چند کلمه حرف حساب با سخنگوی دولت در مورد حقوق های نجومی!
قتی یک کارمند ساده میتواند با حقوق یک میلیون تومانی زندگی کند و هزینه ی کرایه ی خانه و آب و برق و گاز و سلامتی و خورد و خوراک و پوشاک و تحصیل فرزند و تفریح رو پرداخت کند یک مدیر چگونه زندگی میکند که با حقوق ده برابری، بیست برابری، پنجاه برابری، صد برابری، دویست برابری و... باید هزینه های زندگی خود رو تامین کند؟؟
معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه اخیراً در مصاحبه ای فرمودند که مدیران نمیتوانند بیش از ده برابر کمترین حقوق پرداختی پرسنل در همان سازمان حقوق دریافت کنند...
معنای فرمایش جناب نوبخت اینه که کف حقوق دریافتی پرسنل هر سازمان هر چقدر که هست مدیران ارشد اون سازمان میتوانند تا ده برابر اون مبلغ حقوق دریافتی داشته باشند...
ایشون بعد از جنجال حقوقهای عجیب و غریب مدیران بانکی و بیمه ای این مطلب رو اظهار کردند...
اگر این فرمایشات جناب نوبخت رو بر مبنای قانون بگیریم باید چند نکته رو تذکر بدیم...
حتی اگر ملاک حقوق دریافتی مدیران کف حقوق پرداختی همان سازمان باشه باز هم این قانون عجیب رعایت نمیشه...
مثلاً کف حقوق دریافتی در شرکتهای تابعه وزارت نفت چیزی حدود یک میلیون تومان هست...
بر طبق فرمایش مشعشع جناب نوبخت مدیران این شرکتها میتوانند تا ده برابر این مبلغ حقوق دریافت کنند یعنی هزار درصد افزایش...
ما فرض رو بر این میگیریم که مدیران محترم از نهایت درصد افزایش مجاز قانونی استفاده کنند...
به این ترتیب مدیران شرکتهای تابعه وزارت نفت باید چیزی حدود ده میلیون تومان حقوق دریافت کنند...
آیا درواقع اینگونه ست؟؟؟
بعیده...
الان در شرکتهای تابعه ی دولت، در سازمانهای دولتی، در وزارتخانه ها،در ارگانها برخی مدیران گاهی تا دویست برابر کف حقوق دریافتی پرسنل سازمانشان حقوق دریافت میکنند...
یعنی افزایش بیست هزار درصدی...
حالا در کل سوال اینه که یک مدیر چه میکند؟
رتبه و حق جایگاه و حق ماموریت و حق سختی کار همه با هم چند درصد افزایش رو شامل میشوند؟؟؟
از طرف دیگر وقتی یک کارمند ساده میتواند با حقوق یک میلیون تومانی زندگی کند و هزینه ی کرایه ی خانه و آب و برق و گاز و سلامتی و خورد و خوراک و پوشاک و تحصیل فرزند و تفریح رو پرداخت کند یک مدیر چگونه زندگی میکند که با حقوق ده برابری، بیست برابری، پنجاه برابری، صد برابری، دویست برابری و... باید هزینه های زندگی خود رو تامین کند؟؟
مفهوم این وضعیت چیست؟
غیر از فاصله ی طبقاتی؟؟؟
به نظر میرسد دلیلی وجود دارد که مدیران در کشور ما حاضرند علیرغم همه ی مشکلات مدیریتی همیشه مدیر بمانند... و آن دلیل هم خرج کردن از جیب مردم شریف است...
مدیری که در ماه پنجاه میلیون تومان از دولت حقوق میگیرد و در هر شش ماه هم دویست میلیون تومان پاداش و حق ماموریت و... و تفاوت حق نشستن روی صندلی های بی کیفیت سازمان و هزاران عنوان بی مسما و غیرقابل تصور دیگر... به نظر نمیرسد هیچ درک درستی از مفهوم فقر و مشکلات اقتصادی داشته باشد... و به نظر نمیرسد چنین مدیری مدیر در طراز جمهوری اسلامی باشد...
و در دراز مدت این طیف گسترده ی نشسته بر خان بی حد و حصر جمهوری اسلامی تیشه ای به بزرگی تبعیض به دست گرفته و با آن ریشه های این نظام مقدس را خواهند زد...
کمااینکه هم اکنون نیز بعضا" مشغول اینکار هستند...
به مناسبت نیست که در اینجا به فرازی از فرمایشات معمار کبیر انقلاب اسلامی اشاره کنیم... حضرت امام خمینی ره در هفتم شهریور سال ۱۳۶۱ و در دیدار با هیئت دولت وقت میفرمایند:
«سرچشمهی همهی مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـبه اصطلاح خودشانـ از آنها باشد و آنها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزشها را به این میدانند که آنجایی که زندگی میکنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آنها میکنند، رفتار عبید با موالی باشد، تمام افکارشان متوجه به این مسائل است...
و ایضا" نکته ای از فرمایشات خلف صالح ایشان، مقام معظم رهبری مدظله العالی:
این را امام مکرّر میگفت که این کوخنشینانند، این فقرایند، این محرومانند که این صحنهها را با وجود محرومیّتها پر کردهاند، اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند؛ [امّا] آن کسانی که برخورداریهای بیشتری داشتند، در موارد مختلف اگر مشکلی پیش میآمد، اتّفاقاً آنها بیشتر ابراز نارضایی میکردند. این وفاداری طبقات متوسّط مردم و طبقات محروم مردم، از نظر امام یک امر برجسته بود و این را تأکید میکرد. بر مصرف درست بیتالمال تأکید میکرد، بر پرهیز کردن از اسراف تأکید میکرد. این هم یکی از خطوط اساسی است. مسئلهی عدالت اجتماعی، طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجمّلگرایی و عمل در این جهت. ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
ارسال نظر