حجاریان» نیز به چشم خورده بود.
او چند سال قبل در مقاله جنجالی خود با عنوان «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» که طی آن مدعی «عقلانیشدن عملکرد ائمه پس از حادثه خونبار عاشورا» شده بود! در همین رابطه نوشت:
(با اشاره به فریضه امر به معروف و نهی از منکر)باید احتمال ضرر نباشد... از درون آن (فریضه) فرهنگ فنا بیرون نمیآید. عنصر فنا و فدا را امام خمینی احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار میگیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحتاندیشی سروکار ندارد.
وی میافزاید: آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمیبرد. فکر میکنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه 598 در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاههای معتقد به بقا و توسعه نظام رشد میکند و گسترش مییابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد. امام تا قبل از انقلاب حرکتهای عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کمکم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز میشود و فقاهت او دوباره قدرت میگیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح میشود.[3]
صحبتهای حجاریان و باقی درباره دوگانگی امام راحل هرگز صحیح نیستند...
عملکرد امام راحل در قبل و بعد از انقلاب تفاوتی با هم نداشت. اگرچه حتی دلایل بیشتری بر نگاه عاشورایی آن یار سفر کرده را میتوان در دوران دفاع مقدس و در حکومت اسلامی دید نه لزوماً در قبل از انقلاب.
و در جریان قطعنامه نیز بایستی اذعان کرد که جلوهای دیگر از عاشورا در صبر و بصیرت و مظلومیت امام راحل جلوه یافت.
چه اینکه اساساً در تفکر شیعی، «فرهنگ عاشورا» به معنای زیست عقلانیت در ساحت وحی است. که شمشیر کشیدن و خون دادن فقط یکی از شعوب آن محسوب میشود.
بر اساس همین معناست که پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میفرمایند: «الحسن و الحسین امامان، قاما اَو قَعِدا» (حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند؛ چه قیام کنند و چه صلح کنند _ بحارالانوار)
و لذاست که عرفان نتیجهای برآمده از عقل و تفقه و دین است نه یک کالای برساختهی مجزا!
در اشاره به صحبتهای عمادالدین باقی ذکر این نکته هم ضروریست که در ماجرای فرمان 8 مادهای امام راحل با مضمون حقوق شهروندی و ادعای باقی مبنی بر اینکه امام(ره) با رویکرد فقهی این فرمان را صادر کردهاند؛ ذکر این نکته ضروریست که نمیشود عرفان و طریقت شیعی را در حالتی فرض کرد که به شریعت و در نتیجه آن به حقوق دیگران معتقد نباشد و یا در قبال آن اهل ولنگاری باشد؟!
فیالواقع نگرش و زیست عرفان شیعی ممکن و میسور نیست مگر با توجه به تمامی تعالیم شریعت که التزام به صدر تا ذیل حقوق دیگران یکی از موارد آن است.
***
مخاطبان خاص عارف درباره «غرور» و «توهم» چه کسانی بودند؟
تاجرنیا: اصلاحطلبان مورد بیمهری دولت قرار گرفتهاند
علی تاجرنیا، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم، به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری ایلنا گفته است: متأسفانه اصلاحطلبان از سوی دولت مورد بیمهری قرار گرفتهاند.
او تصریح میکند: باتوجه به تلاشهایی که صورت گرفت، توقع میرفت در بدنه دولت از اصلاح طلبان نیز استفاده شود اما متأسفانه آنطور که باید و شاید این امر محقق نشد.
این چهره اصلاحطلب همچنین درباره انتخابات شورای شهر نیز گفته است: طبیعتا با رد صلاحیتهای که در انتخابات مجلس صورت گرفت ما یک حضور ترکیبی از نیروها را خواهیم داشت، زیرا کسانی که از میدان اسفند ۹۴ کنار گذاشته شدند در شوراهای اسلامی شهر و روستا کاندیدا خواهند شد.
*شکواییههای مکرر و بیپاسخ اصلاحطلبان از رئیسجمهور روحانی تبدیل به یک مثنوی حجیم شده است...
پیش از تاجرنیا، محمد عطریانفر نیز در گفتوگو با شماره 94 نشریه صدا به تلخی از این گفته بود که «روحانی شرطپذیر نیست؛ نه برای اصولگرایان و نه برای اصلاحطلبان»!
البته این انتقادات و اعلام بیمهریها و دلگیریها هرگز برای آقای روحانی بدون تاوان نبوده است...
چه اینکه اصلاحطلبان صراحتاً اعلام کردهاند در انتخابات آتی، تمرکز خود را بر انتخابات شورای شهر قرار دادهاند.
به این معنی که حمایت آنها از روحانی، یک حمایت دموکراتیک و مسئولیتآور نخواهد بود!
مرتضی الویری، از فعالان اصلاحطلب نیز چندی قبل صراحتاً بیان کرد که «روحانی در انتخابات آینده نامزد اصلاحطلبان نیست بلکه فقط مورد حمایت قرار میگیرد.»[4] حمایتی که البته اصلاحطلبان یکصدا بیان کردهاند به هیچ وجه شبیه به رفتارهایشان در انتخاباتهای قبلی نیست و مثلا در ازای آن برای روحانی هیچ ستادی تشکیل نمیدهند.
گفتنیست تاجرنیا البته در حالی از بیمهری روحانی به اصلاحطلبان سخن میگوید که مردادماه گذشته در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز، درباره اصلاحطلبانی که معتقد به عبور از روحانی هستند، گفته بود: «آن بخش از جریان دلواپس اصولگرا که سعی میکنند با فشار و مشکلزایی، دولت روحانی را دولت یکدورهای معرفی کنند و آن بخش از نیروهایی که به اسم اصلاحطلبی و در اصل با اتکا به رفتارهای دلواپسانه بحث عبور از دولت روحانی را مطرح کنند دو تیغه یک قیچی هستند که هدفشان قطع رگ حیاتی عقلانیت، اعتدال و مصلحت است.»
و بدیهیست که بیپاسخ ماندن این انتقادات از سوی آقای روحانی، کار را به جایی رسانده است که اکنون حتی تاجرنیا هم از بیمهری دولت به اصلاحطلبان حرف میزند.
غیر از تاجرنیا، «محمدرضا عارف» نیز هفته گذشته در یک دیدار سیاسی گفته بود: «اینکه برخی از آقایان به نقش محوری اصلاحطلبان در انتخابات خرداد ۹۲ باور ندارند و گاهی منکر این نقش میشوند، بیشتر به یک توهم و غرور کاذب برمیگردد. برادرانه میگویم طرح اینگونه اظهارات به تداوم روند موجود در انتخابات آینده کمکی نمیکند»[5]
عدهای معتقد بودند که این صحبتهای عارف، مخاطبانی خاص در داخل ستاد دولت یازدهم دارد...
منبع : مشرق
ارسال نظر