لیبرال ها چه اشتباهی راجع به بچه دار شدن می کنند؟
بدون جمعیت مهاجر، نرخ تولد به تنهایی برای تأمین ذخیره انسانی جمعیت ایالات متحده کافی نیست و در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، جمعیت در حال آب رفتن است.
مانند سایر کشورهای توسعه یافته، نرخ تولد در ایالات متحده سالهاست که در حال کاهش است و در سال 2012 به پایین ترین حد خود رسید: 63 مورد در هر هزار زن بین 15 تا 44 ساله.
بدون جمعیت مهاجر، نرخ تولد به تنهایی برای تأمین ذخیره انسانی جمعیت ایالات متحده کافی نیست و در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، جمعیت در حال آب رفتن است.
لیبرالها چنین گرایشاتی را تقدیس می کنند یا حداقل به صورت تلویحی مورد حمایت قرار میدهند.
اگر چه افزایش جمعیت مانند آنچه در دهه 1970 اتفاق افتاد یک غول بی شاخ و دم نیست، اما همچنان یک مشکل تلقی می شود؛ نه فقط به این خاطر که تعداد زیاد انسانها به طور طبیعی منجر به استفاده ویرانگر از منابع زمین خواهد شد. اما دو مشکل اصلی همراه این نگاه است.
اول اینکه اگر همه چیز برابر باشد، نرخ زاد و ولد کم به معنای نابرابری اقتصادی بیشتر است! چرا؟ چون ارثیه ها و اموال موروثی متمرکزتر می شوند. برعکس، اگر تعداد بچه ها بیشتر باشد، اموال به ارث رسیده بیشتر پخش می شود.
اقتصاددانی به نام توماس پیکتی (Thomas Piketty) نویسنده کتاب تازه منتشر شده «سرمایه در قرن بیست و یکم» نشان می دهد که ارث بردن در طول تاریخ باعث نابرابری درآمدی شده است:
در بعضی از کشورها، ما در مسیر کاهش جمعیت قرار داریم و این واقعا هولناک است. من فقط می خواهم تأکید کنم که چنین مساله ای برای ساختار نابرابری دارای عواقب است.
امروز در کشورهایی مثل آلمان، ژاپن و چین، اندازه نسل در حال تولد 30 درصد کمتر از نسل والدینشان است...
دوم این که زیادی جمعیت مهمترین عامل مؤثر بر تغییرات آب و هوایی و محیط زیست نیست. این تصور اشتباه است. مهمترین عامل مرتبط با تغییرات آب و هوایی، ساختار استفاده جامعه از منابع است که مشکل ایجاد میکند.
بگذارید سرانه انتشار دی اکسید کربن در سال 2010 را طبق آمار بانک جهانی در چند کشور مرور کنیم: (اعداد به تن است)
بورکینافاسو: 1/0
کلمبیا: 6/1
اتریش: 8
فنلاند: 5/11
آمریکا: 6/17
آمریکاییها به طور متوسط سه برابر فرانسوی ها آلودگی دی اکسید کربنی ایجاد میکنند، که بدین معناست که اگر انتشار آلودگی آمریکاییها به سطح مردم فرانسه کاهش یابد، می شود جمعیت آمریکا را دوبرابر کرد و باز هم سطح انتشار گازهای آلوده کشور را به کمتر از حد فعلی رساند.
به عبارت دیگر، تمام جهان میتواند همین فردا بچه دار شدن را متوقف کند، هنوز هم آنقدر جمعیت ساکن وجود خواهد داشت که قبل از انقراض کامل نسل بشر، باعث تغییرات فاجعه بار آب و هوایی شود. استفاده از زمین، منابع خام و مواد اولیه عوامل مهم بر مساله تغییرات آب و هوایی است، نه افزایش جمعیت.
همانطور که پیکتی بیان می کند، در کشورهای در حال کاهش جمعیت، رساندن جمعیت به یک سطح پایدار میتواند طرح ابتکاری حیاتی ضدحکومت اغنیا باشد.
ارسال نظر