نقبی تاریخی بر تفکر توسعه برونزا؛
دوگانه توسعه-پیشرفت؛ از قاجاریه تا کنون!
"دوراهی پیشرفت- توسعه"؛ این گزاره را می توان نمود تقابل دو جریان فکری متضاد در یکی دو قرن اخیر در سطح ایران دانست. اگرچه تولید ادبیات بومی در زمینه مفهوم "پیشرفت" اخیراً و توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی صورت گرفته است
به گزارش گلستان24، "دوراهی پیشرفت- توسعه"؛ این گزاره را می توان نمود تقابل دو جریان فکری متضاد در یکی دو قرن اخیر در سطح ایران دانست. اگرچه تولید ادبیات بومی در زمینه مفهوم "پیشرفت" اخیراً و توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی صورت گرفته است، با این وجود نفس وجود این دو تفکر ناهمگون در سطح جامعه ایران را می توان در متن تاریخ دوره قاجار، پهلوی و دوران معاصر مشاهده کرد. افرادی همچون میرزاملکم خان ارمنی، میرزا فتحعلى آخوندزاده و حاج سیّاح محلّاتى را می توان نماینده تفکری دانست که اکنون تحت عنوان "معتقدین به توسعه غربی یا توسعه برونزا" شناخته می شوند. در مقابل؛ افرادی همچون سیدجمال الدین اسدآبادی، جلال آل احمد و علامه اقبال لاهوری در زمره کسانی قرار می گیرند که به صورت واضحی با پیروی از روند "توسعه غربی" مخالف بوده اند. مرور اقوال تاریخی طرفداران توسعه غربی اما خالی از لطف نخواهد بود. به عنوان مثال؛ میرزا آقاخان کرمانی یکی دیگر از همفکران آخوندزاده با حمله شدید به امامت و حجاب بانوان، می گوید: "اساساً علم و دین با هم سر سازگاری ندارند اگر جامعهای بخواهد به رشد علمی دست یابد و صاحب تکنولوژی گردد باید باورهای دینی را کنار بگذارد."
یا میرزا ملکمخان میگوید: نوکری کردن برای خارجیها شرف دارد بر آقایی کردن در بین خود ما مسلمانها و ایرانیها!آدم باید حق را بگوید، نباید مثل قدمیهای کهنه پرست و امل که از دنیای امروز خبر ندارد و خودشان را آدمی خیال میکنند و زندگی و اخلاق و دین و گذشته خودشان را از همه بهتر تصور میکنند، تعجب به خرج داد. تقی زاده دیگر عنصر شناخته شده همین جبهه فکری، پس از بازگشت از لندن میگوید: من در این عصر تعجب، بمب تسلیم به فرنگی را منفجر میکنم و میگوییم ما باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شویم تا آدم شویم! دکتر مطفر نامدار پاگیری این نوع تفکر در بدنه اجرایی دولتهای ایران را به شکست تاریخی ایران از روس ها ربط داده می گوید پس از این شکست تاریخی؛ عده ای که در پی ریشه یابی علل شکست بودند؛ نداشتن تکنیک را عامل اصلی شکست ایران یافتند.
روایت این مورخ برجسته از نتایج این جمع بندی اما قابل توجه است. وی می گوید:" از این دوره در دیوانسالاری دورهی قاجاریه، آن هم نه در ساختار دولتی به مفهوم عمومی، در ساختار ارتش در ذهن بعضی از دولتمردان فکری به وجود آمد که برویم این تکنیک را بگیریم. ابتدا این فکر به ذهن آنها میآید که چند محصل به خارج بفرستیم تا فنون را یاد بگیرند و به ما یاد بدهند. در دورهای این کار را میکنند و میبینند هیچ اثری ندارد و وقتی آنها برگشتند، به تعبیر حکومتیها، گفتند «شترمرغهای ایرانی» برگشتند. هیچکاری از آنها برنمیآمد، جز تحقیر مردم و ترویج اداواطوارهایی که از این دوران در جامعهی ما معروف میشود به اداواطوارهای فرنگیمآب."واقعیت آن است که این جریان هنوز هم در متن جامعه ایران وجود دارد و بر درستی راه و روش خود اصرار می ورزد. در این زمینه کتاب نوشته، تئوری پردازی می کند و در مرحله ای بالاتر قصد عملیاتی کردن آن در بدنه دستگاه اجرایی کشور را دارد.
به عنوان مثال؛ محمود سریع القلم که گاهاً از وی به عنوان عقل منفصل دولت یازدهم یاد می شود، در متن کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی ایران(ص 288) در تشریح علمی! این موضوع می نویسد:" یکی از دلایلی که نه تنها ایران، بلکه کل منطقه خاورمیانه مشکل توسعه یافتگی دارد، این است که در این منطقه، هویت فرهنگی قوی وجود دارد که آمادگی ادغام با فرهنگ جهانی را ندارد.... ما در دنیا لفظ، مفهوم و تعبیری به نام استقلال اصلا نداریم. استقلال تعبیری است که در دهه 1950 میلادی کشورهای آفریقایی برای دوره استعمارزدایی استفاده می کردند. مفهومی بود که موثر افتاد و در کسب حاکمیت ملی برای ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی مفید بود، اما امروز لغت استقلال کاربرد ندارد." آنگونه که مشاهده می شود ما اکنون با میرزاملکم ها و تقی زاده های جدیدی در سطح کشور طرف هستیم! افرادی که تسلیم سیاسی و فرهنگی بی قید و شرط به غرب را یگانه راه پیشرفت کشور معرفی کرده، تاکید بر مفاهیمی همچون استقلال سیاسی و فرهنگی را عبث می دانند!
به راستی که تاریخ تکرار می شود و از این بابت نباید چندان متعجب بود! با این وجود؛ این افراد به این سوال ساده و اساسی پاسخ نمی دهند که چگونه با وجود وابستگی تمام قد کشور به غرب در دوران پهلوی، به توسعه دست پیدا نکردیم؟ از طرفی؛ چگونه است که کشورهایی همچون مصر، لیبی یا تونس با وجود وابستگی همه جانبه به غرب در طی سه دهه گذشته هنوز هم در مقدمات توسعه فنی، علمی و اقتصادی درمانده اند؟ و در مقابل؛ هر روز با بحران های سیاسی-امنیتی دست و پنجه نرم می کنند؟ رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با درک همین واقعیات به عرصه تولید ادبیات در این زمینه ورود کرده، مفهوم "پیشرفت" را در مقابل مفهوم غربی "توسعه" مطرح کرده اند. بحث بر سر تدوین الگوی پیشرفت ایرانی-اسلامی در سال های گذشته نیز در همین راستا قابل تفسیر و تحلیل است. آنگونه که پیش از این ذکر شد؛ یکی از مهم ترین وجوه تفکر طرفداران توسعه غربی، دست کشیدن از فرهنگ بومی و ملی اسلامی-ایرانی است.
از طرفی؛ در منطق مذکور؛ تنها معیارهای اقتصادی برای رصد پیشرفت یا پسرفت یک کشور مورد ارزیابی قرار می گیرد. لذا مفاهیمی اخلاقی و انسانی به طور کلی نادیده گرفته شده؛ انسان در قامت یک حیوان اقتصادی به حساب می آید. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بر همین اساس می فرمایند:" آنچه که موجب میشود ما الگوى غربى را براى پیشرفت جامعهى خودمان ناکافى بدانیم در درجهى اول این است که نگاه جامعهى غربى و فلسفههاى غربى به انسان ـالبته فلسفههاى غربى مختلفاند، اما برآیند همهی آنها این استـ با نگاه اسلام به انسان، به کلى متفاوت است؛ یک تفاوت بنیانى و ریشهاى دارد. لذا پیشرفت، که براى انسان و به وسیلهى انسان است، در منطق فلسفهى غرب معناى دیگرى پیدا میکند، تا در منطق اسلام؛ پیشرفت از نظر غرب پیشرفت مادى است... پیشرفت وقتى مادى شد، معنایش این است که اخلاق و معنویت را میشود در راه چنین پیشرفتى قربانى کرد. یک ملت به پیشرفت دست پیدا کند، ولى اخلاق و معنویت در او وجود نداشته باشد، اما از نظر اسلام پیشرفت این نیست. البته پیشرفت مادى مطلوب است، اما به عنوان وسیله. هدف، رشد و تعالى انسان است."
ارسال نظر