چه کسانی با برگه بسکتبال با اعتبار گرگان بازی می کنند / بیت المال شهرداری به جیب چه کسانی می رود؟

به گزارش گلستان24؛شامگاه گذشته 30 بهمن ماه اهالی بسکتبال گرگان مهمان کمیسیون فرهنگی ، اجتماعی و ورزشی شورای شهر گرگان بودند ، جلساتی که طی این سالها پر فراز و نشیب و به تناوب زمانی ادامه داشته اما هیچ ثمری برای شهر گرگان نداشته است .

در این بین تلاش های محمد ابراهیم جرجانی رئیس این کمیسیون که طی سالهای گذشته نیز از این تیم حمایت کرده ، ستودنی است ، از این جهت که این عضو شورا واقعا اعتقاد دارد که می توان پیکر نیمه جان بسکتبال گرگان را احیا کرد .

اما در یک محیط فراتر اگر بسکتبال گرگان را بررسی کنیم می بینیم که بسکتبال گرگان فقط ورزش نیست بلکه با سیاست و اقتصاد آمیخته شده و برگه ایست که سالها توسط افراد مختلف به بازیچه گرفته شده و برای برخی ها "نان و آب" و بعضا "نام" داشته است .

سیاسیون چون به دنبال مناصب بزرگتر هستند از پایگاه رای بالا و پشتوانه تماشاگران این ورزش پرطرفدار در گرگان استفاده می کنند ، سعی می کنند هر از گاهی به تماشای دیدارهای تیم های گرگانی بروند و در سالن امام بین تماشاگران بنشینند و مورد تشویق قرار بگیرند .

دسته دیگر چون منافع اقتصادی دارند مدام این برگه را پیش می کشند ، سالهاست که بخش عظیمی از بودجه شهرداری گرگان صرف بسکتبال می شود بی آنکه کسی بپرسد این بودجه برای چی و به چه نتیجه ای ختم می شود ؟ هیچکس از خودش نمی پرسد این دو سه میلیارد تومان هزینه ای که برای بسکتبال گرگان هزینه می شود کجا می رود و برای شهر گرگان چه منفعتی دارد ؟

امروزه شهرداری به عنوان یک منبع پرپول که ریز و پاش های خرد و درشت دارد بستری است که هر مدیر ورزشی را ناخودآگاه به سمت شورای شهر روانه می کند تا با وعده وعیدهای توهمی و القا یک پشتوانه عظیم رای ، آنها را مجاب سازند تا برای سبکتبال گرگان کاری بکنند و برای این توجیه مدام از عنوان "گرگان پایتخت بسکتبال ایران" استفاده می کنند در حالیکه خود سوپراستارهای این ورزش در گرگان این عنوان را تمسخرآمیز توصیف می کنند .

این روزها باز دوباره عده ای جمع شدند و تحت عنوان ناجیان بسکتبال گرگان جلسه برگزار می کنند و با کشاندن دامنه جلسات به شورای شهر سعی دارند همچنان به منافع مادی خود از شهرداری چشم داشته باشند در حالیکه تجربه تیمداری در کشور نشان داده هیچ تیم دولتی و وابسته به یک نهاد با بودجه بیت المال موفق نبوده و این تیم های صنعتی مانند ذوب آهن ، پتروشیمی ، سپاهان و نفت هستند که با ورود بخش خصوصی توانستند افتخارآفرینی کنند .

البته نباید از حس دلسوزی افرادی چون اسدالله کبیر ، ایزدپناه ، کلاسنگیانی و ... به راحتی گذشت و هدف این مطلب ناظر به افرادی است که به دنبال منفعت های مادی خود هستند وگرنه جایگاه افراد نامبرده شده ارزشمند است .

شهردار گرگان در جلسه قبلی با مدیر کل ورزش و جوانان استان در جلسه حضور نیافت و شامگاه گذشته نیز از حضور در جمع اهالی بسکتبال خوددداری کرد ، دادبود این روزها خوب می داند که با عدم تحقق 50 درصدی بودجه مواجه است ، ساخت و ساز دارای رکود است و پروانه ای صادر نمی شود که درآمد کسب کند و اگر بخواهد همچنان شهرداری را گران اداره کند ، با سختی های زیادی روبرو خواهد شد .

طبق شنیده ها او بیشتر به مباحث فرهنگی و گره گشای شهری همچون ترافیک ، زیباسازی و فعالیتهای عمرانی موثر تاکید دارد و تمرکز بر روی ورزش  و ریخت و پاش بیت المال پای کاری که تاثیر چندانی بر روی گرگان ندارد را بی فایده می داند و از این جهت باید به وی حق داد چون او امروز امانتدار بیت المالی است که با عرق جبین و با هزار بدبختی از مردمی گرفته می شود که خود به نان شب محتاجند و نمی شود بدون حساب کتاب این پول را خرج کرد و سر آخر در رتبه آخر جدول نه تیمی ایستاد .

مشکل دیگر که سال قبل گریبان شهر گرگان را گرفت این بود که دو تیم از گرگان در لیگ برتر حضور دارد ، در حالیکه برخی از بزرگان این رشته ورزشی در گرگان امثال ایزدپناه صراحتا عنوان می کنند که گرگان ظرفیت دو تیم در لیگ برتر را ندارد ؛ حقیقتا هم اینگونه است ، پس چرا می خواهیم با بودجه های چند صد میلیونی و میلیاردی فقط به الفاطی چون "پرورش استعدادها و تیم های پایه" و ... سرمایه این شهر را که می تواند هزاران مشکل را چاره کند ، بر باد دهیم .

در پایان باید از تلاش های کمیسیون فرهنگی اجتماعی تشکر کرد که دلش به حال ورزش شهر خصوصا بسکتبال می سوزد اما حقیقت اینست که استان گلستان از نظر اقتصادی ضعیف است چون شرکت های بزرگ و تخصصی پولدار ندارد تا از ورزش قهرمانی حمایت کند ، پس به دنبال جایگاه های بزرگ نباشیم که سنگ بزرگ علامت نزدن است و فقط پول بیت المال را بیخودی هدر می دهیم .

آقای دادبود باید حواسش خیلی جمع باشد ، چون هر پرچمی که در حمایت از بسکتبال بلند می شود پرچم دلسوزانه و خیرخواهانه ای نیست همانطور که پای هر نخلی میثم تمار نیست .

/گلستان ما