مفهوم و جایگاه کودکی در تمدن اسلامی
امروزه با افول مدرنیسم و ورود به عصر پستمدرن، ایده و مفهوم کودکی و ادبیات کودک نسبت به دوران مدرن تغییرات بنیادین داشته است. اما این تغییرات به معنای مرگ و یا زوال کودکی و ادبیات کودک نیست.
به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از تسنیم- سید علی کاشفی خوانساری
در بحث ادبیات کودک و تاریخ آن ناگزیر از بحث درباره کودکی، تاریخ کودکی و جامعه شناسی کودکی هستیم. عدهای مفهوم کودکی و به تبع آن ادبیات کودک را پدیدهای جدید و نوظهور، برآمده از تفکر مدرن، نوزایی، رواج چاپ، انقلاب صنعتی و مدرنیته میدانند. گرچه در دوران مدرن مفهوم جدیدی از کودکی و زیرمجموعههای معنایی و مصداقی آن شکل گرفت، باید بدانیم مفهوم کودکی، تربیت کودک، ادبیات کودک و... مفاهیمی مستقل از مدرنیته و مدرنیسم هستند که کموبیش عمری به درازای عمر بشر دارند.
در هر دوره تاریخی به تبع نظام فکری و بینش رایج در میان انسانها و همچنین متناسب با شرایط زمانی و مکانی، تصویری غالب درباره انسان در سنین ابتدایی عمر و نیازها و ویژگیهای او رایج بوده است. کما اینکه امروزه با افول مدرنیسم و ورود به عصر پستمدرن، ایده و مفهوم کودکی و ادبیات کودک نسبت به دوران مدرن تغییرات بنیادین داشته است. اما این تغییرات به معنای مرگ و یا زوال کودکی و ادبیات کودک نیست. بلکه تعابیر، نظریهها و مصادیق کودکی در ادوار گوناگون تاریخی و در فرهنگهای مختلف متمایز و متفاوت بوده و هستند. همانگونه که در دوران طلایی تمدن اسلامی یکی از نظاممندترین دیدگاهها درباره کودکان متداول و جاری بوده است.
پژوهش درباره تلقی از کودک و کودکی در تمدن اسلامی می تواند با جستجو در منابعی چون قرآن، حدیث، سیره و سنت، منابع تاریخی، کتب فلسفی و اخلاقی، سفرنامه ها و ... تدوین شود اما اینجا فهرستوار به چند نمونه از مواریثی که به جایگاه خاص کودکان در تمدن اسلامی دلالتی آشکار دارند، اشاره میکنم.
در تمدن اسلامی دهها کتاب در موضوع تعلیم و تربیت میتوان یافت که همگی بخش عمدهای از مطالب خود را به آموزش کودکان اختصاص دادهاند که از آن میان دو رساله را که در عنوان خود هم به کودکان تصریح دارند، نام میبرم: رساله تادیب الاحداث نوشته اسحاق حنین در قرن سوم هجری و رساله تحریر مقال فی آداب و احکام و فوائد یحتاج الیها مودب الاطفال نوشته ابن حجر هیتمی عالم بزرگ شافعی در قرن دهم که این اثر در میان آثار جنجالی او کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
رسالههای پزشکی مسلمانان نیز از قرن سوم به بعد فراوانند و در اکثر آنها بخشهای جامعی به حبالی و تولد و ترضیع و ... اختصاص دارد. سیاست الصبیان و تدبیرهم نوشته احمدبن جزار قیروانی در قرن چهارم همه 22 فصل خود را به پزشکی و سلامت کودکان اختصاص داده است.
رسالههای حقوقی نیز در میان مسلمانان بسیار گسترده و فراوان بودهاند که عمده آنها اشاراتی نیز به حقوق کودکان دارند. کتاب حقوق اولاد و تادیبهم نوشته محبالدین طبری مکی، از سادات و عالمان قرن هفتم یکی از کتاب هایی است که به تمامی حقوق فرزندان اختصاص دارد.
شگفت آنکه یکی از جدیترین محققی که به دنبال بررسی جایگاه ویژه کودکان در فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است، پروفسور آونر گیلادی (متولد 1947) استاد گروه تاریخ خاورمیانه در دانشگاه حیفاست. او علاوه بر مقالات متعدد سه کتاب در این باره نوشته که تنها یکی از آنها به فارسی ترجمه و منتشر شده است. قابلههای مسلمان: مهارتهای زایمان در خاورمیانه پیشامدرن (کمبریج 2015)، نوزادن، والدین و دایگان: دیدگاههای اسلامی در قرون وسطی در مورد شیردهی و پیامدهای اجتماعی آن (1999) کودکان اسلام: مفاهیم کودکی در جامعه اسلامی قرون وسطی (1992). اولین کتاب او هم درباره احیا علومالدین نوشته امام غزالی (1989) بوده است.
آونر گیلادی در کتاب خود که به همت دکتر مریم جلالی به فارسی ترجمه و منتشر شده است، 13 رساله مختلف از قرن ششم تا دهم را نام میبرد که موضوع آنها اختصاصا تسلای والدینی است که کودکشان را از دست دادهاند. به اینها اضافه کنید کتب فقهی، جزایی، رسالههای مربوط به ترویج و فرزندآوری، کتب مربوط به نوزادی، تحیک، عقیقه، ختنه، نام گذاری، ولیمه، پرستاری و...
زبانشناسان این نکته را که در لغتنامه هفده جلدی المخصص نوشته ابن سیده المُرسی در قرن پنجم و در فرهنگنامه 28 جلدی المحکم نوشته همو، چهل لغت مختلف درباره نوزاد، کودک و نوجوان با شرح توصیف و مجزا وجود دارد، نشانهای آشکار درباره جایگاه ویژه برتر کودکان در سرزمینهای اسلامی نسبت به اروپا در قرن میانه دانستهاند. چنین جایگاهی برای کودکان در سرزمینهای اسلامی در قرون میانه در مقایسه همین موضوع در اروپای قرون وسطی تفاوت آشکار رشد فرهنگی این دو جامعه را به روشنی جلوهگر میسازد.
ارسال نظر